پیش از همه « یاریگران حرفه ای » از مددکاران اجتماعی انتظار می رود هنگام کار با افراد تاثیر محیط مخصوصا محیط اجتماعی را با اهمیت و مهم تلقی کنند. آنها در هنگام کار با افراد می بایست هم بافت اجتماعی کلان ، میانه و هم سطح خرد را مد نظر قرار دهند.
فراوانی نعمت خوشبختی و سعادت به بار نمی آورد تملکات مادی نیازهای انسان را برآورده نمی کند . متخصصان حرفه ای خدمات انسانی تلاش می کنند زندگی مددجویان و مراجعان را بالا ببرند.
توسعه اقتصادی و علمی دنیای صنعتی تضادهایی را بوجود آورده است به همان اندازه که توانایی جامعه برای تولید و تامین نیازهای مادی مردم افزایش می یابد . توانایی افراد برای کسب رضایت و خشنودی کاهش پیدا می کند – پیشرفت های حاصله از صنعتی شدن ما را برای ایجاد رشته های علمی به منظور مطالعه و یافتن راه حلهایی برای درک انسان و مشکلات اجتماعی توانا ساخته است . جامعه شناسی ، مردم شناسی علوم سیاسی و اقتصاد جز آن دسته از رشته های علمی به حساب می آیند که سعی داشته اند موقعیت انسان را با هدف رضایت و خشنودی در زندگی مطالعه کنند. همزمان با بررسی علوم در زمینه مشکلات انسان متخصصان یارگیری با بهره گیری از یافته های دانشمندان علوم اجتماعی در زمینه مشکلات انسان مداخله نموده اند . رفتار بسیار پیچیده انسان باعث شده رشته های علوم اجتماعی همواره با یکدیگر همپوشی یا تداخل داشته باشند . این هم پوشی در حرفه های خدمات انسانی نیز ملاحظه می شود.
تفاوت بین حرفه ها :
علی رغم همپوشی قابل توجهی که در حرفه های خدمات انسانی وجود دارد گوناگونی خدماتی که هر کدام ارائه می کنند کارآموزیهای ویژه و آموزشی که هر کدام لازم دارند بی اندازه است.
در میان حرفه های خدمات انسانی طولانی ترین دوره کارآموزی مخصوصا روانپزشکان است، زیرا ابتدا دوره عمومی طب را به پایان می رسانند و سپس یک دوره سه، چهار ساله تخصصی روانپزشکی را می گذرانند در آموزش مددکاران اجتماعی نیز نظریات متفاوتی وجود دارد برخی از صاحب نظران عقیده دارند دانشجوی مددکاری باید در علومی نظیر رشد و نمو جسمانی ، عوامل زیست شناختی، نمو عقلی و عاطفی طبیعت و ذات اجتماعی و روانی به علاوه آگاهی از جریانات اجتماعی ، اثرات فرهنگی و اجتماعی بر روی رفتار انسان ، زمینه های تاریخی و نهادهای حقوقی، حکومتی ، مطالعه در وضع گروهها و روابط آنها با یکدیگر ، مبانی فرهنگی جامعه ، تحولات اجتماعی ، کجرفتاریها، ناهنجاریهای اجتماعی و همچنین علوم پزشکی تغذیه و آمار و تحقیق و سیاست ، فهم و دانش داشته باشند . عده ای دیگر اساس آموزش مددکاری را بر روان شناسی و روان شناسی اجتماعی و روانپزشکی قرار می دهند و گروهی نیز آموزش مددکاری را بیشتر بر مسائل جامعه شناسی و انسان شناسی متکی می دانند و دسته ای نیز اعتقاد دارند دانشجویان مددکاری باید براساس روان شناسی و جامعه شناسی به طور توام تعلیم بینند.
به طور کلی آنچه تا حدی صاحب نظران رشته مددکاری اجتماعی را متفق القول در چگونگی آموزش مددکاری کرده عبارت است از :
۱-آموزش در زمینه علوم اجتماعی و ساختار وظایف خدمات رفاه اجتماعی در جامعه
۲-روش شناسی، یعنی راههایی که آموخته های مربوط اجتماعی در اصول و عمل خدمات اجتماعی از طریق مددکاری به کار می رود .
