سی ماه از زلزله کرمانشاه گذشت و دردها همچنان باقی است
سی ماه از زلزله کرمانشاه گذشت و دردها همچنان باقی است
یادداشت اختصاصی دکتر فاضل الیاسی- پژوهشگر پسا دکتری دانشگاه تهران
هر وقت شروع به نوشتن در حوزه جامعه شناسی فاجعه می کنم توان و تمرکز آنچنانی ندارم، نه به خاطر عدم تسلط به موضوع و فقدان مساله، بحران و فاجعه در این سرزمین، بلکه به این دلیل که کثرت سوانح، بحران و فجایع آنچنان زیاد است که قلم زنی را بسیار دشوار و به چالش کشانده است.
ایران چهارمین کشور بلاخیز و پر سوانح در جهان است، که این جایگاه نیازمند مدیریت پیشگیرانه و تخصص محور را می طلبد، اما برعکس آن ما با مدیران و مسولان جناحی، کم سواد، بدون تخصص و کم انگیزه با این بحران ها دست و پنجه نرم می کنیم.
نسل ما خسک سالی، جنگ، فقر ومحرومیت، زلزله، سیل، تحریم های شدید اقتصادی، انواع آسیب های اجتماعی و کووید ۱۹ را تجربه کرده است.
عدم مدیریت ریسک و فقدان مدیریت بحران جامعه را در انواع آسیب های اجتماعی، روانشناختی و اقتصادی فرو برده است، به گونه ای که تاثیرات آن نه تنها بر جامعه بلکه در خانواده نیز مشهود است، طلاق، خشونت خانوادگی، اعتیاد، مهاجرت، حاشیه نشینی، خودکشی دگردیسی در ساختار و روابط خانواده و جامعه و تغییر غیر متعارف ارزش ها و غیره در ایران می تواند متاثر از سوانح و فجایع مذکور باشد.
در این متن کوتاه نه قصد پرداختن به درد و رنج سیل زدگان آق قلا و گمیشان و لرستان و پل دختر دارم و نه قصد تحلیل مرگ ها و خاکسپاری عزیزانی دارم که بدون تشییع و سوگواری حضوری غریبانه به خاک سپرده شدند و فقط به بخشی از آسیب ها و درد و رنج هایی می پردازم که از زلزله سال ۹۶ برای افراد مناطق زلزله زده کرمانشاه به جای مانده است.
۱- وعده های دولت برای اعطاء زمین به مستاجرین هنوز محقق نشده سرابی بیش نیست.
۲- مشکلات روانی در این مناطق همچنان به قوت و شدت خود باقی است.
۳- اعتیاد در این مناطق و حتی در روستاها چند صد برابر شده است، این در حالی است که اعتیاد و تریاک از قبل در روستاها تابو محسوب می شد.
۴- بیکاری بیش از پیش به جان بی حال و حوصله افراد این مناطق افتاده است.
۵- هنوز در حوزه اشتغالزایی کاری صورت نگرفته است و حتی به اغلب واحدهایی که در شهرک صنعتی سرپل ذهاب تخریب شده بودند تسهیلاتی اعطاء نشده است، اغلب کارگران این واحدها بیکار شده اند.
۶-فرهنگ کار در این مناطق بیش از بیش ضعیف شده است، و افراد رغبت آنچنانی برای کار کردن ندارند.
۷- اغلب کانکس های مستاجرین جمع آوری شده اند آن هم اغلب نه به خاطر اینکه مستاجرین زمین تحویل گرفته اند و یا توان اجاره کردن خانه دارند، بلکه با فشار دستگاهها و نهادهای دولتی و قطع کردن آب و برق آنها و دادن اخطار مکرر به خانوارها.
۸- در حوزه فرهنگ نیز این مناطق با چالش جدی مواجه است، اگر چه اغلب مدارس توسط خیرین بازسازی شدند اما نه دانش آموز رغبت به ادامه تحصیل و تلاش دارد و نه معلم انگیزه تدریس به مثابه تدریس در زمان قبل از زلزله، چون معلمین نیز زلزله زدگان همین مناطق هستند و با مشکلا اقتصادی و روانشناختی زیادی مواجه هستند.
۹- کتاب خانه ها و فرهنگ سراها هنوز بازسازی نشده اند.
۱۰- امهال وام ها هنوز مشخص نیست و ارسال پیامک از طریق بانک ها به افراد زلزله زده ادامه دارد.
۱۱- ترس از آینده:
مردم مناطق زلزله زده کرمانشاه هنوز در هراس زندگی می کنند، هراس بدهی به بانک ها، هراس تسهیلاتی که دولت برای بازسازی واحدهای تخریبی و آسیب دیده به افراد این مناطق اعطاء کرده است و مردم توان بازپرداخت آن را ندارند.
۱۲- ترس از آینده فرزندان:
با توجه به تمام آسیب ها و مشکلات مذکور مردم مناطق زلزله زده کرمانشاه از آینده فرزندان خود در هراس هستند.
۱۳- و خلاصه اینکه: مردم این مناطق امنیت ندارند، امنیت روحی- روانی، اجتماعی- اقتصادی، فرهنگی- آموزشی.
مردم هنوز زیر آوار هستند، آوار مسائل روانشناختی، تغییر ارزش ها، شکسته شدن تابوها، دگردیسی در روابط خانوادگی، خویشاوندی و اجتماعی. مردم هنوز زیر آوار هستند آوار ترس از زلزله ای مجدد، آوار عدم استطاعت مالی و معیشتی، آوار فقر و رها شدگی.