چالشهای پیرامون کنگره علمی اعتیاد در ایران
دکتر سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی و جامعه شناس
برگزاری کنگره، همایش و کنفرانسهای علمی با هدف تبادل تجربیات، اطلاعات و به اشتراک گذاشتن آخرین یافتههای علمی منجر به رشد دانش میشود که در نهایت یافتههای آن در حوزه سیاستگذاریهای اجتماعی به رشد شاخصهای توسعه در هر جامعهای کمک مینماید. لذا یکی از اهداف غایی برگزاری کنگرههای علمی تبادل آراء و به اشتراکگذاری یافتههای علمی در حوزه های تخصصی است. با این وجود طی چند سال اخیر و با رشد پدیده تجاری سازی علوم انسانی و پزشکی در برخی از کشورها از جمله ایران، برگزاری کفرانس های علمی و تحقیقاتی ماهیت اصیل علمی خود را از دست داده و به سمت نوعی بازاری شدن یافتههای پراکنده علمی منجر شده است. زیرا در باب صحت بسیاری از مطالب ارائه شده در چنین کنفرانسهایی تردیدهای بسیار جدی وجود دارد. علاوه بر این با توجه به اینکه داشتن صرف مقاله در ترفیع شغلی و علمی دانش آموختگان و کارشناسان سازمانها و ادارههای دولتی و غیردولتی از اهمیت برخوردار است، لذا برگزار کنندگان چنین همایشهایی از فرصت به وجود آمده به منظور استفاده حداکثری از منابع مالی در جهت رسیدن به اهداف (عمدتاً تجاری) خود بهره میبرند.
یکی از مهمترین زمینههای برگزاری کنگره و همایش در ایران پدیده “اعتیاد” است. به صورتی که طی سال همایشهای متعددی در قالب اولین همایشها با موضوعات تخصصی پیرامون حوزه اعتیاد توسط سازمانهای دولتی و غیردولتی برگزار میگردد. اما در خصوص چرایی و اهمیت برگزاری این همایشها، منابع مالی و بودجههای اجرایی، میزان سود و هزینه، دستاوردهای عملیاتی و علمی آن سوالات جدی مطرح است که به صورت اختصار به بیان برخی از ابهامات و پرسشها در باب آنها پرداخته میشود. یکی از این موارد کنگره دانش اعتیاد است که در سال جاری و با همت سازمانهای متولی دوره سیزدهم آن در حال برگزاری است. برگزاری چنین کنفرانسهایی در سطح کشور علیرغم موانع و مشکلات پیرامون دارای محاسن و مشکلات عمدهای است که به برخی از آن ها پرداخته میشود. در حالیکه برگزاری چنین کنگرههایی با توجه به وسعت مباحث ارائه شده و زمان برگزاری طی ۱۳ سال اخیر نوعی نقطه عطف در حوزه اعتیاد کشور به شمار میرود، منجر به انتشار و ارائه مقالات متعدد به صورت تخصصی در حوزه اعتیاد گردید. لذا تبدیل به یکی از پررونقترین کنگرههای علمی در کشور گردید که هر سال دانش پژوهان و اساتید حوزههای مختلف را پیرامون خود جمع نموده و محفلی برای ابراز نظرات و مباحث روز اعتیاد در کشور شده است. اما از طرف دیگر برگزاری چنین کنگرههایی از نظر محتوایی، ساختاری و روندی اجرایی دارای مشکلات عمدهای است که در زیر به برخی از آنها اشاره میگردد:
۱- حضور پررنگ پزشکان و متخصصان پزشکی در این کنفرانس آنرا به صورت انحصاری در اختیار پزشکان قرار داده و نقش سایر متخصصان حوزه های مختلف در حاشیه و یا کم رنگ است. برگزاری هر ساله این کنگره در دانشگاه علوم پزشکی ایران می تواند شاهدی بر این مدعا باشد. به صورتی که اکثر برگزار کنندگان و اعضای هیئت داوری مقالات و پنل های تخصصی توسط پزشکان و روانپزشکان انتخاب می شوند.
۲- برگزاری این کنگره تحت عنوان دانش اعتیاد از باب نام گذاری دارای اهمیت بسیاری است. زیرا مراد از دانش، به معنای معرفت عامیانه و حتی کلی علمی شناخت و تمایز یک پدیده (scientific) نیست. بلکه منظور دانش خاص پزشکی و بالینی است. لذا همانطور که در اهداف برگزاری این کنگره نیز عمدتاً عنوان می شود در نهایت عمده محورهای این کنگره به ماهیت عصب شناختی و فرایندهای مغزی و بالینی اعتیاد بر می گردد. دسته بندی موضوعات نیز توسط گروهی متشکل از متخصصین پزشکی صورت می پذیرد.
