نگاهی کوتاه به فوریت های اجتماعی در فجایع طبیعی
فاجعه ها و شرایط اضطراری مانند آتش سوزی، سیل، زلزله، گرما، خشکسالی و … می تواند بر تمام بخشهای جامعه تأثیر بگذارد اما این حوادث طبیعی به طور مساوی بر ما تاثیر نمی گذارد با وجود دانستن این نکته، ما هنوز به اندازه کافی برای تهیه و برنامه ریزی برای نیازهای افراد آسیب پذیر قبل، در طول و پس از موارد اضطراری برنامه ریزی نمی کنیم.
فوریت های اجتماعی در شرایط اضطراری به منظور درک تنوع جوامع در بحران، از جمله نیازهای اجتماعی مردم آسیب پذیر به طور موثر برای رساندن کمک های اولیه اجتماعی و روانی به افراد و جوامع آسیب پذیر اجتماعی مشارکت می کند. برای رسیدن به این هدف در زمان پاسخ اضطراری، امدادرسانی و بهبودی زمینه را برای حمایت از افراد آسیب پذیر اجتماعی فراهم می کند، ضمن اینکه فوریت های اجتماعی، شیوه های ارتباطی هدفمند و موثر برای دستیابی به افراد آسیب پذیر اجتماعی را توسعه می دهد و با هدف کاهش شیوع آسیب پذیری اجتماعی، انعطاف پذیری و سازگاری بعد از وقوع بحران ها تلاش می کند شاید یکی از دلایل اهمیت فوریت های اجتماعی در بحران ها این باشد که کاستی های یک جامعه، نقص های اجتماعی- اقتصادی و سیاسی در هنگام فاجعه بدون ویرایش نشان داده می شوند و هر آنچه در لایه های زیرین ساختارها پنهان است، آشکار شده و از سوی دیگر، سوانح طبیعی به دنبال خود، پیامدهای مثبتی نیز مانند افزایش همبستگی های اجتماعی، شور و شوق کمک رسانی هم ایجاد می کند، اما از سوی دیگر ساختارهای اجتماعی، نقش های اجتماعی و خانوادگی آسیب می بیند و روان انسان به شدت دچار شوک، بهت و خشم، ناراحتی و افسردگی می شود.
بروز بحران معمولاً پیامدهای مختلف اجتماعی به دنبال دارد که از جمله می توان به از دست دادن منبع درآمد و شغل، از دست دادن سرپرست، از دست دادن پناهگاه های اجتماعی، ابتلا به بیماری و… اشاره کرد. در تحقیقات گسترده ای که در طول سال های پیدایش جامعه شناسی فاجعه در جهان و ایران انجام شده است، محققان به نتایج متفاوتی رسیده اند، اما در بعضی از نتایج نیز اتفاق نظر وجود داشته است و آن، این است که فاجعه در همه مناطق آسیب دیده باعث تغییرات اجتماعی و ایجاد نوع متفاوتی از الگوهای رفتاری، هرچند برای مدتی کوتاه شده است. برای نمونه، در روزهای بعد از حوادث طبیعی شاهد پدیده ای هستیم به نام ورود حاشیه نشینان و افراد غیربومی که اکثراً با هدف گرفتن کمک های امدادی و سکونت اجباری در منطقه به آنجا مهاجرت کرده اند، در بعضی شهرها، حضور این افراد را در مناطق معروف حلبی نشین یا حاشیه نشین مشاهده می کنیم که به دلیل فقر، بی کاری و مصرف گرایی به کارهایی چون توزیع مواد مخدر و دیگر آسیب های اجتماعی می پردازند که این موضوع به بافت شهری نیز آسیب خواهد رساند و باعث تغییراتی در رفتارهای اجتماعی مردم آن مناطق نیز خواهد شد، از سوی دیگر مناطق آسیب دیده با پدیده ای به نام بی سرپرست شدن کودکان و خودسرپرست شدن زنان مواجه هستند که همه اینها نیاز به برنامه ریزی های بخش فوریت های اجتماعی و مداخلات روانی- اجتماعی کوتاه مدت و بلند مدت متخصص پیامدهای روانی و اجتماعی دارند .
