پیامدهای اجتماعی بیماری کرونا در جامعه ایران
پیامدهای اجتماعی بیماری کرونا در جامعه ایران
نویسنده: دکتر سلمان قادری
مددکار اجتماعی و دکتری جامعه شناسی
تاکنون مباحث متعددی پیرامون ابعاد بیماری کرونا مطرح شده است؛ با این وجود پرداختن به پیامدهای اجتماعی و آثاری که بر جامعه و فرهنگ آن دارد از اهمیت زیادی برخوردار است. در ادوار تاریخ همواره مثال هایی از فراگیری بیماری هایی نظیر سل، طاعون، وبا و … از جمله طاعون سیاه در بین سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ میلادی مطرح بوده و متفکران مختلف نظیر آلبر کامو و … به روایت زندگی افراد درگیر پرداخته اند. با این وجود به دلیل تظاهرات بیرونی و ماهیت اجتماعی این بیماری ها، تشابهاتی از نظر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در ادوار مختلف وجود داشته است. با توجه به اهمیت موضوع در این یادداشت به بررسی برخی از پیامدهای اجتماعی بیماری کرونا با تأکید بر جامعه ایرانی پرداخته می شود.
یکی از پرسش های بنیادی در حال حاضر این است که چرا تغییر رفتار مردم در مواجه با بیماری کرونا به سختی صورت می گیرد و بسیاری از افراد آن را جدی نمی گیرند؟ پاسخ به این پرسش نیازمند واکاوی رفتار مردم در مواجه با بحران ها و بلایا است. اساساً مردم چنین رخدادهایی را باور نمی کنند و قادر به پذیرش آن نیستند. در مورد بیماری کرونا هیچ تصور مشخصی از این بیماری وجود ندارد. به عنوان مثال اگر به جای این بیماری، بیماری های واگیردار دیگری نظیر طاعون، وبا، سل و … فراگیر می شد، پذیرش و باور پذیری آن به دلیل تجربه تاریخی آن در بین مردم بیشتر بود، لذا در مواجه با این بیماری ناشناخته که مبداً آن یک کشور خارجی است باور پذیری، پذیرش و جدی گرفتن آن در بین مردم بسیار دشوار است. هر چند که به تدریج و با جدی شدن نشانه ها و فوت اطرافیان، عموم مردم آن را یک تهدید به شمار خواهند آورد و مراقبت های بهداشتی و درمانی را به عنوان یک مسئله مهم جدی خواهند گرفت. مردم در مواجه با بسیاری از حوادث و رویدادها چنین واکنشی را نشان می دهند. بی دلیل نیست که عمدتاً درمان را مقدم بر اقدامات پیشگیرانه می دانند.
پیامد دوم اجتماعی بیماری کرونا که به تدریج در حال رخ دادن بوده این است که ابعاد این بیماری در حال تولید وحشت در جامعه است. میزان فراگیری، ابتلا و مرگ سریع افراد باعث شده است که در نظر عامه مردم به جای ایجاد حس همدلی، درک بیمار و خانواده و سوگواری، وحشت زایدالوصفی در بین مردم به وجود آید که نتیجه آن غلبه احساسات بر منطق و عدم مواجه منطقی با این بیماری است. سایه وحشت بیماری کرونا که ناشی از مرگ دردناک آن است در حال خودنمایی است و تبدیل به اولین موضوع گفت و گوهای روزمره در بین مردم گردیده است.
پیامد سوم اجتماعی بیماری کرونا کاهش روابط بین فردی، خانوادگی و اجتماعی است. با توجه به سرایت سریع این بیماری توصیه های بهداشتی بر حضور در خانه و قرنطینه خانگی و شهری استوار است. چنین روندی باعث گردیده که میزان ارتباطات مردم بسیار اندک شده و عموماً از حضور در جمع خودداری نمایند. مهمانی های خانوادگی کاهش یافته و میزان حضور افراد نزد یکدیگر نیز به میزان قابل توجهی کم شود. روند رو به رشد این بیماری باعث شده است که بسیار از دورهمی ها نیز از جریان روابط خویشاوندی حذف شود و لذا مردم فرصت دیدار با هم را از دست بدهند.
