مهاجرت ها به افزایش پدیده کودکان کار و خیابان دامن زده است
مهاجرت ها به افزایش پدیده کودکان کار و خیابان دامن زده است
نویسنده: مهریماه بهرام زاده؛ مددکار اجتماعی و کارشناس ارشد مشاوره خانواده
پدیده کودکان کار و خیابان یکی از معضلات گریبانگیر شهرهای بزرگ در جهان می باشد.
گسترش پدیده به حدی است که جوامع توسعه یافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول کرده است.
بخشی از کودکان کار و خیابان بدلیل مهاجرت روز افزون به شهرهای بزرگ به ویژه پایتخت بر گستردگی موضوع دامن زده است. در این میان مهاجرین و اتباع کشورهای همسایه نظیر افغانستان، پاکستان و عراق، نقش عمده بازی می کنند.
کودکان کار و خیابان بخشی از گروه بزرگتر کودکانِ در وضعیت دشوار یا کودکان آسیب پذیر شهری هستند که ساعات طولانی از شبانه روز و گاه تمام آن را به صورت موفت یا دائمی و برای مدتی نامعلوم خارج از نهاد خانواده، مدرسه، سپری نمودن اوقات تفریحی و ... با همسالان، در خیابان بسر می برند.
آنچه که از نظر اینجانب در تعریف کودکان کار و خیابان جای تأمل دارد این است که این تعریف فقط نمیتواند کودکان مشغول در سطوح خیابانها را شامل شود، چراکه کودکانی هستند که در صنایع خطرناک از قبیل معادن، جوشکاری، کارخانجات ذوب فلزات و یا سایر کارخانجات گاهاً به صورت شبانه به کار گماشته میشوند و آنچه که امروزه بسیار مشاهده می شود پدیده زباله گردی در سطح کلان شهرها از جانب کودکان می باشد.
کودکان این پدیده در معرض عوارض منفی و خطرات ناشی از آن که می توان به خشونت بهره کشی، بزهکاری و انحرافات اجتماعی است، فرار میگیرند.
مفهوم کودکان کار و خیابان مفهومی عام است که می توان آن را بر مصادیق و گروههای مختلفی از کودکان بیان داشت اما یک برداشت خوب و واقع بینانه را میتوان از برداشتی که چهار ملاک را دربرمیگیرد داشت. آنهم
۱- انگیزه و چرایی حضور کودکان در خیابان و مشاغل دیگر
۲- مدت زمان حضور کودکان در خیابان
۳- شیوه های سرپرستی و مراقبتی و نظارتی بر کودکان
۴- وضعیت و کنش های کودکان.
در ادامه چهار دسته بندی کودکان کار و خیابان را بدینگونه میتوان بیان داشت:
۱-کودکان آسیب پذیر در وضعیت دشوار
۲-کودکان کار و خیابان مستقل
۳-کودکان کار و خیابان (لاسک)
۴-کودکان کار و خیابان مشغول در صنایع خطرناک و کارخانجات (دور از دید عموم)
و میتوان اینگونه برداشت نمود که این عوامل بیانگر تأثیر قویِ نهادهای اجتماعی در بروز و شیوع پدیده کودکان کار و خیابان می باشد. ازسوی دیگر عدم تطابق خانواده این کودکان با ساختار ها و شیوه های زندگیِ جدید شهری و فقدان الگوهای تربیتی سالم و ناتوانی اقتصادی سرپرست خانواده و زندگی در محله های آسیب خیز، عواملی هستند که دست به دست هم داده و آثار اجتماعی شدن و هنجار پذیری را در وجود کودک و نوجوان کار به حداقل رسانده و پیشنهاد میشود برنامه ریزی برای شناسایی، پیشگیری و کاهش پدیده کودکان کار و خیابان و آسیب های اجتماعی ناشی از آن می بایست بر اساس سه سطح:
۱-کلان (که بر روابط بین ساختارهای کلان اجتماعی مثل ساختار اقتصادی و فرهنگی ….)
۲-میانه (که بر ارتباطات و کنش های موجود میان نهادهای اجتماعی کننده و شیوه تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر)
۳-خُرد (که به کنش های متقابل افراد با یکدیکر در محیط کوچه، خیابان و نوع رابطه با نهادهای پیرامون تأکید دارد)
صورت پذیرد که در هریک از سطوح مولفه های قابل توجهی وجود دارد که در بروز و شیوع پدیده فوق موثر می باشد.
منابع:
آنتونی گیدنز. جامعه شناسی
سعید معیدفر جامعه شناسی مسائل اجتماعی معاصر در ایران
جورج ریترز نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر
مشاهدات و مصاحبه های میدانی صورت پذیرفته توسط نگارنده یادداشت