۳- تأکید عمده کنگره فوق بر ابعاد زیستی اعتیاد است و به میزان کمتری بر ابعاد ساختاری، فرایندهای شکل گیری اعتیاد، عوامل زمینه ساز و به صورت کلی رویکردهای اجتماعی (social) پرداخته می شود. هرچند که ممکن است تعدادی از مقالات ارائه شده دارای رویکرد اجتماعی باشد اما این مقالات محدود و در این همایش غریبه اند. لذا به تعبیری می توان گفت که این کنگره عمدتاً محل تبادل آرای متخصصان حوزه پزشکی است تا حوزه های اجتماعی و …
۴- محور عمده این همایش بر جنبه های فردی اعتیاد استوار است. اساساً ماهیت و ویژگی دانش پزشکی همین گونه است. به تعبیری فردگراست. عوامل بروز یک مسئله را در فرد و راه حل آن را نیز در ساختارهای مغزی او جستجو می کند. چنین رویکردی دارای ماهیت جامع نیست و از پرداختن به عوامل چندگانه اعتیاد ناتوان است. به این ترتیب در نهایت از مهمترین نتایج برگزاری چنین همایش هایی راه حل هایی است که در درمان طبابت بیماران می تواند موثر باشد. اما منتهی به راهکار جامعی در حوزه سیاست گذاری اجتماعی نمی شود.
۵- در حالیکه در حاشیه های برگزاری این کنفرانس ممکن است که برخی از سازمان ها، رشته های تخصصی و روش های درمانی پنل های تخصصی با محوریت اعتیاد برگزار نمایند. به عنوان مثال می توان به مددکاران اجتماعی، انجمن معتادین گمنام، کنگره۶۰ و غیره اشاره نمود. اما واقعیت مسلم پیرامون این رشته ها همگامی آنها با رویکرد مسلط پزشکی در حوزه اعتیاد است. به عبارت دیگر رشته هایی نظیر مددکاری اجتماعی در ایران پزشکی شده است و منعکس کننده دیدگاهها و رویکردهای دانش پزشکی است. لذا ساز و برگ های دانش پزشکی به شکل دیگری در حرفه مددکاری اجتماعی در ایران سایه انداخته و این حرفه را از ماهیت اصیل خود دور ساخته است. نمود چنین روندی در تدوین مداخلات و برنامه های مددکاری اجتماعی در ایران که دارای ماهیت تعریفی پزشکی است نمایان است.
۶- یکی از موضوعات مهم در این کنفرانس حضور شرکت های داروسازی، سازمان ها و گروههای ذینفعی است که به معرفی کالای خود می پردازند. به عبارت دیگر این کنفرانس تبدیل به بازاری جهت معرفی کالاهای این شرکت ها و سازمان ها شده است. فرایند بازاری شدن دستاوردهای این سازمان ها در چنین فضایی شکل می گیرد. زیرا هر کدام به دنبال جذب مشتریان خاص خود نیز هستند.
۷- ساز و کار مالی بسیاری از کنفرانس ها در ایران از جمله کنفرانس دانش اعتیاد چندان مشخص و شفاف نیست. همچنین میزان دریافتی هزینه های برگزاری برنامه ها و شرکت ها نیز مبهم است. همین امر مشکلاتی پیرامون شیوه های هزینه کرد و سودآوری آنها ایجاد می نماید.
۸- تجارب چند ساله اخیر نشان داده است که به رغم هزینه های زیادی که در این همایش ها انجام می شود اما فاقد دستاوردهای عملیاتی مشخص برای جامعه و گروههای هدف است. همچنین از یافته های این همایش در حوزه سیاستگذاری های اجتماعی استفاده نمی شود. این کنفرانس عمدتاً تبدیل به محلی برای دورهمی درمانگران و کارشناسان حوزه های مختلف شده و فاصله و شکاف بسیار عمیقی با مشکلات جامعه دارد. لذا با وجود هزاران مقاله ای که به این همایش ارسال شده است اما کوچکترین بهره ای از یافته های عملیاتی آنها نمی شود.
۹- مقاله های ارسالی به این کنگره راستی آزمایی نمی شود. عمدتاً مقالات به صورت خلاصه مقاله (obstract) پذیرفته شده و مقالات کامل از ارایه دهندگان دریافت نمی گردد. به عنوان مثال پذیرش بیش از ۷۰۰ الی ۱۰۰۰ مقاله در این همایش تردیدهای جدی پیرامون اهداف مالی برگزار کنندگان آن ایجاد می نماید.
۱۰- برگزاری چنین کنگره هایی عمدتاً تأیید کننده سیاست ها و پاردایم موجود در کشور است. در حال حاضر پارادایم جرم انگارانه در کشور مسلط است. رویکرد پزشکی نیز رویکردی محافظه کار است و به دلیل فقدان بینش نقادی و ساختاری در پیوند با ساختار قدرت قرار دارد.
لذا با توجه به نکات یاد شده می توان چنین نتیجه گرفت که نیازمند بازنگری جدید و جدی در اهداف، روش ها و محتویات این کنگره و کنگره های مشابه هستیم که امید است با بازگشت به دانش اصیل مسیر جدیدی برای خدمات رسانی و تاثیر گذاری در گروههای هدف ایجاد شود.