پیامد چهارم بیماری کرونا به مفهوم درد و رنج بر می گردد. درد و رنجی که بیماران مبتلا به کرونا و خانواده های آن ها تحمل می کنند بسیار شدید و غیر قابل تحمل است. این بیماران با یک بیماری پیش رونده دست و پنجه نرم می کنند و در تصور بسیاری از آنها ابتلای به این بیماری برابر با مرگ در نظر گرفته می شود. چنین تصوری تحمل و درد و رنج آن را بسیار دشوار می سازد و لحظات بسیار دشواری را در غریبانه ترین دوره عصر حاضر سپری می کنند. درد و رنج این بیماران و خانواده های آنها مضاعف است.
پیامد پنجم اجتماعی بیماری کرونا به انزوای بیماران و خانواده های آن ها بر می گردد و شاهد نوعی طرد شدگی و برچسب زدگی به این بیماران و خانواده های آنها هستیم. چنین مشکلی در بین خانواده های بیمارانی که فوت کرده اند مضاعف تر است و بسیاری از مراودات و تعاملات آنها با همسایه ها و اطرافیان تعطیل می شود. در چنین شرایطی این افراد مفهوم جدایی از زمان و مردم را به دردناک ترین شکل ممکن تجربه می نمایند. در حالیکه در چنین مجازاتی فاقد هر گونه تقصیر اند اما باید تاوان بی گناهی خود را از طرف جامعه بپردازند. انزوای این بیماران و خانواده هایشان ممکن است که ماهها و حتی سال ها به طول بیانجامد و در نتیجه به ایجاد فشارهای روانی زیادی منجر گردد.
اختلال در روابط اجتماعی پیامد ششم بیماری کرونا در جامعه است. این بیماری باعث می شود که به میزان کمتری نسبت به هم ابراز احساسات نمائیم. فاصله ای که این بیماری در بین مردم ایجاد نموده است در نهایت منجر به جدایی و اختلال در روابط می شود. علی رغم اینکه به عید باستانی نوروز رسیده ایم، اما قادر نیستیم از ترس سرایت بیماری همدیگر را در آغوش بگیریم. قادر نخواهیم بود برای یکدیگر به رسم یادگاری هدیه بخریم. در صورت دریافت هدیه نیز بارها آن را ضد عفونی می نمائیم. با چنین اقدامی ارزش هدیه نیز از بین خواهد رفت. هنگامی که در مهمانی به ناچار حاضر شویم همدیگر را لمس نخواهیم کرد و از دور با هم گفتگوی مختصری خواهیم داشت. علاوه بر این قادر به بازی کردن نیستیم و شبکه های اجتماعی و بازی های فردی منجر به اختلال در روابط اجتماعی می شود.
پیامد اجتماعی هفتم بیماری کرونا به ابهام و سرگردانی مردم در خصوص زمان این بیماری بر می گردد که باعث نوعی عصبانیت، سردرگمی و نا امیدی نسبت به آینده شده است. برای بسیاری از مردم مشخص نیست که پس از عید نوروز چه اتفاقی می افتد و این بیماری تا کی ادامه خواهد داشت، لذا در خصوص آینده هیچ تصوری وجود ندارد.
پیامد اجتماعی هشتم بیماری کرونا به سلب آزادی انسان ها بر می گردد. آزادی مفهوم مقدسی است و تا قبل از این بیماری، کمتر شخصی نسبت به وجود آزادی های پیرامون اش تصور مشخصی داشت، اما با گسترش آن خود را در زندانی اسیر نمود که ناخواسته بوده است. بسیاری از حقوق و آزادی های او برای داشتن و رفتن به مراکز تفریح، خرید و حتی تامین نیازهای اولیه و اساسی از بین رفته است.
پیامد اجتماعی نهم بیماری کرونا به ایجاد همدلی و هم حسی در برابر این بیماری و توجه به قشرهای آسیب پذیر جامعه نظیر کارگران روزمزد، کاسب کاران، کودکان کار و خیابان، بیماران، زندانیان و اقشار آسیب پذیر جامعه بر می گردد. تا پیش از این میزان همدلی مردم و مسئولین در رابطه با این گروهها کم بود، اما با گسترش اپیدمی این بیماری توجه به این گروههای حساس جامعه افزایش یافته است، لذا در نهایت منجر به انتقال توجه از خود به دیگری شده است.
پیامد اجتماعی دهم این بیماری به روزمرگی بر می گردد. روند زندگی مردم در طول این بیماری شکل یکنواخت و کسالت باری به خود گرفته است. همه چیز انگار تکراری است. جذابیت روزهای حضور در خانه برای روزهای اول بود، اما به تدریج سایه روزمرگی سنگین شده و شکل کسالت بار به خود می گیرد. این موضوع می تواند منجر به مشکلات فردی، روانی و حتی اختلافات و خشونت های خانوادگی نیز شود.