۳-کار آموزی و کسب تجربه در مؤسسات اجتماعی یعنی آنجا که دانشجویان می آموزند که دانسته های خود را در توسعه مهارتهای مددکاری اجتماعی و استفاده از منابع اجتماعی برای خدمات اجتماعی بکار برند. « خاکساری ۱۳۷۲ ص : ۴۴ و ۴۵ »
نکته قابل توجه و از همه مهمتر آنکه هر یک ار حرفه ها یاری کننده ، کننده در عین حالی که در بعضی از موارد با یکدیگر همپوشی دارند هیچکدام را بر دیگری برتری نیست و همچنین هر یک حوزه عمل ویژه ای دارند که با دیگر حرفه ها مشترک یا متفاوت است ولی تخصص ویژه برای هر حرفه حائز اهمیت است به عنوان نمونه در حرفه مددکاری اجتماعی بر اهمیت محیط اجتماعی تاکید
می شود این بدان معنا است که تمام مددکاران اجتماعی باید رابطه فرد با محیط را از نظر دور ندارند. روانپزشکان یا روان شناسان نیز ممکن است رویکردی جامعه گرا اتخاذ نمائید اما انتظار نداریم که تمام روانپزشکان یا روان شناسان در زمینه منابع و امکانات جامعه در سطح کلان آگاهی داشته باشند این حوزه خاص حرفه مددکاری اجتماعی است.
به همین ترتیب دارو درمانی « درمان با استفاده از دارو » حوزه خاص عملی روانپزشکی است البته آن دسته از مددکاران اجتماعی که بصورت گسترده با بیماران روانی کار می کنند ممکن است از طریق تمرین در دارو درمانی به تدریج مهارتی به دست اورند که در کار آنها لازم است. ولی به طور کلی انتظار نمی رود که مددکاران اجتماعی چنین مهارتی را کسب نمایند.
مددکاری اجتماعی حرفه ای منحصر به فرد
برای اینکه نشان داده شود مددکار اجتماعی چه اندازه با دیگر حرفه های خدمات انسانی تفاوت دارد ابتدا ضروری است خصوصیات ویژه و یگانه آن بیان و سپس فعالیتهای اصلی مددکاران را مورد بررسی قرار میدهیم.
ویژگیهای برجسته
شناخت ویژگیهای مددکاری اجتماعی به درک یگانه بودن آن کمک می کند . مددکاری اجتماعی تمامی موقعیتهای دشوار را در بر می گیرد . ارزیابی مددکاری اجتماعی ملتزم آن است که مددکار مشکل را از دیدگاه روان شناختی ، جامعه شناسی سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار دهد.
به همین خاطر لازم است مددکاران اجتماعی اطلاعات بسیار زیادی در کلیه علوم اجتماعی بدست آورند. از نظر مددکاران اجتماعی فرد یا گروه مشکل دار بخشی از یک سیستم اجتماعی وسیع است حمایت کننده اولیه مانند خانواده مراکز مذهبی ، جامعه و همسایگان اجزای مهم این سیستم هستند.
غالبا ، اجزای سیستم مانند مدارس یا مراکز اشتغال نیز می تواند بخشی از مشکل یا بخشی از راه حل به حساب آیند. لذا مددکاران اجتماعی باید دانش و آگاهی جامع ایی از منابع و امکانات موجود در جامعه داشته باشند و بدانند در موقع لزوم چگونه انها را بکار گیرند.
