چگونه در دوران کرونا با افراد سوگوار همدلی و شفقت کنیم؟
نویسنده: زهره مهدوی؛ مددکار اجتماعی و عضو دپارتمان توانمندسازی نوجوانان روشنای راه
کیرکگور در کتاب ترس ولرز می گوید دو مسئله مهم وجود دارد: رابطه ی من با امر واقع چه باید باشد؟ رابطه ی او با زمان چه باید باشد؟ و تماماً در این کتاب در جستجوی پاسخ به این سوال است. حال در این برهه از تاریخ که بیماری کرونا به شکل اپیدمی شایع و گریبان گیر کل دنیا شده است خوب است ما نیز ذهنمان را مشغول پاسخ به سوال نخست کنیم.
سوگ و سوگواری مان در این دوران چطور خواهد بود؟ رابطه ی ما با این امر چگونه خواهد بود؟
سوگواری یا ماتم زدگی واکنش و عکس العمل ماست به از دست دادن و فقدان چیزی یا کسی که متعلق به ماست.
مسلماً فردی که دچار سوگ شده در حالت عادی از حمایت و حضور عزیزان و نزدیکانش بهره مند می شد، ما در دوران قرنطینه گی به دلیل وجود بیماری کرونا چطور می توانیم به فرد داغ دیده کمک کنیم؟
همه بعد از دست دادن عزیزان مان سوگ را تجربه کرده ایم و واکنش های متفاوتی نسبت به این مسئله داشته ایم اما بطور کلی پنج مرحله بعد از بروز یک داغ اتفاق می افتد:
ابتدا به دلیل شوک و عدم باور دست به انکار واقعیت می زنیم ،قبول نمی کنیم که چنین اتفاقی افتاده است، سپس خشمگین می شویم، همه را مقصر می دانیم و از خدا و خانواده و همه خشم داریم، مرحله سوم چانه زنی است یعنی در تلاش هستیم فرد را برگردانیم و قول می دهیم که برای او فرد بهتری خواهیم بود، مرحله چهارم افسردگی است دیگر از تقلا برای تغییر واقعیت دست بر می داریم منفعل و گوشه گیر می شویم و مرحله پنجم پذیرش و قبول اتفاق است.
معمولاً بین ۶ تا ۱۸ ماه این مراحل طول می کشد و ممکن است هربار فرد یا در یک مرحله بماند یا به مرحله قبل باز گردد و این زمان بیشتر طول بکشد و سطح تاب آوری و وجود مولفه های آن در چگونگی برخورد و گذران این مراحل بسیار تأثیرگذار خواهد بود پس انتظار نداشته باشیم این مراحل یکی پس از دیگری طی شوند و فرد زودتر از ۶ ماه به روال عادی زندگی باز گردد.
ملیندا اسمیت معتقد است مهمترین عامل برای التیام سوگواری حمایت دیگران است و توصیه می کند حتی چنانچه فرد اغلب عادت به ابراز احساسات و عواطف خود با دیگران ندارد، مهم است تا در باره مصیبت پیش آمده و احساسات خود صحبت کند و آنها را در خود نریزد.
ابتدا بهتر است بپذیریم مهم نیست چرا و چطور و چگونه فردی دچار سوگ شده است و فردی یا چیزی که برایش ارزشمند بوده را ازدست داده است، فرد داغدار مانند کسی است که نقض عضو شده است … شاید عضو حیاتی خود را از دست داده است (از دید من داغ فرزند یا همسر مانند از دست دادن یک عضو حیاتی است)
سعی کنید در این مواقع از سرزنش و نصیحت دست بردارید و اصرار نداشته باشید هر چه سریع تر فرد به روال عادی زندگی باز گردد باید به او کمک کنیم با وجود این واقعیت که نقض عضو شده چطور به زندگی ادامه دهد ….
خب طبیعتاً نمی توانیم در این شرایظ حضور فیزیکی در کنار فرد داشته باشیم بهتر است تنها نماند و یک نفر که رابطه ی عمیق تر عاطفی با او دارد در کنارش باشد.
این حضور برای مراقبت و حمایت است اما نه به گونه ی که باعث آزرده خاطر شدن فرد شود.
این حضور برای ایجاد فضای امن برای این است فرد تخلیه عاطفی شود یعنی احساسات و افکارش را بروز دهد جوری که مورد سرزنش و قضاوت قرار نگیرد، برای این است که فرد احساس کند یک گوش شنوا دارد و یک آغوش مشفقانه.
حضور این فرد به او کمک می کند که مراقب سلامت جسم خود باشد، معمولاً افراد دچار سوگ کم اشتها می شوند، به بهداشت و سلامت خود اهمیت نمی دهند و ممکن است افکار یا رفتار خود آسیب زننده داشته باشند، بایت این رفتار نباید مورد نصیحت و پند و اندرز قرار بگیرند بلکه باید بدانند که حضور این افکار طبیعی است و مهم برخورد آنها با این مسئله است.
اما ما می توانیم از راه دور با او در تماس باشیم، حالش را بپرسیم و به این پیام را بدهیم که در این غم در با او شریک هستیم.
یادمان باشد خوب شدنِ هر زخمی زمان بر خواهد بود و انتظار بهبودی خیلی سریع نمی توان داشت کمی بیشتر باید صبور بود … برای احساسات و عواطف فرد داغ دیده تعیین تکلیف نکنید یعنی نگویید: “بس کن، او دیگر نمی آید، به فکر خودت باش، زندگی ادامه دارد، به خودت بیا، تمومش کن،گریه نکن …”
به افراد حتی وقتی کنارشان نیستیم احساس امنیت بدهیم.