دکتر جعفر بای محقق و آسیب شناس اجتماعی
به گزارش مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران؛ گذشت و ایثار و فداکاری از دیرباز در فرهنگ ایرانی ریشه داشته و اسلام نیز با تأیید آن موجبات باروری و رشد و تعالی آن را فراهم ساخته است.هر عنصر فرهنگی در گذر زمان دستخوش تغییر و تحولات حوادث روزگار خویش میشود و اگر آن پدیدهها به درستی مدیریت نشود در مسیر انحرافی و گاهی در جهت مخالف مسیری که در حرکت بود ادامه طریق میکند.
در هر دوره از گذر زمان و مقطع تاریخ عناصر فرهنگی موجود در آن جامعه طیفی از افراد را تحت تأثیر قرار داده و به سوی خود جلب میکند و این امر موجبات بروز فراز و نشیبهایی در تعداد طرفداران اندیشههای موجود اجتماعی در مقاطع مختلف تاریخی میشود.
در این فرآیند انتقال نسلی است که تغییرات نیز خود نمایی میکند و امروزه که برش زمانی تغییرات فرهنگی بسیار کوتاه شده و تغییرات فرهنگی شتابان گشته این تغییر و تحولات نیز بسیار فراوان قابل مشاهده است.
و در نتیجه اگر در مراحل انتقال از نسلی به نسل دیگر مراقبتهای ویژهای بر روند تغییرات صورت نپذیرد ما شاهد دگردیسیهای بسیار عجیب و غریبی در متن و محتوای فرهنگی پدیده مورد نظر خواهیم شد.
پدیده لوطیگری نیز از جمله عناصر فرهنگی است که در گذر زمان تغییرات بسیار فراوانی را در خود پذیرفته و امروزه ماهیتی بسیار جدید به خود گرفته. لوطیگری و عیاری از دیرباز به عنوان یک ارزش مقبول اجتماعی از قداست فوقالعادهای برخوردار بود. در همه جوامع بشری طبقه ایثارگری که خود را مدافع حقوق دیگران میدانند وجود دارد آنان تلاش میکنند تا از مظلومان دفاع کرده و با ظالمان بستیزند و با از خود گذشتگی نسبت به احقاق حقوق دیگران کوشا باشند و با حمایت از مظلومان یاور ستمدیدگان شده و پرچم حقطلبی را بر بام جامعه به اهتزاز درآورده و باطل را محو کنند. مظلومنوازان ظالم ستیز به یاری بیچارگان پرداخته و اخلاق، گذشت و فداکاری را در جامعه ترویج مینمایند.
از دیرباز فتوت و جوانمردی به عنوان یک فضیلت متعالی اجتماعی مورد قبول ایرانیان بوده است که به عنوان یک عنصر حاکم فرهنگی در گذر زمان تحت تأثیر اتفاقات ادوار خویش بوده و از دگرگونیهای پدیدههای پیرامونی تأثیر پذیرفته و امروزه تغییرات شگرفی را در محتوا و چارچوبهای آن میتوان مشاهده کرد. اگر به عناوین متداول در زبان مردمی از این پدیده توجه کنیم درخواهیم یافت که اندیشههای غالب در ادوار مختلف بر این عنصر فرهنگی تأثیر گذاشته و موجبات دگردیسی بر آن شده است.
مثلاً مشتیگری یکی از عناوینی است که تحت تأثیر اندیشههای امام رئوف حضرت رضا(ع) است. اینکه کسی که به پابوس حضرت مشرف میشود و به اصطلاح مشهدی شده باید مرام مشتیگری یعنی ایثار و فداکاری و گذشت و کمک به مظلومان و یاری ستمدیدگان و نجات محرومان و امداد بیچارگان را به عنوان رهاورد این سفر زیارتی کسب کرده به مرحله اجرا بگذارد که همه مشتیهای عالم اینگونهاند. به هر حال منشأ لوطیگری مبتنی بر فرهنگ دینی و اندیشههای ناب الهی است.
امروزه گروهی این اندیشه را یدک میکشند که با فرهنگ مذهبی و اندیشه دینی فاصله دارند و هیچگونه قرابتی با مناسک مذهبی ندارند و ارتباط معناداری بین تفکرات پیروان این مرام با اندیشههای خداپرستانه و تمایلات ناب دینی مشاهده نمیشود.
تغییرات همه جانبه پیش آمده بر این اندیشه امروزه پیروانی را به خود میبیند که از نظر الگوهای رفتاری نقطه مقابل مدعیان سابق میباشند و هیچ سنخیتی با اندیشههای مذهبی که سرچشمه اصلی این مرام است ندارند. باید پیروان این مسلک رفتار و گفتار خویش را منطبق با ائمه اطهار نموده و تلاش کنند که مروج واقعی سبک رفتاری نبوی شوند.