مددکاران اجتماعی تشخیص می دهند که بسیاری از مشکلات فردی مشکلات اجتماعی است. شناخت مشکل که فرد در حال تجربه کردن آن است مستلزم فهم ریشه مشکل در نهادهای اجتماعی است « امروزه برخی از دست اندرکاران به طرز زیرکانه ای از طرح مسائل اجتماعی طفره می روند و به جای طرح آن به طرح مسائل فردی می پردازند مثلا به جای تفکر و اندیشه بر پدیده اعتیاد ، به فرد معتاد و درمان طبیبانه او بسنده می کنند به عبارتی برای مسائل اجتماعی نسخه های فردی می پیچند که در بهترین شرایط تلاش واقعی طبیب، سرانجام معتاد به مرحله پیش از اعتیاد بازگردانده می شود. یعنی همان شرایطی که قبلا وجود داشته است و موجب اعتیاد او گردیده است در نتیجه بازگشت او به اعتیاد امری بدیهی و طبیعی است درست مشابه دستی شکسته که متخصص مجرب آن را به وضعیت عادی بر می گرداند . اما جراح نمی تواند ادعا کند که اگر باز هم ضربه خورد نمی شکند » (آقا بخشی، زمستان ۷۹، ص ۳۵) اگر چه مددکاران اجتماعی در این مورد که آیا فرد باید تغییر یابد یا اجماع ، نظرهای متفاوتی دارند، اما هر دو دسته در این مورد که باید مشکلات فردی را با توجه به ساختار نهادهای اجتماعی مورد توجه قرار دهند اتفاق نظر دارند.
فعالیتهای مددکاران اجتماعی
اگر چه بعضی از فعالیتهایی که ذکر می شود توسط متخصصان دیگر نیز انجام می گیرد اما خصوصا از مددکاران اجتماعی انتظار می رود که دارای چنین مهارتی باشند.
۱- بررسی موارد (Case Management)
شامل فعالیتهای توسعه ، تکمیل و نظارت است که جز لاینفک هر طرح خدمات اجتماعی محسوب می شود . « بررسی موارد » مطالعه کلی مددجو را بعنوان بخشی از محیط اجتماعی در نظر می گیرد و خدمات مورد نیاز را ارائه می دهد ، در صورت لزوم خدمات مناسب و مورد نیاز را شناسایی می کند و مددجو را به آن ارجاع می دهد وقتی مددجو درگیر اجرا و توسعه راه حل مشکل باشد بر پیشرفت او نظارت دارد و در مواقع لزوم از او دفاع می کند یا نمایندگی او را بر عهده می گیرد.
۲- ارزیابی روان شناختی (Payclogical Assessment)
منظور از ارزیابی روان شناختی جمع اوری اطلاعات مورد نیاز برای مشخص نمودن نوع و ماهیت مشکل ، قابلیتها و امکانات مددجو، خدمات مورد نیاز برای حل مشکل اوست این وظیفه در مرحله نخست متوجه ویژگیهای فردی و اجتماعی مددجو و عوامل مهم اجتماعی و محیطی است ولی کارکردهای ناآگاهانه روانی را که روانپزشکان و روان شناسان توجه زیادی به آن دارند حائز چنین اهمیتی نمی داند.
۳- تشخیص روان شناختی (Psyclogogical Diagnosis)
فرآیندی است که حقایق مربوط را در چهار چوب نظریه ای شامل جنبه های روانی و اجتماعی قابل فهم می سازد و سازمان می دهد و اطلاعات را به منظور تشخیص علت و تاریخچه مشکل، ارتباط متقابل جنبه های مختلف مشکل، تاثیر مداخله ها و هدفهای بالقوه تحلیل می کند. مرحله تشخیص ، شروع طرح درمان است.
۴- اطلاعات و ارجاع (Information Andreferral)
فرایند جمع اوری و توزیع اطلاعات در زمینه منابع و امکانات موجود است که بر اساس کارکرد فرد یا گروه ممکن می گردد. غالبا « مددکاران اطلاعات ارجاعی » زمینه خدمات موجود را به گونه ای فراهم می کنند که همه اعضای جامعه از آن استفاده کنند. خطوط تلفنی که برای مواقع بحرانی در نظر گرفته می شود مثال خوبی از اطلاعات طبقه بندی شده و سیستم ارجاع است.
۵- درمان (Therapy)
عبارت از تکنیکهای معینی است که موجب افزایش رشد انسان می شود و کارکردهای اجتماعی او را بهبود می بخشد . در مددکاری اجتماعی درمان مبتنی بر شناخت مفهوم کلی شخصیت است. الگوهای اموخته شده تفکر و رفتار نتیجه فرایند اجتماعی شدن (Socialization) است.
