در حالی که سوءاستفاده عاطفی (emotional abuse)، هر روز و حتی هر لحظه قربانی میگیرد، و تاثیرات کوتاه و نیز بلندمدت آن بر روابط سایه افکنده است، متاسفانه این پدیدهی آسیبزا و نحوه مقابله با آن، توسط عموم مردم کمتر شناخته شده است.
گاهی شنیده میشود دختری محجوب، در رابطه عاطفی خود، بیآنکه به طور بارز تحت زور قرار گرفته باشد، قربانی رابطه جنسی ناخواستهای میشود که میتوان آن را مصداقی از یک تجاوز نامید، تجاوزی که هیچوقت نه در دادگاهی مطرح میشود و نه حتی به اطرافیان بیان میشود ولی آثار منفی آن در تمام زندگی فرد سایه میافکند؛
گاهی دیده میشود خانمی در رابطهی زوجی خود، بیآنکه کتک بخورد، به جایی میرسد که میگوید «مهرم حلال، جونم آزاد»، طلاق را انتخاب میکند، از تمامی حقوق خود میگذرد و عطای زندگی مشترک را به لقایش میبخشد؛
گاهی گفته میشود هیات مدیره یا شورای یک تشکل یا سازمانی، با وجود اینکه از افراد باسابقه و تحصیل کرده تشکیل شده است و خود را آزاده میدانند، شاهد آسیب در تشکل یا سازمان میشوند و بیآنکه به این آسیبها اعتراض کنند، به شرایط تن درمیدهند؛
سئوالی که مطرح میشود این است که چه چیزی موجب این موارد میشود و وجه مشترک آنها چیست؟ به جرات میتوان گفت که در تمامی این موارد ردپای سوءاستفاده عاطفی وجود دارد.
سوءاستفاده عاطفی با هدف کنترل دیگر افراد انجام میشود و طی آن، فردِ سوءاستفاده کننده رفتاری انجام میدهد که در قربانی احساساتی نظیر ترس، نگرانی، ناراحتی، و در راس آنها احساس گناه تجربه شود. در چنین شرایطی، فرد قربانی برای کاهش هیجانهای منفی کاری انجام میدهد که نتیجه آن به نفع سوءاستفاده کننده بوده و به کنترل شدن قربانی توسط سوءاستفاده کننده میانجامد.
برخی از جملات که فرد سوءاستفاده کننده عبارت است از:
تهدید: «از دست من نمیتونی رها شی»، «دادگاهیت میکنم»، «آبرویت را میبرم»، «مدرکت رو دیدی، پشت گوشت رو دیدی»،
ناارزندهسازی: «تو در سطح من نیستی»، «تو یک بازندهای»، «خلایق هرچه لایق»، «تو بدون من هیچی»،
احساس گناه: «تو با این اعتراضهات به من / سازمان / کشور آسیب زدی»، «اگر خودم را بکشم، باعثش تویی»،
برخلاف سوءاستفاده جنسی که ممکن است بیشتر در سنین خاصی رخ دهد، سوءاستفاده عاطفی میتواند برای هر فردی، در هر زمانی از زندگی وی به وجود آید: کودکان، نوجوانان و بزرگسالان همه سوءاستفاده عاطفی را تجربه میکنند.
سوءاستفاده عاطفی، همیشه با موارد عمده مثل تجاوز جنسی، طلاق، تسلیم شدن در برابر اقدامهای مدیری خاطی، یا انفعال در مطالبات مرتبط نیست، بلکه گاهی ممکن است تصمیمهای جزیی روزانهی ما توسط روشهای ظریفی نظیر سرزنش یا ترشرویی، تحت تاثیر سوءاستفاده عاطفی قرار گیرد: خرید کالایی که دوست نداریم، رفتن به جایی که با آن راحت نیستم و تصمیمهایی مشابه آن.
تعریف دیگر سوءاستفاده عاطفی عبارت است از: “هر عملی از قبیل ایجاد محرومیت، انزوا، حمله کلامی، تحقیر، تهدید، ناارزندهسازی، یا هر گونه رفتار دیگر که ممکن است احساس هویت، شأن و خودارزشمندی فرد را کاهش دهد“. سوءاستفاده عاطفی مثل شستشوی مغزی عمل میکند که در آن بطور منظم اعتماد به نفس، ارزشمندی و خودپنداره افراد تخریب میشود. سوءاستفاده عاطفی به هسته درونی شخص آسیب وارد میکند ، زخمهایی ایجاد میکند که عمیقتر و مزمنتر از جراحتهای بدنی است.
