کژال ملکی
دلنوشته یک مددکار اجتماعی پیرامون وضعیت سالمندی | گذری فراتر از تقویم به دیار پیشکسوتان
تقدیم به بوستان نگاههای سرشار از اشک های نادیده ی پدران و مادرانی که لحظه هایشان را در تنهایی سهیم…
بیشتر بخوانید »یادداشت اختصاصی | مددکاران اجتماعی در پی ارتقاء سلامت و رضایت اجتماعی جامعه توان یاب
زمانیکه سهراب گفت : “بهتر آنست که برخیزم / رنگ بردارم /…” می دانست که روزگاری خواهد رسید که باید…
بیشتر بخوانید »ایدز به روایت یک مددکار اجتماعی | اهل همین حوالی بود، آشنا اما غریبه!
غبار تنهایی صورتش را بسان آسمان خاکستری این روزها غبار اندود کرده بود. امتداد نگاهش گره خورده به دور دست…
بیشتر بخوانید »