این نکته تاکیدی است بر اینکه رابطه ای غیر قابل تفکیک میان فرد و محیط او وجود دارد.
۶- اداره و اجرا (Administration)
به معنای هماهنگ ساختن و هدایت فعالیتهای کارکنان یک سیستم است مددکاران اجتماعی مسئولیتهای در سطوح مختلف از وزارت گرفته تا اشتغال به کار در موسسه خصوصی نظیر مراکز بحران « اورژانس اجتماعی » دارند بنا بر تعریف انجمن ملی مددکاری اجتماعی ، اداره و اجرا به معنای نوعی اعمال قدرت رسمی و غیر رسمی است که به مدیر تفویض شده تا بتواند رهبری و کنترل فرد یا گروههای شاغل در سازمان را به منظور هماهنگ ساختن فعالیتهای اصلی بخشهای مختلف برای دستیابی به هدف سازمان ، بر عهده بگیرد.
۷- کارگروهی ، سرپرستی حرفه ای و مشاوره
از دیگر فعالیتهای مددکاران اجتماعی است که شبیه فعالیتهای حرفه های دیگر بوده و مغایرتی با آنها ندارد.
ویژگی ها و فعالیتهای مددکاری اجتماعی را به حرفه ای بی همتا تبدیل می کند به اختصار توضیح داده شد لذا در سطور آتی به شرح فعالیتهای موجود میان مددکاران و متخصصانی نظیر جامعه شناسان، روان شناسان روانپزشکان و مشاوران می پردازیم . زیرا این دسته از متخصصان کسانی هستند که مددکاران در فعالیت تیمی از نزدیک با انها کار می کنند.
جامعه شناسان و مددکاران اجتماعی :
جامعه شناسی اساسا رشته ای علمی است که به بررسی اجتماعی می پردازد دو نظریه های آن سهم قابل توجهی در شکل گیری دانش پایه مددکاری اجتماع داشته است . به طور خلاصه هدف اصلی و عمده جامعه شناسی توسعه و آزمایش نظریه های مربوط به پدیده های اجتماعی است، در حالی که هدف اولیه و اساسی مددکاری حل مشکلات انسان است. مددکاران سعی در شناخت و درک مددجو یا جامعه ، ارزیابی مناسب و مداخله دارند با این هدف که به حل مشکل و تغییر مددجو کمک نمایند. درجه دکترا بالاترین درجه تحصیلی برای مددکاری اجتماعی به شمار می رود . اکثرا جامعه شناسان در دانشگاهها با مراکز تحقیقی به طرح نظریه های جدید یا آزمایش ان نظریه اشتغال دارند.
در حالی که اکثر مددکاران معمولا در مراکز دولتی یا مراکز خصوصی و بهزیستی اشتغال به کار داشته و با مددجو سر کار دارند.
روانپزشکان و مددکاران اجتماعی
روانپزشکان و مددکاران اجتماعی در بیشتر مواقع معمولا در یک محل با یکدیگر می کنند . محل کار آنها موسسه های بهداشتی و درمانی نظیر بیمارستانهای روانی ، بیمارستانهای عمومی و زندان است احتمالا بعضی از نقشهایی که آنان بر عهده دارند از جمله مشاوره ، درمانگری ، تسهیل کننده و یا مدیریت تداخل در کار یکدیگر محسوب نمی شود. نکات زیر تفاوت بین روانپزشکی و مددکاری اجتماعی را مشخص می نماید.
«روانپزشکی به تمرکز در آسیب شناسی و درمان بیماری دارد، اما مددکاران اجتماعی بر توانایی ها و گسترش آن تاکید دارند . روانپزشکان خصوصا تمایل به شناخت پویایی های درونی فرد و گروه دارند ، ولی مددکاران به ویژه به کار کردهای اجتماعی متاثر از عوامل اجتماعی و کنش های متقابل توجه می نمایند.»
چنانچه روانپزشک و مددکار با یک بیمار مزمن روانی کار کنند معمولا روانپزشک مداوای طبی نموده بر نحوه انجام آن نظارت می کند، در حالی که مددکار به ایجاد منابع و امکانات مشخص مثل اسکان مناسب می پردازد.
