روایت یک مددکار اجتماعی پیرامون خشونت خانگی علیه زنان در کردستان؛ روایت شماره (۳)

هر جا که دلش بخواهد می­رود. سفرهای داخل و خارج. با دوست و آشنا. اما هرگز ما را با خود نمی­ برد. وقتی هم اعتراض می­کنم می­گوید: تو که مسافرت دوست نداری! همینکه سوار ماشین میشی حالت بهم می­خوره. دخترمون هم که درس داره کجا ببرمش؟ طوری حرف می­زنه که طلبکار هم میشه. من که با رفتنش کاری ندارم. از خدامه که هیچ وقت خونه نباشه اما مشکل فقط مهمونی رفتن و مسافرت رفتنش نیست، از اون ور کلی مهمون میاره خونه و من باید مثل کلفت در خدمتشون باشم. این فقط یکی از مشکلات ماست! هر وقت ازش چیزی می­خوایم میگه ندارم اما حاضره دار و ندارشو برای دوست و غریبه به چوب حراج بذاره. در این ۲۵ سال زندگی هیچ خیری ازش ندیدم. فقط به خاطر بچه­ هام تحمل کردم. بارها به باد کتکم گرفته و دست و پامو شکسته. الان هم چشم چپم مشکل داره. یه بار که کتکم زد گیره موهام رفت توی چشمم و از اون موقع تا حالا چشمم دچار درد و آبریزش شده. هر چی بهش میگم که بریم دکتر اهمیت نمیده. جایی رو ندارم و گرنه هیچ وقت توی این خونه نمی­موندم. هر بار که برگشتم خونه پدرم با جنگ و دعوا به جونم افتادن که تقصیر خودته و شوهرت هیچ مشکلی نداره. هرگز کسی حمایتم نکرد. هیچ کس درد و رنج من رو در این زندگی نفهمید. دریغ از یه دست حمایت­گر! بارها فکر خودکشی به سرم زده اما فقط به خاطر بچه­ هام این کار رو نکردم. گفتم بذار از آب و گل در بیان. هر چند اونها هم در این زندگی رنگ آرامش رو ندیدن. پسر بزرگم دو سال پیش از خونه فرار کرد و الان هیچ خبری ازش ندارم. اون یکی پسرم هم که درسش رو ول کرد و الان در یه شرکت کار می­کنه اما با ما زندگی نمی­ کنه. دختر بزرگم همینکه قد کشید روونه خونه شوهرش کردیم. من راضی نبودم اما شوهرم بدبینه. می­گه: خوب نیست دختر دم بخت خونه باباش بمونه. الان فقط دختر کوچیکم با ما زندگی می­ کنه که اونم فعلاً مدرسه میره. دو سه سال دیگه اونم شوهر میده و من می­ مونم با این زندگی جهنمی.

طی سال­های اخیر زنان با افزایش آگاهی و دستیابی به موقعیت­های اجتماعی- اقتصادی، توانسته ­اند بر علیه خشونت­هایی که در حریم خصوصی خانه و خانواده بر آنان اعمال می­شود، تسلط یابند و در برابر اعمال خشونت واکنش فعال از خود نشان دهند، به عبارت دیگر زنان مانند گذشته حالت تسلیم و انفعال به خود نگرفته و با واکنش فعال خود مانع بازتولید خشونت در خانواده می­شوند. عوامل زمینه­ ای مانند افزایش آگاهی زنان، افزایش تحصیلات، موقعیت اقتصادی- اجتماعی، حمایت خانوادگی، دسترسی به منابع اجتماعی و … زنان را در برابر خشونت خانگی توانمند ساخته و آنان را قادر می­نماید حالت تسلیم و پذیرش را در هم شکسته و مانع بازتولید خشونت شوند.

شکل زیر چرخه بازتولید و زوال خشونت و عوامل زمینه­ ای مؤثر در مقابله با خشونت علیه زنان را به تصویر می­کشد.

  عوامل زمینه ای مؤثر در مقابله با خشونت خانگی علیه زنان

شکل شماره (۱): چرخه بازتولید و زوال خشونت خانگی علیه زنان در کردستان

بسیاری از زنان به ویژه زنان قشر فرودست، فاقد آگاهی، مهارت و منابع حمایتی در مقابل خشونت، با واکنش منفعلانه خود منجر به تولید و تکثیر خشونت خانگی در ابعاد مختلف می­شوند. این گروه از زنان در بسیاری از موارد به صورت غیر مستقیم، تسلیم و انفعال را به دختران خود نیز می­ آموزند، چرا که به زعم آنان در شرایطی که هیچ نوع منبع حمایتی برای خود سراغ نمی­یابند، چاره­ ای جز پذیرش و ماندن در شرایط خشونت بار ندارند و این گونه است که چرخه خشونت از تولید باز نمانده و همچنان تکرار می­شود.

علیرغم اینکه زنان در کردستان در مقایسه با گذشته از تحرک اجتماعی بسیاری برخوردار بوده و موقعیت خود را بهبود بخشیده­ اند، اما همچنان در این منطقه زنان بسیاری هستند که زیر بار خشونت و بدون هیچ حمایت و پشتوانه­ ای زندگی را به سر می­برند. پیامدهای خشونت خانگی چنانچه در این روایت نیز مشهود شد شامل عدم سلامت جسمانی، عدم سلامت روانی، افسردگی، میل به خودکشی، فرار کودکان از خانه، ازدواج زود هنگام دختران، اضطراب، احساس ناامنی، احساس درماندگی آموخته شده و بسیاری پیامدهای دیگر است. آنچه در میان زنان خشونت دیده مشاهده می­گردد مشارکت خانواده در بازتولید خشونت است که به صورت عدم حمایت از زنان پدیدار می­شود و آنان را خلع سلاح نموده و وادار به سکوت و تحمل شرایط می­گرداند. زنانی که فاقد سرمایه­ مالی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند به طور قطع در چرخه خشونت گرفتار آمده و برون رفت آنان از این چرخه منوط به حمایت­های گسترده قانونی و توانمندسازی زنان در ابعاد مختلف است. این در حالی است که در ایران قانونی در دفاع از زنان در مقابل خشونت خانگی وجود ندارد و در صورتی که زن از حمایت خانواده و توان کافی و لازم برخوردار نباشد، یا ناچار به تحمل و تأیید خشونت است و یا اینکه محیط خانوادگی را ترک می­ نماید و در هر دو حالت آسیب پیش روی زنان قرار دارد.

قصد دارم روایت­های دیگری پیرامون «خشونت خانگی علیه زنان» در کردستان گردآوری نمایم و سپس به تحلیل موضوع و ارائه راهکار بپردازم.

کبری واعظی: کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی؛ اردیبهشت ۱۳۹۶

 

 

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا