همایش یا نمایش علمی؛ کدامیک کاربردی تر هست؟ | نقد همایشات مددکاری اجتماعی در ایران از منظر یک مددکار
به نظر میرسد، بطور کلی همایشهایی که در ایران برگزار میشود، (در حیطه مددکاری اجتماعی) باید از بیان مسأله بیرون بیایند، بطوریکه اصلیت و ریشه یک موضوع و مشکل اجتماعی را بصورت مستند برای افراد، و گروههای مدنی، و قانونی نمایش دهند.
چهار دهه داریم همایش برگزار می کنیم، اما بدور خود می چرخیم، اگر این همایشها تأثیر داشت شاهد سیر صعودی تمامی شاخصهای آسیب های اجتماعی نبودیم.
چرا این همایشها خروجی مثبتی در راستای کاهش آسیب های اجتماعی را در بر نداشته است؟ شاید برخی ها از نفوذناپذیری و عدم تغییر در سیستم های تصمیم گیرنده ها را مطرح میکنند که مانعی در عملیاتی شدن نتایج مثبت همایش ها می باشند.
در صورت صحت موضوع پیشگفت، برای اثبات این مدعا، چند تا همایش برگزار شده است؟ بر همگان مبرهن هست، در تبیین مسأله علمی در همایش علمی محدودیتی وجود ندارد، مخصوصاً در رابطه با آسیب های اجتماعی که مقام معظم رهبری در برنامه توسعه ششم برای کاهش آن تأکید خاصی قایل هستند،
برگزاری همایشها باید نمایش دهنده نتیجه یک پژوهش ملی، برای برون رفت از بحران آسیب ها باشد، اگر همایش ملی نتیجه نمایش مستند علمی که راهکار تشخیص ریشه ای آسیب های اجتماعی را نشان ندهد، نباید آن را همایش علمی نام نهاد، همایش بیان مسأله محدود به یک دهکده نیست، بلکه همایش علمی نمایانگر مطلب پنهان و ریشه ای مشکلات در سطح ملی را باید بشکافد و راهکار عملیاتی برای کاهش آن داشته باشد.
در زمان فعلی بیشترین آسیب ها از حالت فردی به جمعی تبدیل شده است، خشونت، اعتیاد، عدم انسجام اجتماعی، رابطه بین فردی منفی، پایین آمدن آستانه تحمل، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، و … حالت جمعی بخود گرفته و متعلق به قشر یا طبقه خاصی هم نیست و …
کدام همایش، علت این سیر صعودی آسیب ها را بصورت مستند علمی اثبات کرده است؟ ما اگر ادعا داریم مددکار اجتماعی مشکلات را فراتر و گسترده تر و ریشه ای تراز دیگران ارزیابی می کند (که همینطور هم هست) چرا در همایشها بر این موضوع نمی پردازند؟ و اگر هم ورود میکنند، بسیار محدود در یک بخش محدود اینکار عملی میشود؟
در همایشات علمی مددکاری اجتماعی، اساتید با درجه علمی خیلی بالایی که در دانشگاهها داریم و هر کدام از آنها با پتانسیل هایی که دارند میتوانند مسئولیتهایی را از ایده پردازی گرفته تا ایفای نقشهای اجرایی در مسیر کاهش آسیب ها عهده دار بشوند. پس چه موانعی بوده تا بحال ما شاهد افزایش سیر صعودی آسیب های اجتماعی بوده ایم؟ چرا این موانع مطرح نمی شوند؟ چرا در این رابطه همایش برگزار نشود؟ چرا حاصل تحقیقات گرانبهای اساتید مددکاری اجتماعی در کتابخانه ها خاک بخورد؟ و … بنابراین بجای همایش، نتایج تلاش و تحقیقات علمی اساتید را نمایش بدهیم، نه اینکه همایش به بیان مسأله ختم بشود و چند نفر دست بزنند و تمام شود و در رسانه ها هم همایش نمایش داده شود.
مددکاران اجتماعی، همایش علمی را در کاهش دادن آسیب های اجتماعی در سطح جامعه نمایش میدهند، نه در سیمای شخص و گروههای خاص!
نهایتاً قبل از برگزاری همایش، باید نتایج داده های علمی، بروز، و در شرایط اضطرار بحرانی که عامه مردم یارای مقابله و مشاهده علل آن را ندارند، با تجمیع نظریات اساتید مورد ارزیابی قرارگیرد، و برای مطرح و عملیاتی کردن نتایج مثبت آن با مقامات تصمیم گیر، و قانونگذار به تفاهم رسید، و بعد از اینکه این مراحل سپری شد، همایش را با مستندات علمی نمایش داد، تا اینکه این نمایه شدن باعث کاهش آسیب های اجتماعی در سطح ملی شود و این کار در توان اساتید گرانقدر و با فکر مددکاران اجتماعی می باشد.
امیدوارم این نقد بتواند، ورود اساتید معزز و فرهیخته سایر مددکاران اجتماعی که در اتاق های دانشکده ها، واقعیت و ریشه اصلی مشکلات و آسیب ها را هر روز ملاحظه می کنند ولی فضا را برای مطرح کردن مهیا نمی بینند، تسهیگر باشد، و موانع روشنگری و ارائه طریق آنها از طرف مسئولین برطرف گردد و ما بصورت عملی قدرت مددکاری اجتماعی را در همایش ها شاهد باشیم و در مجلات بین المللی نمایه شدن آن را برای همگان به اثبات برسانیم.
نویسنده: بهروز علایی؛ مددکار اجتماعی