آسیب های اجتماعی؛ مفهوم و ریشه های شکل گیری
واژه آسیب از رشته زیست شناسی وام گرفته شده است. به عبارتی؛ در این دیدگاه، جامعه به بدن انسان یا یک موجود زنده تشبیه می شود که یک بخش یا بخش هایی از آن دچار آسیب یا بیماری شده است. بنابراین همانطورکه پزشک تلاش می کند بیماری را تشخیص و آن را درمان نماید، مدیران و برنامه ریزان جامعه هم به شناخت آسیبهای اجتماعی و درمان آنها اقدام می کنند. روشن است که در این دیدگاه، معیار شناسایی آسیبها، هنجارها و ارزشهای جامعه است که تخطی از آن توسط افراد و گروههای اجتماعی، آسیب دانسته می شود. لذا می توان گفت آسیبهای اجتماعی توسط مدیریت سیاسی و نظام حاکم تشخیص داده می شود و شامل رفتارهایی است که خارج از چارچوب های ارزشیِ مسلط، در جامعه بروز پیدا می کند. می توان گفت که این شیوه برخورد، سطحی نگر و ناکارآمد است؛ زیرا به جای پرداختن به عوامل به وجود آورنده آسیب اجتماعی، توجه خود را به آسیب معطوف می کند و برای مقابله با آن به صرف بودجه و برنامه ریزی می پردازد. شواهد این ناکارآمدی را می توان در نحوه برخورد با آسیبهای اجتماعی ایران در سالهای اخیر مشاهده کرد. درحالیکه نهادهای اجرایی و حاکمیتی در سالهای اخیر در عالیترین سطوح، موضوع آسیبهای اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد، خودکشی و… را مورد توجه قرارداده و برای کاهش یا حل آنها برنامه ریزی کرده اند؛ اما این آسیبها نه تنها کاهش نیافته، بلکه نرخ و تعداد آنها رو به افزایش بوده است. علت این امر؛ نپرداختن به مسائل اجتماعی است که عامل به وجود آورنده این آسیب ها هستند. به عنوان نمونه؛ ریشه آسیب هایی مانند اعتیاد، فقر و خودکشی در جامعه، مسأله ای به نام وضعیت بحرانیِ اقتصاد و گسترش بیکاری است. لذا مادامیکه جامعه نتواند مسأله بیکاری را حل کند یا کاهش دهد، آسیبهای ناشی از آن کاهش نخواهد یافت.
وانگهی در برخی موارد ممکن است یک موضوع واقعاً آسیب اجتماعی نباشد. و به غلط، آگاهانه یا ناآگاهانه توسط متخصصان یا مدیران جامعه آسیب معرفی شود. به عنوان نمونه: ازدواج زودهنگام دختران در جامعه امروز ایران، با هیچیک از معیارهای علمی آسیب شناسی اجتماعی، آسیب اجتماعی شناخته نمی شود، اما برخی سعی می کنند آنرا آسیب جلوه دهند و ممکن است میزانی از انرژی و بودجه جامعه را هم به خود مشغول کند. بنابراین در شناخت و مقابله با آسیبهای اجتماعی، لازم است مسأله ای که آن را ایجاد کرده شناخته و با آن مقابله شود. در این راستا، شناخت مسائل مهمتر جامعه که مبدأ و ایجادکننده چندین آسیب به طور همزمان هستند، اهمیت بیشتری مییابد.
جامعه ایران، با جمعیت۸۰ میلیون نفری و سرزمینی پهناور، مانند سایرجوامع، دارای مسائل مختلفی از قبیل مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی، بین المللی و… است. در این میان، به نظر می رسد مسائل اجتماعی دارای اهمیت ویژه ای هستند؛ زیرا بسیاری از مسائل را می توان زیرمجموعه آنها و یا مرتبط با مسائل اجتماعی دانست، مسائل اجتماعی به تعداد قابل توجهی از افراد جامعه مربوط میشوند و جامعه توقع حل آنها را دارد. در عین حال، تک تک افراد، حل آنها را نیازمند اقدامی مؤثر از جانب خود یا دیگران می دانند، احساس می کنند باید برای حل این مسائل اقدام فوری صورت گیرد و نسبت به مسأله حساس اند. مسئله اجتماعی مطابق تعریف، مسأله ای است که دارای ویژگی های زیر است: ۱٫ در جامعه شیوع پیداکرده است و دامنه آن گسترده شده است مانند فقر، اعتیاد و… ۲٫ نسبت به گذشته تشدید شده است و عده بیشتری از افراد جامعه را در برمی گیرد مانند افزایش نرخ طلاق ۳٫ تأثیرگذاری بیشتری در جامعه پیدا کرده است و روابط اجتماعی را درسایر عرصه ها تحت تأثیر قرارداده است مانند فساد اداری و مالی ۴٫ مسئله ای که دارای پایداری است و جامعه هرساله با آن مواجه است مانند گرانی کالاها و خدمات ۵٫ پیامدها و نتایجی که ایجاد میکند و بر سایر پدیده های اجتماعی تأثیر می گذارد مانند بیکاری که به افزایش اعتیاد و طلاق منجر میشود. ۶٫ مسئله ای که حساسیت عمومی را بر می انگیزد مانند کودک ربایی، تعرض جنسی به کودکان و… ۷٫ امکان کنترل مسئله نیز اهمیت دارد؛ هر چه مسئله ای غیرقابل کنترل و مهارنشدنی تر به نظر برسد، اهمیت آن بیشتر می شود مانند کنترل نرخ ارز ۸٫ مسائل اجتماعی که توسعه اقتصادی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند مانند شیوع فرهنگ مصرفی ۹٫ مدت زمانی که مسأله ادامه مییابد از معیارهای مسئله اجتماعی است مانند فساد مالی و اداری ۱۰٫ هزینه هاییکه مسئله مورد نظر برای عموم مردم ایجاد می کند مانند تأثیر مسائل محیط زیست بر زندگی مردم ۱۱٫ فوریت داشتن پرداختن به مسأله، نیز سبب میشود به عنوان مسأله اجتماعی مطرح شود. مانند تأمین امنیت ۱۲٫ حساسیت بین المللی یکی از معیارهای تعیین مسائل اجتماعی و پرداختن به آنهاست مانند توقف اجرای حکم سنگسار در ایران به دلیل حساسیتهای بین المللی بر اساس معیارهای فوق، می توان مهمترین مسائل اجتماعی ایران را به شکل زیر اولویت بندی کرد: فساد مالی و اداری، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، بیکاری، فقر، نا امیدی، تأمین آب، آلودگی هوا، بی تفاوتی اجتماعی، اخلاق عمومی، امنیت روانی و اجتماعی، حقوق اساسی و شهروندی. رویکرد ما در پرداختن به مسائل اجتماعی، متمرکز بر یافتن راه حلهاست؛ زیرا صِرف آسیب شناسی و بیان مشکلات و تأکید بیش از اندازه برآن، یأس و ناامیدی در جامعه ایجاد می کند و انرژی و توان جامعه را برای حل مسائل خود از بین میبرد.
به صاحبنظران گرامی پیشنهاد می شود چنانچه راهکارهایی برای برون رفت از این مسائل اجتماعی می شناسند به طرح و بیان آن بپردازند و زمینه گفتگو درباره راه حلها را فراهم کنند. امید است با تلاش فراگیر، گفتمان حل مسأله، جایگزین گفتمان فعلی آسیب شناسی شود.
دکتر علی نوری؛ مدرس دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی
انتشاریافته در مجموعه رسانه های مددکاری اجتماعی ایرانیان