پیامد اجتماعی یازدهم این بیماری به مفهوم عشق بر می گردد. اساساً دو عامل مشکلات اقتصادی و بیماری، عشق های زوجین و دختران و پسران را نسبت به هم کاهش داده و یا ذایل می کند. این بیماری تاثیر منفی بر روابط عاشقانه و ابراز عاطفه و روابط خصوصی آنها گذاشته است، لذا پر بیراهه نیست که بتوان از مرگ عشق در این دوره نیز سخن به میان آورد.
پیامد اجتماعی دوازدهم بیماری کرونا به این موضوع بر می گردد که بسیاری از دردها و مشکلات واقعی مردم به حاشیه کشانده شده و این بیماری را در کانون تمرکز و محور قرار داده است. این بدان معنا نیست که سایر مشکلات از بین رفته است بلکه فراموش گردیده و یا از مرکزیت خارج شده است. در واقع نوعی بار مضاعف را بر مردم تحمیل نموده و درد و ررنج های آن را دو چندان می نماید.
پیامد اجتماعی سیزدهم به وضعیت بازنمایی بیماری کرونا در تلویزیون و رسانه های جمعی بر می گردد. ما در حال حاضر شاهد پیام های متنوع و متناقضی از طرف مسئولین و از طریق رسانه های اجتماعی هستیم. برخی از این رسانه ها اقدام به بزرگ نمایی ارقام مخصوصاً تعداد فوتی ها می نمایند. هنگامی که فوت یک فرد مهم و معروف در رسانه ها منتشر می شود تاثیر آن بر ذهن مردم بیشتر از سایر افراد است. علاوه بر این تبلیغات تلویزیونی امید به رهایی را برجسته می سازد. بارها مثال کشور چین را نشان داده است. با این وجود چنین رویکردی مردم را دچار نوعی بی خیالی و سهل گیری نسبت به این بیماری می نماید. در نظر بسیاری از مردم خطرات این بیماری دست کم در نظر گرفته می شود و لذا به رفتارهای بی پروا گونه خود ادامه خواهند داد. همچنین تناقض در آمار و اطلاعات مسئولین منجر به بی اعتمادی مردم به اخبار رسانه ها شده است.
پیامد اجتماعی چهاردهم بیماری کرونا به جدایی بیمار از خانواده او بر می گردد. دشواری این جدایی و ابهام در وضعیت بیماران طی روزهای حضور در بیمارستان باعث سوگ جانکاهی در خانواده های این بیماران می شود. آنها نمی دانند که آیا عضو بیمارشان به خانه بر می گردد و یا هیچ وقت او را نخواهند دید. قساوت این بیماری در همین نکته نیز روشن است که بی رحمانه بین بیمار و خانواده او جدایی می اندازد.
پیامد اجتماعی پانزدهم بیماری کرونا به عادی شدن یا طبیعی شدن مفهوم مرگ در جامعه منجر شده است. هنگامی که از آمار مرگ و میر روزانه حداقل ۱۰۰ نفر در کشور سخن گفته می شود انگار اتفاق خاصی نیافتاده است و شاید بسیار در انتظار ارقام مرگ و میر بیشتری در روزهای آینده هستند. طبیعی شدن مرگ باعث می شود که همدلی در جامعه کاهش یافته و مسئولیت پذیری در مقابل یکدیگر نیز به حداقل ممکن کاهش یابد. طبیعی شدن مفهوم مرگ باعث خواهد شد که به تدریج در برابر هر حادثه ای که منجر به زیان به جامعه شود بی تفاوت شویم و ارزش جان انسان از بین برود.
پیامد اجتماعی شانزدهم بیماری کرونا به امنیتی شدن جامعه منجر می شود. هنگامی که مبالغه و انتشار اخبار نادرست افزایش یابد و کلیت جامعه به خطر بیافتد، نیروهای نظامی و امنیتی حضور پر رنگی برای کنترل شرایط اجتماعی خواهند داشت و لذا آزادی و اختیار عمل روزانه نیز به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. فضای امنیتی در جامعه سد راه سایر فعالیت های موثر اجتماعی خواهد شد و جامعه را تک بعدی خواهد نمود.