آثار سوءاستفاده عاطفی بسته به میزان و شدت آن متفاوت است. قربانیان سوءاستفاده عاطفی ممکن است در کوتاهمدت احساس سردرگمی و گمراهی، احساس شدید ترس و گناه، احساسات افراطی تهاجم یا تسلیم شدن، و یا عزت نفس پایین را تجربه کنند. آنها همچنین ممکن است در دراز مدت افسردگی و گوشه گیری، پرخاشگری و تهاجم، اختلالات خواب و کابوس، وفادار بودن به سوء استفاده کننده، گرایش به خودکشی و آسیب به خود، سوء مصرف مواد، بی اعتمادی به همه، منفعل بودن در کار و زندگی، و یا اختلالات غذا خوردن را تجربه کنند.
سئوال مهم این که سوءاستفاده عاطفی چه ویژگی دارد که میتواند هم منجر به قربانی شدن در یک تجاوز شود و هم باعث شود فرد قربانی نتواند از آثار روانی آن رهایی نیابد. میتوان گفت تهدید، ناارزندهسازی و ایجاد احساس گناه، ترکیبی از هیجانهای منفی را ایجاد میکند که مقابله با آن بسیار دشوار میشود.
سوءاستفاده کنندگان از کلید واژهای استفاده میکنند که مانع پیگیریهای قربانی و هرگونه اقدام دادرسانه میشود و آن «حفظ آبرو» است.
متاسفانه سوءاستفادههای جنسی فراوانی به خاطر تله «حفظ آبرو» پیگیری نمیشوند و همین امر باعث میشود که فرد سوءاستفاده کننده حاشیه امنی داشته باشد و حتی مجددا نسبت به سوءاستفادههای خود ادامه دهد.
متاسفانه آسیبهای زیادی در برخی از سازمانها، صرفا به خاطر تله «حفظ آبرو» مطرح نمیشود و تداوم عدم شفافیت باعث میشود که مدیر خاطی، به رفتارهای آسیبزای خود ادامه دهد.
برای مقابله کارآمد با سوءاستفاده عاطفی لازم است مهارتهای زیادی آموخته شود و در مواقع لازم از متخصصان مربوط کمک حرفهای گرفته شود. حداقلهای لازم در اینخصوص، شفافیت، تصریح مرزها و آگاهی به حقوق خود است.
اولین گام برای مقابله با سوءاستفاده عاطفی، آگاهی از آنچه رخ میدهد و شناسایی الگوی روابط شما مخصوصا با نزدیکان و اشخاص مهم است. فقدان صراحت و وضوح در نوع رابطهای که شما با اشخاص مهم برقرار میکنید زمینهساز سوءاستفاده عاطفی میشود. همین امر در سازمانها هم اهمیت خاص دارد. شفافیت در سازمانها، یکی از عوامل موثر در پیشگیری از سوءاستفاده عاطفی است.
آگاهی از حقوق خود، بهترین راه پیشگیری از سوءاستفاده عاطفی است، برخی از حقوق شما عبارتند از:
حق دارید دیگران به شما گوش فرا دهند و احترام آمیز پاسخ گویند.
حق دارید نظر خاصی داشته باشید حتی اگر دوست، همکار یا همحرفهای شما نظر متفاوتی داشته باشد.
حق دارید به دور از تهمت، سرزنش، انتقاد و داوری زندگی کنید.
حق دارید به جای دستور گرفتن، به طور احترام آمیز از شما درخواست شود.
حق دارید بابت سؤالاتی که میپرسید پاسخ های روشن دریافت کنید.
راستی:
آیا ممکن است خود شما ناخواسته جزو افرادی باشید که در مواردی دیگران را با ایجاد هیجانهای منفی به کنترل وا میدارید؟ یعنی ممکن است خودتان سوءاستفاده کننده باشید و از آن اطلاع نداشته باشید؟
برای پیشگیری از اینکه ناخواسته جزو سوءاستفاده کنندگان باشید از خود بپرسید که حقوق دیگران چیست.
آیا ممکن است شما در شرایطی، قربانی سوءاستفاده عاطفی باشید؟
برای پیشگیری از سوءاستفاده شدن، مروری بر روابط خود داشته باشید و به این سئوال جواب دهید که من چه حقوقی دارم و چه اقدامی می توانم انجام دهم که قربانی نشوم و قربانی نمانم.
=============
نویسنده: دکتر حمید پورشریفی
دانشیار روانشناسی سلامت دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
۱۸ تیرماه ۱۳۹۷