مروری بر کنش منطقی در بحران کرونا، در چارچوب نظریه کنش منطقی ویلفرد پارتو
مروری بر کنش منطقی در بحران کرونا، در چارچوب نظریه کنش منطقی ویلفرد پارتو
نویسنده: معصومه کمال الدینی؛ دکترای جامعه شناسی و پژوهشگر اجتماعی بحرانها
نویسنده در متن حاضر با معرفی کنش منطقی و غیرمنطقی از نظر ویلفرد پارتو جامعه شناس ایتالیایی اصل متولد فرانسه و صاحب نظریه کنش منطقی، معتقد است کنش منطقی و غیرمنطقی مردم در برابر بحرانها بسیار مهم است چرا که؛ بحرانها و چگونگی مواجه مردم چه در پیشگیری، مقابله و پاسخ به آن در اجتماعات بشری یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان بحران بوده است و در این زمینه نظریه های اجتماعی بسیار کمی وجود دارد ولی می توان از نظریه های جامعه شناسان کلاسیک در تفسیر بعضی از نمودهای اجتماعی جامعه در بحران بهره برد.
اندیشه های پارتو درباره کنش منطقی و غیرمنطقی به گونه ای متفاوت ساخته و پرداخته شده است که نشات گرفته از نظریه متفاوت او درباره انسان در اجتماع است او بطور کلی معتقد است «بشر در واقع موجودی نابخرد اما استدلال گر است و اگرچه بندرت به نحو منطقی رفتار می کند، اما دلش می خواهد وانمود کند که رفتار او رفتاری منطقی است و به رفتارهای فاقد عقلانیت خود ظاهری از عقلانیت می بخشد»
به نظر پارتو رفتار انسان اساساً بر دو گونه است: رفتار منطقی و غیرمنطقی و رفتار منطقی آن رفتاری است که میان وسایل و اهداف در واقعیت عینی و نسبت وسایل و اهداف در خودآگاهی عامل رفتار مطابقت وجود داشته باشد اما از آنجاییکه انسان موجودی پیچیده است نمی توان همیشه نسبت و رابطه ای بین وسایل – اهداف نمی توان برقرار کرد و بنابراین انسانها دست به انجام رفتارهایی می زنند که نمی شود بطور منطقی از دلایل آن سخن گفت.
بطور مثال قبل از پیشرفت دانش بشری و هوش، ملل غیرمتمدن در بحرانهایی مانند خشکسالی با قربانی کردن انسانها یا حیوانات از خدایان طلب باران می کردند یا برای کاهش خشم خدایان و پیشگیری از سونامی و زلزله و سیل، دختران یا پسرانی باکره را قربانی خدایان آسمان می کردند اما همه این رفتارها شاید از نظر هوش بشر معاصر غیرمنطقی به نظر می رسد اما در زمان خود برای مردم آن زمان منطقی به نظر می رسید چون قدرت اقناع کننده ای در توجیه احساسات و باورهای آنها داشت پارتو همچین معتقد بود کنشگران این اعمال نمادین و مراسم ها « از نظر ذهنی معتقدند که ماهیت وسایل آنچنان است که به نتیجه مطلوب او خواهد انجامید »
در جامعه ما نیز همچنان باورهایی مانند دود کردن اسفند یا شکستن تخم مرغ در همه گروههای مردم اعم از تحصیلکرده یا غیره در برابر پیشگیری از چشم زخم وجود دارد که از نظر عینی، کنشی غیرمنطقی به نظر می رسد اما از نظر ذهنی باعث اعتماد به نفس و اطمینان خاطر مردم می گردد که نمی شود به یکباره این باورهایی که از نسلها قبل در میان مردم وجود داشته است و از طرف بزرگسالان با نیروی اقناع کننده و تکرار به نسل جدید آموزش غیررسمی داده می شود را از زندگی مردم پاک کرد چرا که مردم همیشه برای انجام رفتارهای خود توجیهاتی اعتقادی دارند.
نویسنده معتقد است، برای تغییر کنش غیرمنطقی رفتار مردم در زمان بحران کرونا به کنش منطقی دلایل و راهکارهایی وجود دارد که می توان از نظریه کنش منطقی پارتو استخراج گردد از جمله اینکه:
– «کردارهای منطقی با تمدن و پیشرفت هوش و فکری بشر رابطه تنگاتنگی دارد و غریزه تدبیر است که تاثیر مهمی بر گسترش های منطقی که منجر به پیشرفت هوش و تمدن است می گردد » بنابراین با تحریک غریزه تدبیر از طریق آموزش ، یادگیری و پیشرفت علمی و اجتناب رسانه ها از رواج مفاهیم غیرمنطقی میتواند یکی از زمینه های افزایش گسترش رفتارهای منطقی در بین اجتماعات بشری باشد.