مددکار روانپزشک هر دو می توانند به درمان بپردازند ولی اگر درمان را مشترکا انجام دهند موثرتر خواهد بود . مددکار مسلما از انواع درمان با سوگیریهای اجتماعی استفاده می نماید . مشکل را به گونه ای متفاوت ارزیابی می کند و تمرکز بر مشکلات و تقویت ارتباط انسانی دارد . مددکار به تحلیل سهم محیط اجتماعی در بیماری روانی پرداخته و سعی در تشخیص چگونگی اصلاح ان برای حمایت از رفتار سالم دارد . از مددکار انتظار می رود آگاهی کامل و جامع از منابع و امکانات موجود در جامعه داشته و بتواند در مواقع لازم از امکانات مورد نیاز استفاده نماید.
روانپزشک بیشتر توجه به بیماران خاص دارد و در نتیجه با شبکه اجتماعی بزرگتری که مددجو به آن تعلق دارد آنقدرها مرتبط نیست . روانپزشک بیشتر به اختلال کارکرد سیستم عصبی توجه دارد. در حالی که مددکار اجتماعی متوجه رفتارهای مددجو است نقش وانپزشک بعنوان یک پزشک شفا دادن است، اما مددکار مجموعه ای است از تقویت کننده ، فراهم آورنده منابع و امکانات ، بررسی موارد مدیریت فردی و حمایت کننده
روان شناسان و مددکاران اجتماعی
روانشناسی بالینی شباهت زیادی به روانپزشکی دارد . روان شناسی بالینی به انجام وظایفی شبیه به وظایف روانپزشکان و مددکاران می پردازند. هر سه حرفه به نوعی به روان درمانی مشغول می شوند، اما هر کدام از آنها بر مسایل متفاوتی تاکید دارند.
روان شناسی بر خلاف روانپزشک که به الگوهای طبی تاکید دارد به بررسی نظریه های روانشناختی رفتار انسان می پردازد . به طور کلی روان شناسان در آزمون های روانی تخصص دارند. از آنجا که حرفه روان شناسی اعتبار قابل توجهی برای سهم بالقوه آزمونهای روانی قائل است، روان شناسان معمولا برای اجرا و تفسیر اینگونه آزمونها آموزش می بینند.
روان شناسان معمولا در نقش درمانگر ظاهر می شوند و نظر انان نسبت به بیمار بیشتر به نظر روانپزشک نزدیک است تا به مددکار ولی بطور کلی روانپزشک ، روان شناس و مددکار اجتماعی در فعالیتهای تیمی با توجه به توانایی های ویژه هر حرفه نقش اساسی و مهمی در رفع و یا حل مشکل بیمار یا مددجو دارند و همچنین بعضی از تفاوتهایی که بین مددکاران اجتماعی و روانپزشک ذکر آن رفت در رابطه با تفاوت روان شناسان و مددکاران اجتماعی نیز مصداق دارد.
مشاوران و مددکاران اجتماعی
مشاوران نیز وجوه مشترکی با روانشناسان ، روانپزشکان و مددکاران اجتماعی دارند مشاوران به گروههای مختلفی تقسیم می شوند . از معروف ترین انان می توان از مشاوران ازدواج و خانواده ، مشاوران شغلی ، مشاوران تحصیلی و مشاوران توانبخشی نام برد.
مددکاران اجتماعی نیز در زمینه های فوق فعالیت دارند برای مثال مشاوره ازدواج و خانواده حرفه جداگانه ای نیست بلکه تخصصی است که بوسیله روانپزشکان ، روان شناسان و مددکاران اجتماعی نیز دنبال می شود.
معمولا مددکاران و مشاوران مدرسه را با یکدیگر اشتباه می گیرند . مشاوران مدرسه اکثرا دارای مدرک کارشناسی علوم تربیتی با تجربه ای در تدریس، یا مدرک کارشناسی ارشد مشاوره هستند . در مدارس دانش آموزان را تشویق می کنند در دو زمینه مهم برنامه ریزی تحصیلی و شغلی و حرفه ای از مشاور کمک بگیرند و بر عکس دانش آموزانی را به مددکار اجتماعی مدرسه ارجاع می دهند که رفتار آنان در کلاس درس یا در جامعه مشکل آفرین شناخته شده است. رابطه دانش اموز و مددکار گسترده و تغییر مداراست.
