بر اساس بررسیهای انجام شده آشفتگیهای روانی بهدلیل عوامل اقتصادی و اجتماعی شکل میگیرد. در این میان، کمتر نوشتهای به تبیین نظری این اختلال مبادرت کرده و اغلب معیارهای اختلالات روانی مورد بررسی قرار گرفته است؛ هرچند اگر هم درباره علت شناسی و عوامل به وجود آورنده این اختلال سخنی به میان آمده یا موجز بوده یا درباره عوامل اقتصادی و اجتماعی کمتر سخن رفته است.
بر اساس بررسیهای انجام شده آشفتگیهای روانی بهدلیل عوامل اقتصادی و اجتماعی شکل میگیرد. در این میان، کمتر نوشتهای به تبیین نظری این اختلال مبادرت کرده و اغلب معیارهای اختلالات روانی مورد بررسی قرار گرفته است؛ هرچند اگر هم درباره علت شناسی و عوامل به وجود آورنده این اختلال سخنی به میان آمده یا موجز بوده یا درباره عوامل اقتصادی و اجتماعی کمتر سخن رفته است. به عبارت دیگر، ساختار جامعه در فرصتهای زندگی اعضای آن تاثیر میگذارد و آسیبپذیری افراد تحت تاثیر پایگاه اقتصادی -اجتماعی قرار میگیرد. بیماری روانی پدیدهای اجتماعی است، به این علت که در اوضاع و شرایط اجتماعی پدید میآید و ریشههای آن در ساختمان جامعه قرار دارد.
بیماری روانی را باید بیماری جامعه دانست، نه بیماری افرادی که جامعه از آنها تشکیل میشود. در این میان پایگاههای اقتصادی و اجتماعی میتوانند بهعنوان متغیر مستقل، موجب آشفتگی روانی مردم شوند. با بررسی نتایج تحقیقاتی که تاکنون انجام شده افراد در سطوح پایینتر قشربندی اجتماعی از نابسامانیهای روانی بیشتری رنج میبرند؛ بنابراین، موقعیت فرد در چنین ساختارهای اجتماعی با نابسامانی او مرتبط است. آنچه در ادامه میخوانید نظرات دکتر مصطفی اقلیما، در گفتوگو با «آرمان» است.
وضعیت اقتصادی یکی از مسائل مهم در زندگی هر فرد است. افراد از طریق وضعیت اقتصادی طبقه اجتماعیشان مشخص میشود. بیشک هر گونه تغییرات در این حوزه میتواند برای افراد تبعات مختلف به همراه داشته باشد.
نابسامانی اقتصادی باعث بروز انواع آسیبهای اجتماعی میشود. از سوی دیگر وضعیت نابسامان اقتصادی با اعتراضات متعدد نیز همراه است. برای مثال چندی قبل در کشور عمان بهدلیل افزایش قیمتها نخست وزیر کشور عوض و کابینه جدید منسوب شد. در ماههای اخیر هر روز شاهد افزایش قیمت ارز بودیم. در کشور با بررسی نوسانات قیمت ارز باید گفت که با آغاز سال ۹۷ هر روز نرخ ارز افزایش داشته است. در حالی که با هر تغییر در بازار، دولت از ثبات در نرخ ارز خبر داده است. این مساله باعث افزایش قیمت در تمامی اجناس شده است. در اغلب اقلام شاهد افزایش چند برابری قیمتها هستیم.
بخش قابل توجهی از اجناس موجود در کشور از خارج وارد میشود، طبیعتا بی ثباتی در بازار در قیمت، قدرت خرید و وضعیت اقتصادی افراد تاثیرگذار است. این شرایط روح و روان افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال فردی که در ماههای گذشته برنامهریزی برای گذران زندگی خود داشته و با حقوقش میتوانست، فعالیتهای دلخواهش را انجام دهد، حال با اوضاع کنونی بازار تمامی نقشههایش منتفی شده است. در این وضعیت دیگر گذران امور و به اصطلاح حرکت چرخ زندگی افراد در جامعه با نارساییهای متعدد همراه شده است. مردم با انتخاب دولتها بهدنبال آرامش و امنیت هستند. با بررسی اقدامات مسئولان در واکنش به عدم ثبات در بازار ارز آنها بر این باورند که این وضعیت حباب در بازار است. در این شرایط سرمایه افراد در جامعه دستخوش تغییرات نزولی است. مردم ما همیشه با نظام همراه بوده و بهدنبال کارهای سیاسی نیستند، بلکه آنها از دولتی که خودشان انتخاب کردهاند، خواستار ثبات در قیمت اجناس هستند.