کرختی مردم نسبت به خشونت
دکتر مریم یوسفی؛ جامعهشناس و استاد دانشگاه
مردم ما عاشق هیجان هستند، درعین حال هم وحدت ملی و روح جمعی بالایی دارند، همانگونه که با دیدن فیلمهای کودک آزاری در فضای مجازی با یکدیگر دلسوزانه متحد میشوند و با همدلی و غیرتمندی از هیچ کمکی فروگذار نمیکنند، به همان نسبت هم برخی مشتاق تماشای فیلمهای خشونتآمیز هستند و با دیدن صحنههای حاوی خشونت احساسات آنها بهطور جدی تحت تأثیر قرار میگیرد.
دستهای از مردم بویژه جوانان بهطور ناخودآگاه با قانون عناد دارند و تمایل دارند برخلاف جریان رود شنا کنند، این افراد با دیدن فیلم نزاع دو نفر از طبقه پایین جامعه تصور میکنند که فیلمهای بتمن و سوپرمن را نگاه میکنند و با تشبیه آنها به سوپراستارهای فیلمهای هالیوودی که به دور از قانونمندی با خشونت سعی بر پیشبرد اهداف خود دارند، احساس خوبی پیدا میکنند.
گروه بزرگی از مردم هم علاقه به مسائل عامیانه دارند و با دیدن فیلمها و کلیپهای خشونتآمیز در فضاهای مجازی یاد خاطرات گذشته به خصوص دوره لوطیها میافتند و احساس خوشایندی به آنها دست میدهد.
در چند سال اخیر بنا به دلایل فرهنگی- اجتماعی همه شاهد دیدن اعدام بودهایم و میتوان به جرأت گفت شاید بیش از دیدن مسائل عاطفی در خیابانها از نزدیک، شاهد مسائل خشونتبار بودهایم. دیدن مسائل خشونتبار وقتی در سطح جامعه و در کوچهها و خیابانها عادی میشود، تماشای آن بهصورت فیلم و کلیپ هم برای همان افراد میتواند در عین هیجانانگیز بودن به نوعی عادی هم باشد.
از بعد جامعه شناسی اختلالی به نام «کرختی» وجود دارد که متأسفانه مردم ما هم به آن دچار شدهاند، کرختی نسبت به مقوله خشونت میتواند عاملی در جهت افزایش جرم و جنایت و خشونت باشد؛ زیرا خشونت، نتیجه تحولات فرهنگی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جامعه است. در همین رابطه، عادیسازی و کرختی پدیدهای کاملاً منفی است که در نهایت فرد بین دیدن صحنه اعدام و ازدواج فرقی نمیگذارد و هر دو را به نظاره مینشیند، بیخبر از آنکه تأثیرات منفی مشاهده رویدادهای خشن تا آخر عمر گریبان او و جامعه را خواهد گرفت.
افزایش میل به خشونت با دیدن فیلم و کلیپ
تماشای فیلمها و کلیپهای خشونتآمیز به صورت فیلمهای تلویزیونی یا به صورت کلیپهای موبایلی هر دو از عوامل ترویج و تشویق افراد به خشونت هستند. با مثال سادهای در این باره درک بهتری از موضوع میتوان داشت. خانمی حدود ۳۸ ساله از قشر پایین و با فرهنگ بسیار پایین و کاملاً بیسواد به پرستاری از کودکی از قشر مرفه جامعه مشغول بود.
این خانم شبها با بازگشت به خانه قبل از خوابیدن، با فرزند ۱۰ ساله خود هر شب از یکی از کانالهای شبکهای مجازی چندین فیلم و کلیپ را با علاقه و با زمینههای خشونتهای بسیار شدید مانند کشتارها و درگیریهای خونین میدید و مادر معتقد بود با دیدن این فیلمها خستگی روزانه از تن بیرون میرود. بنابراین احتمال اینکه چنین فردی در صورت قرار گرفتن در شرایط بحرانی و روحی در مواجهه با نگهداری طفل خردسال رفتارهای خشونتآمیز و خطرناکی از خود نشان دهد بسیار زیاد است.
رفتارهای خشونتآمیز میتواند ضررهای جبران ناپذیری به فرد و شخص مورد خشونت قرار گرفته و جامعه وارد کند. بیشتر پدرها و مادرها کودکان و نوجوانان را از تماشای فیلمهای عاشقانه در فضای خانه منع میکنند. این درحالی است که همین پدرها و مادرها از سنین کودکی تماشای فیلمهای خشونتآمیز همراه با کشت و کشتار را امری عادی برای فرزندان خود میدانند.
در جامعه ما راه رفتن زن و مرد در حالی که دست در دست هم دارند غیرعادی و مورد پسند برخی از اقشار نیست و ممکن است پدر و مادر فرزند خود را از نگاه کردن به چنین افرادی منع کنند. سؤال اینجاست که آیا دیدن دختر و پسری در کنار یکدیگر برای جامعه تبعات منفی دارد یا تماشای صحنه اعدام توسط یک کودک سه ساله در کنار سایرین؟ چرا یک کودک یا نوجوان باید شاهد چنین صحنههایی باشد؟ قطعاً نمیتوانیم تأثیرات منفی مشاهده چنین صحنههایی را بر روح کودک انکار کنیم، تأثیرات منفی از این دست میتواند بازخوردهای بسیار خطرناکی در بزرگسالی به همراه داشته باشد.