پیامد اجتماعی هفدهم بیماری کرونا به زوال شادی و نشاط از جامعه بر می گردد. در حال ورود به سال نو هستیم اما هیچ اثری از نو شدن روز و شروع سال جدید، چهارشنبه سوری و سایر مناسبت ها در جامعه نیست. بسیاری از کافه ها، رستوان ها، ورزشگاهها، سینما و سالن های نمایش تعطیل شده است و مردم امکان جمع شدن دور هم را ندارند، لذا ترس و نگرانی در کانون و محور مناسبت های مردم قرار گرفته است.
پیامد اجتماعی هجدهم بیماری کرونا به زوال ارزش های اخلاقی در جامعه بر می گردد. برخی از افراد خودخواهانه و به دنبال سود و نفع شخصی خود هستند. بسیاری از شرایط به وجود آمده برای فروش کالاهای خود و احتکار آن استفاده می کنند. در چنین شرایطی فرد گرایی رشد می یابند و برای بقای خویش بسیاری از ارزش های اخلاقی را فدای منافع شخصی خود می کنند.
پیامد اجتماعی نوزدهم بیماری کرونا به مفهوم مرگ و تدفین بر می گردد. با توجه به سرایت این بیماری، مفهوم تدفین و آداب و رسوم همراه با آن را نیز از بین برد، لذا شاهد تعریف جدیدی از مرگ در دوره مدرن هستیم که حتی می تواند پرسش ها و چالش های اساسی در مواجه با برخی از ادعاهای دینداران مطرح نماید. مراسم ترحیم نیز بر گزار نمی شود و لذا بسیاری از سنن و آداب مرگ و متعلقات تدفین نیز انجام نمی گیرد.
پیامد اجتماعی بیستم بیماری کرونا به معنویات مردم بر می گردد. اساساً در این دوره بسیاری از اعتقادات مذهبی و دینی ممکن است که کاهش یابد و سکوت روحانیون و عدم پرسش در برابر سوالات بیشمار این بیماری، فاصله مردم را با دینداری سنتی بیشتر می نماید، لذا نگرش دینی مردم قبل از بیماری کرونا با بعد از آن تفاوت های عمده ای دارد.
پیامد اجتماعی بیست و یکم بیماری کرونا به استیصال و نا امیدی مردم بر می گردد. بسیاری از وضعیت موجود خسته شده اند. پرسنل درمانی نیز به مرور زمان دچار نوعی خستگی مضاعف گردیده و شرایط برای آنها نیز دشوار می گردد. مردم دچار نوعی درماندگی شده اند.
بروز آسیب های اجتماعی نظیر مصرف مشروبات الکلی، اعتیاد به مواد مخدر، آزار و اذیت کودکان، زنان و سالمندان، درگیری و مشاجرات خانوادگی، جرم و بزه پیامدهای اجتماعی بیست و دوم بیماری کرونا است. البته بسیاری از آسیب های اجتماعی پس از این دوره نیز بروز خواهد کرد.
پیامد اجتماعی بیست و سوم بیماری کرونا به تقدیرگرایی، گرایش به اخبار منفی و نادرست، پیشگویی و مراجعه به دعا نویس و رمال بر میگردد. این افراد مدعی دیدن آینده هستند و لذا برخی از افراد برای اطلاع از آینده و زمان رهایی از بیماری به این منابع مراجعه می نمایند که می تواند پیامدهای جدی منفی نظیر افزایش شایعه در جامعه به دنبال داشته باشد.
پیامد بیست و چهارم بیماری کرونا به گسترش شکاف طبقاتی و افزایش بی عدالتی در جامعه بر می گردد. در چنین شرایطی افراد دارا و توانمند از امکانات درمانی و مالی بهتر و بیشتری برای بهبودی خود برخوردار بوده و طبقات فقیر جامعه آسیب بیشتری خواهند دید.
علاوه بر پیامدهای اجتماعی فوق،بیماری کرونا پیامدهای دیگری نیز با خود به همراه خواهد داشت که می تواند ابعاد جهانی، اقتصادی و سیاسی در پی داشته باشد که از حوصله این بحث خارج است. لذا در این یادداشت تلاش شد تا به مهمترین این اثرات در جامعه ایرانی پرداخته شود که هر کدام از موارد مطرح شده نیاز به توضیح و تفصیل بیشتری دارد که در آینده و طی یادداشت هایی ارایه می گردد.