در خانواده ها نیز سوانح طبیعی هم پیامدهایی با برد کوتاه مدت دارد و هم بلند مدت شاید سوگواری برای عزیز از دست داده را بتوان جزو عوارض کوتاه مدت دانست اما از دست دادن درآمد، خانه،اعضای خانواده، نیازهای شغلی جدید، مهاجرت به شهر و مکانی دیگر ، بازگشت والدین به شغل، فرستادن کودکان برای زندگی با بستگان دیگر را جزو پیامدهای طولانی مدت فاجعه برای خانواده ها باید در نظر گرفت، از طرفی فاجعه با تغییرات سیستمی در خانواده ها عوارض خود را به جای می گذارد، پیامدهایی چون به هم ریختگی والدین، افزایش مصرف الکل و مواد مخدر بین اعضای خانواده، افزایش اختلاف و تنش و رفتارهای پرخاشگرانه، جابجایی مکان تحصیل فرزندان، کاهش تواناییهای روحی و جسمی والدین و کاهش شانس مشارکت در فعالیت های اجتماعی برای خانواده ها.
به نظر می رسد رخدادهای طبیعی که به دلایل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل به فاجعه می شوند، باعث تغییراتی اجتماعی می گردند که نیاز به مداخلات جامعه شناسان، روان شناسان متخصص در این حوزه دارد، رخدادهای طبیعی بیش از تصور ما می تواند تغییرات منفی ایجاد کند خصوصاً در میان گروههای آسیب پذیر مانند کودکان و زنان و خانواده هایی که قبل از فاجعه از نظر مالی در سطح درآمدی پایین بوده اند و از نظر اشتغال امنیت شغلی پایینی داشته اند که این مسأله نیاز به اقدامات فوری اجتماعی با اهداف بلند مدت در خصوص اشتغال زایی سریع و اجرای طولانی مدت مداخلات روانی – اجتماعی بعد از فاجعه دارد، شاید در شروع کمک رسانی ها با حضور متخصصین بهداشت روان ارائه مداخلات روانی اجتماعی با شور زیادی آغاز می شود، اما در میانه کار به ناگهان تعطیل می شود و این مسأله باعث احساس ناامنی روانی و افزایش احساس خشم در مردم منطقه و عدم درمان صحیح و کامل PTSD در بازماندگان خواهد شد.
فوریت های اجتماعی در روزهای بعد از حوادث طبیعی می تواند شامل موارد زیر باشد:
۱- دراولین قدم بعد از کمک به نجات بازماندگان و یافتن پیکرهای کشته شدگان با شروع اسکان اضطراری بهتر است تیم های مددکاری اجتماعی با هدف مداخله اجتماعی وروانی در سرکشی چادر به چادر اقدام به شناسایی انواع گروههای حساس در زلزله بپردازند با این توضیح که برای هر گروه، مداخله اجتماعی ویژه ای لازم است چرا که در صورت عدم توجه به نیازهای خاص آن گروه،آسیب های اجتماعی افزایش خواهد یافت، برای ارزیابی گروههای حساس متغیرهایی مانند سن، جنس و طبقه اقتصادی از متغیرهای مهم است اما ممکن است افراد دیگر با تحقیقات بیشتر به متغیرهای دیگری نیز دست یابند، در این تقسیم بندی گروه دختران و زنان از اهمیت بیشتری برخوردار هستند، به این دلیل که زنان بواسطه نقش های حمایتی، تابوهای جنسیتی، خشونت خانگی، وضعیت فیزیولوژی زنان، عدم آگاهی از مهارتهای نجات، امداد و… در معرض آسیب پذیری بیشتری قرار می گیرند ضمن اینکه متغیرهای دیگر هم مانند فقر و نژاد یا قومیت و نوع تاهل حتی تجربه متفاوتی از آسیب پذیری اجتماعی را به گروه اجتماعی زنان تحمیل خواهد کرد .
۲- مددکاران اجتماعی یا کارکنان خدمات اجتماعی باید در هنگام مرخص شدن یک رزومه کامل از وضعیت زندگی و سکونت خصوصاً آدرس و شماره تلفن های ضروری بیماران ارجاع شده بخش بهداشت روان را (خصوصا دختران و زنان جوان که سرپرست خانواده شان از دست داده اند) تهیه نماید تا بطور مکرر و هدفمند وضعیت درمان نامبرده و شبکه خانوادگی و خویشاوندی ایشان را پیگیری نمایند، تعدادی از این بازماندگان آسیب دیده به دلیل عدم پیگیری وضعیت درمان روحی و افسردگی شان اقدام به خودکشی یا سومصرف داروهای مخدر می کنند.
نویسنده: معصومه کمال الدینی؛ مددکار اجتماعی
انتشاریافته در مجموعه رسانه های مددکاری اجتماعی ایرانیان