– «عامل اصلی رفتار آدمیان خیلی بیشتر از آنکه تخت تاثیر دلایل مورد استفاده آن تعیین شود، تحت تاثیر وضع روحی یا احساسات آنان تعیین می گردد» بنابراین به نظر می رسد روانشناسان اجتماعی و بحران نقش مهمی در تغییر رفتار فردی و اجتماعی افراد در زمان بحران دارند چرا که در هراسهای اجتماعی و بیماریهای همه گیر احساس ترس، خشم، بی عدالتی و رنج تاثیر به سزایی بر ادراک و تصمیم گیری مردم خواهد داشت.
– نیروی اقناع فرد سخنران و شیوه های روانشناسی که فرد در اقناع مردم درباره انجام یک رفتار استفاده می کند نیز از نظر پارتو بسیار مهم است، ضمن اینکه اگر پیام توسط یک فرد شایسته، دارای محبوبیت و با لحنی شایسته به مردم گفته شود اقناع کنندگی آن بسیار بیشتر خواهد بود، به نظر نویسنده در این بخش ارتباط تنگاتنگی میان اعتماد اجتماعی و اعتماد سیاسی و اقناع مردم نسبت به انجام رفتارهای منطقی در زمان بحران وجود دارد و در صورتیکه مردم نسبت به شفافیت وضعیت آماری و بهداشتی و کمک رسانی ها در زمان بحران اعتماد کمی داشته باشند به همان نسبت نیز از انجام فرامین پیشگیری و مقابله با بحران دوری می کنند، بنابراین ممکن است مردم سخنان یک فرد دارای اقتدار کاریزماتیک یا محبوب و شناخته شده که ریشه در سنت یا عادات اجتماعی داشته باشد را بیشتر از یک سیاستمدار یا مسئول دولتی تبعیت نمایند که ممکن است در نهایت منجر به کنشی منطقی نیز نگردد؛ بنابراین رسانه ها در زمان بحران باید به این مساله توجه داشته باشند که چه افرادی و با چه محبوبیتی پیامهای هشداردهنده و اطلاع رسانی را به مردم ارایه می دهند گرچه خود رسانه ها نیز شامل این محبوبیت و کاهش یا افزایش اعتماد مردم نیز خواهند بود.
– پارتو تکرار را نیز یکی از عوامل اقناع مردم در انجام یک کنش می داند و معتقد است با وجود اینکه ممکن است تکرار «کمترین ارزش منطقی – آزمودنی (علمی) را داشته باشد اما از بهترین استدلال های علمی موثرتر باشد چرا که تکرار بر احساسات تأثیر می گذارد در حالیکه استدلال بر عقل تاثیر می گذارد و تاثیری بر احساسات ندارد» اما این تکرار باید بصورت هدفمند و منظم در بحران صورت بگیرد و همه سیاستها با یکدیگر همسان و موازی باشد و نه اینکه تکرار یک پیام را پیام دیگری از اولویت موضوعی دور کند و در ذهن مردم یک پارادوکس بالاخره باید چه کاری انجام دهیم صورت گیرد.
در نهایت باید گفت در زندگی اجتماعی همواره بین تعقیب خودخواهانه و خویشتن پرستانه اهداف و خیر مشترک یا نفع عامه تضادی بنیادی وجود دارد تنها با حرف زدن و شعار و سخنرانی درباره همدلی اجتماعی و رعایت موازین ایمنی باعث ارتقای کنش منطقی نمی گردد و اگر در صدد افزایش کنش های منطقی جامعه نسبت به بحرانها هستیم باید بر همزمان هم قدرت باورها و اعتقادات سنتی را باید در نظر گرفت و از آنها به نفع مردم استفاده کنیم و هم در صدد افزایش تدبیر و هوش و برقراری تعادل میان تفکر ذهنی و واقعیات عینی جامعه باشیم و یکی از راهکارهای برقراری تعادل، افزایش شفافیت علمی و در میان گذاشتن پیشرفتهای بشری با مردم و قطع ارتباط ذهنی آنها با اعمال غیرمنطقی در برابر بحرانها و دیگری آموزش رفتارهای منطقی از طریق مدارس و رسانه ها به کودکان و بزرگسالان می باشد، از طرفی در صورتیکه رابطه میان آموزشهای ذهنی و واقعیات عینی از یکدیگر دور باشد مردم کمتر کنش های منطقی از خود نشان می دهند بطور مثال در صورتیکه سیاستمداران و مسئولان از رسیدگی به وضعیت اقتصادی مردم یا برقراری عدالت اقتصادی در گروههای آسیب پذیر اقتصادی یا جنسیتی در زمان بحران سخن بگویند اما در عمل در سیاستگذاری ها به آن عمل نکنند مردم کمتر به انجام کنشهای منطقی مورد دلخواه آنان تمایل نشان خواهند داد.
منابع
گیدنز، آنتونی (۱۳۹۰). جامعه شناسی. ترجمه منوچهر صبوری. تهران: نشر نی.
آرون، ریمون (۱۳۷۳). مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام . تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.