با بررسی میزان درآمد و خرج و مخارج افراد در کشور باید گفت که ۱۰درصد بر میزان حقوق افراد افزوده میشود. از سوی دیگر نرخ حاملهای انرژی ۲۰درصد افزایش مییابد. هم اکنون ۲۰درصد مردم نسبت به سال گذشته فقیرتر شدند. تمامی این مسائل باعث کاهش سطح درآمد و نارضایتی میشود. برای مثال وقتی سال به سال بر میزان تمامی اقلام افزوده میشود، اما حقوق به میزان اندک افزایش مییابد، طبیعتا شاهد بروز و تشدید نارضایتی در بین مردم میشویم. مسئولان موظف هستند که این مسائل را بررسی کرده و برای آن چارهای بیندیشند. برای مثال باید بررسی شود که آیا پایه حقوق افراد با خرج و مخارج آنها تناسب دارند یا خیر.
در اغلب کشورهای پیشرفته وقتی از لحاظ اقتصادی کشور با چالش روبهرو میشود، مردم اعتراض کرده و از دولت خواستار رسیدگی به وضعیت موجود هستند. مردم در کشور ما فقط بهدنبال ایجاد ثبات در بازار هستند، چون با وضعیت استخدامها در کشور باید گفت که ۸۰درصد جوانان تحصیل کرده بیکار هستند. این وضعیت باعث بروز ناکامی و تشدید نارضایتی در جامعه میشود. در این میان مسئولان هم باید کارهایی برای حل این مسائل انجام دهند. هرچند تاکنون اقدام مناسبی از سوی آنها را شاهد نبودیم. با بررسی مراسمهای تنفیذ ریاستجمهوری، مقام معظم رهبری به تمامی رئیسجمهورها شایسته سالاری و پاسخگویی را تاکید میکردند. در این میان انتظار میرود تا مدیران شایسته و پاسخگو بر مسندها حضور داشته باشند.
نوسانات اقتصادی بر سطح زندگی و قدرت خرید مردم تاثیر دارد. در این نوسانات قشر متوسط به قشر فقیر تنزل یافته و قشر فقیر هم به حاشیه شهرها رانده میشوند، طبیعتا این تغییرات باعث بروز و تشدید انواع آسیبهای اجتماعی میشود.
برای اصلاح امور کشور باید مسئولان در حوزههای مختلف دو رهنمود مقام معظم رهبری را در زمینه شایسته سالاری و پاسخگویی مورد توجه قرار دهند. برای مثال در برخی مواقع شاهد توصیههایی به مردم در زمینه صرفهجویی هستیم. صرفه جویی برای مدیریت اقتصاد یک اصل است، اما در بسیاری مواقع شاهد هستیم که فرد چیزی ندارد که بخواهد صرفه جویی کند. برای مثال فردی که ماهانه یکمیلیون تومان درآمد دارد و ۸۰۰هزار تومان کرایه منزل میدهد، به او نمیتوان صرفه جویی را توصیه کرد، چون چنین فردی از حقوق اولیه خود در زمینههای تغذیه، بهداشت و سلامت محروم است. در کشور مقولهای تحت عنوان امنیت کاری و اجتماعی وجود ندارد. در این شرایط روز به روز بر میزان آسیبهای اجتماعی افزوده میشود.
این در حالی است که زندگی افراد در قشر فقیر با تبعات متعدد همراه است.
بله. اغلب جوانان در کشور ما بیکار هستند و خانوادهها هم توانایی پرداخت هزینههای آنها را ندارند. مسئولان به جای حرف و سخن باید کار کنند تا بتوان مشکلات را برطرف کرد. در صورت نبود ثبات در اقتصاد و نبود شرایط اقتصادی مناسب روز به روز بر میزان کودکان کار و خیابان، زنان سرپرست خانوار و … افزوده میشود. از سوی دیگر با بررسی وضعیت افراد مجرم و زندان رفته باید گفت که این افراد بهدلیل دارابودن سوء سابقه نمیتوانند در هیچسازمانی استخدام شوند و آنها بهدلیل عدم توانایی در دستیابی به شغل مناسب تا آخر عمر محکوم میشوند. برای مثال فرزند یک خانوادهای که پدر او معتاد یا سارق است، در صورت گزینش برای استخدام در یک اداره بهدلیل مشکلات پدرش رد میشود.
این فرزندان هم به ناچار قربانی شرایط والدین خود میشوند. باید دانست که فرزندان اقشار آسیب دیده بیگناهان محکوم مادام العمر هستند. مسائل اجتماعی از سوی رسانهها بهویژه رسانههای مکتوب مورد بررسی کارشناسی قرار میگیرد، اما هیچمسئولی پاسخگو نیست. در این وضعیت انتظار میرود مسئولان نسبت به شرایط پاسخگو باشند. از سوی دیگر شاهد بروز مشکلات و نابسامانیهای فراوان در مدیریتها هستیم. برای مثال قرار بود برای مردم زلزلهزده کرمانشاه خانه ساخته شود، اما تاکنون اقدامات ویژهای برای این افراد انجام نشده است. مردم فقط خواستار ثبات اقتصادی هستند تا بتوانند زندگیشان را مدیریت کنند. مردم ما سیاسی نیستند، بلکه خواستار اشتغال و ثبات اقتصادی هستند. تنها راه برای مدیریت مسائل مختلف جامعه استفاده از افراد کاردان در سمتهای مدیریتی و تصمیمگیری است.