تأثیر اَنگ اجتماعی بر معتادین بهبود یافته
تأثیر انگ اجتماعی بر معتادین بهبود یافته
آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد از واقعیتهای ملموس و غیر قابل انکار جامعه است. همچنانکه ویروس و میکروب بخشی از عوامل بیماری در جسم آدمیان است، آسیب های اجتماعی هم همین تاثیر را در پیکره جامعه بازی می کند. آسیبها اندام جامعه را دچار درد ، تب ، زخم ، و عفونت و خونریزی کرده و خود را در اشکال مختلفی چون اعتیاد، فقر ، طلاق ، خشونت ورزی ، تکدی گری ، دروغ ، اختلاس ، کودکان کار و خیابان ، زنان سرپرست خانوار ، وندالیسم ، روسپیگری و .. نشان می دهد.
می گویند در مرحله گذار از عقب ماندگی یا کمتر توسعه یافتگی به مرحله توسعه یافتگی با یک شکافی روبرو می شویم که آسیب های اجتماعی نمادی از این شکاف است. یعنی آسیب های اجتماعی نشانه ای از جامعه در حال رشد است. درستی یا غلطی این نظریه از منظر جامعه شناسی قابل بررسی است ، اما طبیعتا تغییر مستلزم تنشهایی است و امواجی را در لایه های مختلف جامعه بوجود می آورد.
اما در آسیب های اجتماعی نقطه مهمی است که نباید نادیده گرفته شود و آن تمایز قائل شدن بین خلافکار و خطاکار است!! اگر نگاه ایده آل گرایانه و کمال طلبانه را کنار بگذاریم ، می بینیم که هیچ انسان کامل و عاری از خطا و اشتباه را بر کره زمین پیدا نخواهیم کرد. انسان دو پا و یک دهان در برابر وسوسه های درون و برون آسیب پذیر است ، اما آنچه ما را در این میان متفاوت از هم می کند اینست که بخشی از ما دچار لغزش شده و خطا می کنیم ، به زمین می خوریم ، زخمی می شویم. اما در اولین فرصتی که پیش می آید بلند می شویم و خود را جمع و جور می کنیم ، راهمان را پیدا می کنیم و در مسیر ادامه می دهیم. این افراد خطاکارند و نقطه مقابل خلاف کارانند. خلافکاران آن دسته از آسیب دیدگان اجتماعی اند که مسیر ناهموار و پر پیچ و خم منتهی به دره سقوط را انتخاب کرده اند و شاید هم به این مسیر رهنمون شده اند؟! این افراد بنوعی از دست رفته اند!
در برابر خطا کاران و خلافکاران عکس العملی که جامعه – مردم و حاکمیت – به آنان نشان می دهند ، قابل تامل و تعمق است ! حقیقت اینست که بیشتر وقتها ما با یک نگاه خطاپوش برای خطاکاران و آنانی که خطا، مسیر زندگی شان نیست روبرو نیستیم. نه تنها با نگاه و کلام و رفتارمان آنان را از خود می رانیم که حتی با ابزار حاکمیتی آنان را در بن بستی قرار می دهیم که راهی جز تسلیم شدن در برابر زندگی نمی یابند . آری آنجاییکه حاکمیت برای فردی که با ارتکاب یک اشتباه و یک جرم در مقطعی از زندگی خود ، چند روزی را در زندان بسر برده با تدارک یک سوء پیشینه مادام العمر او را از بسیاری از حقوق اجتماعی و انسانی اش محروم می کنند ، طبیعتا وی را در مسیر استفاده از راههای غیر قانونی و غیر انسانی قرار خواهد داد.
این چه استدلال و عقلانیتی است که حکومت تصمیم می گیرد برای یک اشتباه ، داغ ننگ بر پیشانی بزند .معتاد انسانی است آسیب دیده ، اگر چه خود مسئول آنچه که بر وی رفته است می باشد ولی این چیزی از مسئولیت بزرگ جامعه در صدمه دیدن او نمی کاهد. معتاد قربانی جامعه و آسیبی های آنست : فقر ، فقدان نشاط و آموزش و بهداشت ، در معرض روابط آلوده قرار گرفتن بخاطر جغرافیای مکانی زندگی ، بیکاری و مشاغل کاذب ، فقدان مهارتهای فرزندپروری والدین و دهها عامل دیگر که در اختیار فرد معتاد نبوده و او را به سمت مصرف مواد کشانده است. چگونه او را مجرم و متهم بدانیم و چرا فرصت دیگر برای جبران بر وی ندهیم؟
در کشورهای توسعه یافته فرصت برای جبران به یک معتاد و یا هر بزهکار دیگر داده می شود و اگر از این فرصت استفاده نکرد طبیعتا با ابزار قانون برخورد خواهد شد. کم نیستند انسانهای بزرگ و تاریخ سازی که گذشته های سیاهی داشته اند اما با فرصتی که به آنان داده شد نه تنها زندگی خود بلکه زندگی میلیونها انسان دیگر را هم دچار تحول مثبت کردند.
خانواده ، فامیل، دوستان و نهادهای جامعه نه تنها باید نگاه آزار دهنده و انگ زننده خود را از روی معتادی که در مسیر پاک شدن قرار گرفته است بردارند ، بلکه نگاه عاطفی و حمایتگرانه داشته باشند. از قضاوتهای منفی بپرهیزند ، مثبت اندیش باشند ، امید داشته باشند و امید بدهند و بدانند که خود نیز در انحراف گذشته یک معتاد نقش داشته اند!
احمدعلی جبارزاده
مددکار اجتماعی
از سری مقالات سومین کارزار رسانه ای مددکاران اجتماعی ایران