مشاوران توانبخشی معمولا دوره های آموزشی افزوده ای را در زمینه نیازهای خاص و تواناییهای معلولین گذرانده اند. مشاوران و توانبخشی دوره های اموزشی خاصی را گذرانده اند که مددکاران اجتماعی موظف به گذراندن آن نبوده اند . اگر چه آموزشهای در رابطه با اشتغال معلولین داشته و با چنین متخصصانی برای مشخص نمودن تواناییهای بالقوه تحصیلی و شغلی مددجویان همکاری
می نمایند. در این نوع همکاری مددکار اجتماع کمک می کند تا منابع و امکانات مورد نیاز در جهت تحقق توانائی های مددجویان فعال شود. به عنوان مثال مددکار با توجه به آموزشهای خاصی که در زمینه بازدید منزل دیده است موظف است با خانواده های مددجویان تماس بگیرد و انها را کمک نماید تا منابع و امکانات مورد نیاز را به دست آورند و از امکانات موجود به نحو مطلوب بهره گیرند و یا خانواده موافقت کنند تا فرزندانشان بخت خود را در دنیای تحصیلی و شغلی خارج از محیط خانه بیازمایند.
*** مقایسه حرفه های خدمات انسانی
از جامعه شناسان به این دلیل که درگیر مستقیم در عمل نیستند در این جدول یاد نشده است.
خلاصه :
با عنایت به مطالب مذکور و بیان تفاوتها و تشابه های حرفه های خدمات انسانی ضروری است موارد ذیل مدنظر قرار گیرد.
۱-امروزه حل مسائل و مشکلات افراد، گروهها و جوامع در سایه فعالیت تیمی حرفه های یاری دهنده قابل تحقق است و ضروری است در انجام این مهم هر حرفه از تخصص ویژه حرفه دیگر آگاهی داشته و از دخالت در آن حیطه پرهیز نماید.
۲-همانگونه که ذکر شد حرفه های خدمات انسانی در بعضی از موارد با هم، همپوشی داشته و مثلا فعالیت و مشاوره در زمینه ازدواج و خانواده مختص به یکی از حرفه های یاری دهنده که ذکر آن رفت نیست.
۳-مددکاران اجتماعی باید با توجه به جایگاه حرفه ای خود دقت نمایند صرفا به مسائل درمانی نپردازند تا این مسئله باعث شود نیازهای عملی و ضروری مددجویان که در حوزه خاص مددکاران اجتماعی است فراموش شود.
۴-ارائه مشاوره و راهنمائی به بیمار، مراجع و مددجو از جمله خدماتی است که در حرفه های خدمات انسانی با تاکید بر حوزه تخصصی هر حرفه به افراد که به روانپزشک ، روان شناس، مشاور و مددکار اجتماعی مراجعه می کنند ارائه می شود.
۵-مددکاری اجتماعی حرفه ای است که رویکردی جامع و عملی را در جهت حل مشکل ارائه می دهد لذا مددکاران بایستی انعطاف پذیر بوده، مشتاق انجام وظایفی باشند که در درمان موفقیت آمیز گروه مددجویان بسیار مهم است. %س (غنی آبادی ، ۱۳۷۵ ص ۱۸ تا ۳۴)
منابع :
۱-اصول و مبانی مددکاری اجتماعی – دکتر مری ، دابلیو مافت، دکتر خوزه بی ا شفورد – ترجمه خدیجه السادات غنی آبادی تهران : انتشارات آوای نور ۱۳۷۵
۲-مبانی مددکاری اجتماعی ، محمد حسن خاکساری – تهران – انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ۱۳۷۲
۳-مسائل اجتماعی و کاربرد حرفه مددکاری اجتماعی در پیشگیری اولیه از اعتیاد – دکتر حبیب آقا بخشی – فصلنامه مددکاری اجتماعی ، زمستان ۷۹ شماره ۴ دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
تدوین از : علیرضا ایزدپور
کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی وجامعه شناسی