مداخله در مداخله! | اجرای نقش مددکاران توسط روانشناسان با عنوان “کمیسیون مداخله در بحرانهای طبیعی”

متأسفانه بار دیگر جامعه مددکاران اجتماعی مورد بی مهری قرار گرفت و فارغ التحصیلان رشته های دیگر (این بار روانشناسی) در صدد انجام نقش آنان برآمدند.

مداخله در مداخله!

این دفعه : اجرای نقش مددکاران توسط روانشناسان با عنوان “کمیسیون مداخله در بحرانهای طبیعی”

متأسفانه بار دیگر جامعه مددکاران اجتماعی مورد بی مهری قرار گرفت و فارغ التحصیلان رشته های دیگر (این بار روانشناسی) در صدد انجام نقش آنان برآمدند. مددکاران اجتماعی که سالها دروس تخصصی مربوطه را گذرانده اند و ساعتها در موقعیتهای بحرانی بعنوان کارورز خدمت کرده اند، کمرنگ می شوند و این عرصه حساس، به دست افرادی سپرده خواهد شد که می بایست میلیونها تومان هزینه و ساعتها وقت جهت طی دوره های آموزشی مربوطه را سپری کنند. این بیماری مداخله در حوزه وظایف دیگری که بسیاری از نقاط کشورمان را فرا گرفته است اینبار با تداخل در این دو حوزه نمایان گردیده است.

طبق خبری که در مورخ ۱۳۹۶/۶/۲۹ در نشریه اینترنتی سایک نیوز منتشر گردید، آقای محمد حاتمی، معاون امور کمیسیونهای سازمان نظام روانشناسی، خبر از توافق با شهرداری تهران جهت استقرار دبیرخانه مدیریت بحران روانشناسی در شهرداری خبر داد. به گفته ایشان، در حادثه پلاسکو هم مشاوران سازمان نظام در محل حضور داشتند. همچنین ایشان هدف این کمیسیون را مداخله در بحرانهای طبیعی، انسان ساز و حتی اجتماعی عنوان کردند تا مشروعیت ورود و مداخله در کلیه بحرانها را شامل گردد. در حالی ایشان صراحتاً به راه اندازی دفتری در شهرداری جهت مداخله در مواردی مانند طلاق می پردازد که مدتها قبل این موضوع در کانون مددکاران مورد بررسی و توجه قرار گرفته بود و چند دوره تربیت متخصصان مداخله در طلاق نیز به پایان رسیده است.

حالا سوال مهمی که مطرح می گردد این است که چرا باید کار مداخله در بحران را مددکارانی که تخصص این مقوله را دارند و در سراسر جهان جزو وظایف آنها است انجام ندهند بلکه  به افراد دیگری بسپارند که تازه درصدد آموزش دادن و ایجاد سازوکار آن هستند؟

آیا جامعه مددکاران اجتماعی در اطلاع رسانی و نمود فعالیتها و توانایی های خود کوتاهی نموده است، یا نبود سازمانی متمرکز و مسئول جهت متولی گری و نظام مند کردن فعالیت های مددکاران اجتماعی، باعث تضعیف فعالان این حوزه شده و این فرصت شغلی و  تمایل به مداخله !  را در اختیار سازمان نظام گذاشته است؟

آیا اصلاً مسئولین محترم شهرداری و سایر نهادها و ارگانها اطلاع و آشنایی کافی با حوزه وظایف و توانایی های مددکاران دارند؟

اگر نیم نگاهی به مداخله گران حریم خصوصی افراد در نقاط دیگر جهان بیندازید، در هیچ کجای دنیا روانشناس بدون کسب اجازه از مراجع قانونی اجازه مداخله را ندارد و این مجوز تنها به مددکاران اجتماعی داده شده است. این وظیفه تیم مددکاری است که اگر نیاز دید از تخصص های دیگر از جمله روانشاسان بهره گیری نماید. مددکار اجتماعی سالها دروس مورد نیاز از جمله دروس روانشناسی، مدیریت بحران، منابع انسانی، توانمندسازی و غیره را می آموزد تا در مداخلات بتواند با دانش مناسب وارد گردد.

واقعاً تا کی باید شاهد مداخله دیگر رشته ها در حیطه تخصصی مددکاران باشیم؟ اگر واقعاً مسئولین سیاست گذار اعتقادی به این رشته ندارند، دیگر دانشگاهها این رشته را ارائه نکنند و تکلیف از همان آغاز مشخص گردد. ولی میلیاردها سرمایه گذاری، ساعتها وقت، هزاران انسان، دانشگاه ها و دانشکده ها، کانون ها و انجمن ها همه و همه، و در آخر هنگام محصول، کار را به دست دیگری سپردن.

اگر سازمان نظام روانشناسی ارتباط بین این دو حوضه مددکاری و روانشناسی را قبول دارد، پس چرا فقط به فارغ التحصیلان روانشناسی مجوز فعالیت می دهد؟ اگر این در راستای ایجاد اشتغال برای روانشناسان است یا استفاده از فرصت های ایجاد شده در اثر کمبود اطلاعات؟  اگر نیت کمک به بحران زدگان مطرح است، پس چرا مسأله بصورت همکاری تیمی مددکاران و روانشناسان در موقعیت هایی مانند حادثه پلاسکو مطرح نمیشود؟ آنهم در حالیکه این سازوکار سالهاست به عنوان اورژانس اجتماعی ایجاد شده است و در نقاط مختلف شهر تهران در حال فعالیت است. جالب اینجاست که درست یک ستون پایین تر در همان منبع فوق الذکر، از قول رئیس سازمان بهزیستی کشور، جناب آقای دکتر بندپی ذکر گردیده که : “به دلیل موفقیت طرح اورژانس اجتماعی از سال ۱۳۹۴ در تهران، ۱۵۰ مرکز دیگر نیز آغاز به کار کرد”.

اگر وضعیت به همین صورت پیش برود، شاید مدتی دیگر شاهد تأسیس یک اورژانس اجتماعی مشابه نیز، توسط سازمان نظام روانشناسی باشیم. کسی چه می داند ؟!

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
Back to top button