انواع کلیپهای حیوان آزاری هم این روزها در فضای مجازی بسیار دیده میشود، هر چقدر دیدن چنین کلیپهایی در فضای مجازی و در سطح جامعه و گروههای سنی مختلف عادیتر شود به همان میزان، آمار جرم و خشونت هم بالاتر میرود. افراد با دیدن چنین کلیپها و فیلمهایی عصبی میشوند و ممکن است نتوانند در شرایط حاد به اعصاب خود مسلط شوند. آنچه حائز اهمیت است این است که خشونت، باید از عادیسازی خارج شود تا آمار جرم و تجاوز و خشونتهای خیابانی کاهش یابد.
خشونت بازتاب اجتماعی جامعه است
سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری کشور
یکی از موضوعاتی که در دهه اخیر در ایران بیشتر راجع به آن صحبت میشود و نگرانی درمورد آن افزایش یافته است، موضوع خشونت است. تأملی بر آمارهای ارائه شده توسط مراجع قضایی درخصوص میزان پروندههای مربوط به خشونت در کشور نشان میدهد خشونت یکی از سه پرونده دارای فراوانی بالا در حوزه قضایی کشور است.
لذا به همین دلیل، خشونت به شکلهای مختلف میبایست مورد توجه قرار گیرد. اعم از خشونتهای اجتماعی خانگی و سایر انواع خشونت از جمله اقدام به خودکشی.
در حال حاضر عوامل مختلفی باعث بروز خشونت در جامعه میشود.گرچه نمیتوانیم به یک عامل اشاره کنیم و مجموعاً شبکهای از عوامل در پدیده عاملی به نام خشونت نقش دارند اما برخی از عوامل مهم و کلیدی در این حوزه شامل موارد زیر میشود: ناکامی میتواند در حوزههای مختلف از جمله اقتصادی شغلی، خانوادگی، روابط بین فردی و حوزههای مختلف را دربر گیرد.
نکته دوم ضعف در مهارت کنترل خشم، به عنوان عامل دیگری است که در این حوزه میتوان از آن یاد کرد. به گونهای که اگر این مهارت در دوران کودکی آموزش داده شود و به درستی یاد بگیریم که چگونه خشممان را کنترل کنیم، به گونهای که نه به خود نه به دیگران آسیب برسانیم شاهد خشونت کمتری در جامعه خواهیم بود. نکته بعدی بحث تابآوری اجتماعی است، جامعهای که در آن مردم در این مهارت قویتر باشند، طبیعتاً در شرایط سخت رفتاری که نشانه خشونت باشد بروز نخواهند داد.
بحث دیگر موضوع سرمایه اجتماعی است. جامعهای که در آن سرمایه اجتماعی بالا باشد، کیفیت روابط بین مردم مطلوب خواهد بود، در نتیجه آسیبهای اجتماعی و جرایم کمتری را شاهد خواهیم بود که خشونت خود یکی از مؤلفههای این آسیب اجتماعی یا جرایم محسوب میشود.
نکته بعدی موضوع نشاط اجتماعی است. جامعهای که در آن نشاط اجتماعی نهادینه شده باشد، باز هم خشونت در آن،جایی نخواهد داشت. همچنین باید به موضوع مدارای اجتماعی اشاره کنید. مدارای اجتماعی به لحنی ساده یعنی تحمل شرایطی که باب میل ما نیست اما در آن شرایط ما شاهد بروز رفتار خشونتآمیز نخواهیم بود لذا تحمل افراد در این شرایط آسانتر خواهد بود.
نکته بعدی آثار مدارا در رانندگی است که خود نوعی خشونت است. ۱۷ هزار فوت ناشی از تصادف در طول یک سال باز خود میتواند نشانهای از خشونت باشد به گونهای که مشاهده رفتار خشونتآمیز و عوارض آن میتواند در روحیه مردم تأثیر منفی داشته باشد. آنجایی که خشونت، منجر به جدایی و منجر به معلولیت و منجر به قتل میشود، باز هم جامعه و خانواده مجبور است هزینه آن را پرداخت کند.
در جامعهای که خشونت وجود داشته باشد، امنیت روانی نخواهد بود. نمونه آن همین زورگیرها و رعب و وحشتی که آنها ایجاد میکنند،است که این معضل طبیعتاً آرامش و آسایش مردم را خواهد گرفت. به همین دلیل انتظار میرود از همه ظرفیتها برای بالا بردن سواد اجتماعی مردم، فراگیر کردن مهارت تابآوری و مهارت کنترل خشم، نشاط اجتماعی و در نهایت ارتقای سلامت روانی و اجتماعی استفاده شود.
منبع: روزنامه ایران