درس های تحریم برای فقرا
درس های تحریم برای فقرا
نویسنده: دکتر سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی و جامعه شناس
به اعتقاد زیگونت باومن یکی از هولناک ترین درس های هولوکاست عبارت است از حق افراد قوی تر، زیرک تر، حیله گرتر و یا زرنگ تر برای انجام دادن هر کاری به قصد آنکه بیش از افراد ضعیف تر و تیره بخت تر زنده بمانند. بر همین اساس همواره تحریم های اقتصادی آثار و پیامدهای ناگوار و ویرانگری را با خود به همراه داشته است. زیرا جوامع تحریم شده را از حق دسترسی آسان و آزادانه به منابع و تجارت جهانی محروم و محدود می سازد و امکان چنین مبادلاتی را با توجه به میزان و شدت تحریم ها به حداقل ممکن می رساند. اما واقعیت تحریم دارای پیامد چندگانه و چند بُعدی است و آثار آن بر عموم مردم در جامعه مشهود و ملموس است. هر چند چنین اثراتی یکسان نیست. اما وجه پر رنگ آن تأثیرات عمیقی است که بر نیازمندان و فقرا نمایان میشود و لذا این قشر به دلیل ضعف منابع حمایتی و اقتصادی متحمل بیشترین زیان می شوند. واقعیت تحریم ها نبرد بقا را بیش از پیش پر رنگ می سازد. افراد دارا از قدرت بیشتری به منظور زندگی کردن و بقا برخوردارند و افراد ندار فاقد چنین امکانی بوده و لذا در زیر چرخ سنگین تحریم ها خورد شده و شاهد مرگ تدریجی خود خواهند بود. تأثیرات روانی تحریم ها بر فقرا دارای یک روند تدریجی و انفجاری است. آنها را به کل از هستی ساقط می سازد. لذا بیشترین هزینه های روانی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی را متحمل می شوند. در چنین شرایطی امکان تغییر و ارتقای وضعیت نیز برای فقرا فراهم نیست. زیرا قوانین محدود کننده و محروم کننده نیز مسیر را برای هر نوع تغییری می بندد و آنها را از دسترسی به حقوق عادلانه خود نیز محروم می سازد. واقعیت تحریم ها انسانیت زدایی کردن از فقرا و خط بطلانی بر اخلاقیات در دنیای مدرن است. در واقع کارکرد آشکار تحریک ها تعارضات دولت هاست و کارکرد پنهان تحریم ها به گسترش انواع آسیب های اجتماعی نظیر فقر، حاشیه نشینی، مهاجرت، بی خانمانی، اعتیاد، تن فروشی، طلاق و خشونت های خانگی، تشدید اختلالات روانی و … منجر می شود. چنین روندی در بین فقرا به عنوان آسیب پذیرترین قشر جامعه به خوبی نمایان است. زیرا دسترسی آنها به منابع حمایتی – اجتماعی، امکانات و مراکز رفاهی بسیار ضعیف بوده و لذا آسیب پذیری آنها را در مقابل بحران ها تشدید می سازد. از طرفی عوامل محافظتی نیز پیرامون آنها ضعیف و اندک است.
هنگامی که کشور در شرایط تحریم قرار داشته باشد توزیع ثروت در جامعه کاهش می یابد. منابع مردمی به عنوان مهمترین منبع یاری رسان به اقشار ضعیف و تهی دست جامعه به حداقل ممکن می رسد. زیرا در چنین شرایطی اولویت مردم از جمله قشر متوسط و غنی جامعه بر حفظ وضعیت و بقای خویش است. یاری و کمک به افراد ضعیف در درجه دوم و یا چندم اهمیت قرار می گیرد. در چنین فضایی تضاد و تعارض جای همدلی و وفاق بین فقرا و اغنیا را می گیرد. زیرا اغنیا و طبقات بالای جامعه به دنبال کسب سود بیشتر، ابتدایی ترین حقوق و مسئولیت های اجتماعی خویش را فراموش نموده و اصول اساسی اخلاق را زیر پا می گذارند. در نتیجه به خورد شدن فقرا در زیر چرخه نظام سرمایه داری منجر می شود. واقعیت تحریم ها روی دیگر نظام سرمایه داری را برملا می سازد. تحریم ها ابزار نظام سرمایه داری برای تولید و رونق بیشتر و نوعی بازتولید نظام خویش از طریق باور به اصل نظام بقای خویش است. به این معنی که فقرا، ملل و نیازمندانی که مصرف کننده تولیدات آن نیستند محکوم به فنا و نابود شدن می نماید. بر این اساس انسانیت در چنین نظامی معنای خود را از دست می دهد و منجر به نابودی اخلاق می گردد. در شرایط عادی زنان، کودکان، معلولین، مردان نیازمند و … نباید از ابتدایی ترین حقوق خود محروم شوند. در اساسنامه حقوق بشر و بسیاری از اسناد حقوق بین المللی و ملی بین کشورها بر دسترسی به اولین نیازهای اساسی انسان ها و تأمین آن از طرف دولت ها تأکید شده است. در حالیکه واقعیت تحریم نابودکننده همه اصول و دستاوردهای اخلاقی و اجتماعی بشریتی است که طی اعصار مختلف به آن رسیده است. زیرا در شرایط تحریم به تأثیرات آن بر فقرا، نیازمندان و کرامت انسانی توجهی نمی شود و صرفاً ابزار دست سیاستمداران برای رسیدن به منافع خود است. در واقع اخلاق و انسانیت قربانی و دستاویز دعوا، درگیری و معامله سیاسیون قرار میگیرد. در شرایط تحریم روابط اصیل اجتماعی جای خود را به روابط اقتصادی می دهد. مبنای شکل گیری همه تعاملات انسانی اقتصاد و تولید خواهد شد. لذا اعتماد، سرمایه اجتماعی و روابط انسانی انسانی جای خود را به بی اعتمادی، کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی خواهد داد. در چنین شرایطی برنده این داستان نظام سرمایه داری و اقشار غنی جامعه و بازنده آن نیز فقرا و نیازمندان خواهند بود. زیرا در شرایط تحریم فضای رانت، اختلاس و دزدی، رشوه، فساد و استفاده از رانت اطلاعاتی و قدرت فراهم می گردد. افراد قدرتمند دسترسی بیشتری به چنین امکاناتی داشته لذا به انباشت و تولید انبوه ثروت آنها منجر می گردد. در حالیکه فقرا به دلیل عدم برخورداری از چنین امکاناتی بیشترین خسارت را خواهند پرداخت. کاهش اثرات و پیامدهای تحریم مستلزم توزیع عادلانه منابع ثروت در جامعه و تقویت بنیان های اقتصادی جامعه و همچنین تدوین برنامه های توسعه با تمرکز بر مناطق حاشیه نشین جامعه خواهد بود.