در علوم مختلف مفاهیمی وجود دارند که درک عمیق آن دشوار است و هر چه از علوم سخت به علوم نرم گذر کنیم، هم به تعداد این گونه مفاهیم افزوده می شود و هم به قدرت ذهنی بیشتری برای درک آن ها نیاز داریم؛ به ویژه اگر این مفاهیم چند بعدی نیز باشند. «فقر» یکی از این مفاهیم است. هنگامی که از عبارت «فقر کودک» استفاده میکنیم، موضوع فقر تخصصی تر شده و به پیچیدگی آن افزوده می شود.
یونیسف بر آن است که: «کودکان، فقر را به صورت زندگی در محیطی که در آن به توسعه ذهن، فیزیک، عواطف و معنویات شان لطمه وارد میشود؛ تجربه میکنند.
کودکانی که در فقر زندگی می کنند، از منابع مادی، معنوی و عاطفی لازم برای زنده ماندن، توسعه یافتن و پیشرفت کردن محروم اند. از حقوق خود آگاه نیستند، از ظرفیتهایشان به طور کامل استفاده نمی کنند و مثل بقیه اعضای خانواده در اجتماع مشارکت نمی کنند. به عبارت دیگر، تعریف یونیسف از فقر کودک بر مبنای حقوق انسانی، و البته با توجه به توافق نامه حقوق کودکان، این گونه است: فقر کودک، محرومیت از دامنه ای از خدمات و حمایت های مادی و اجتماعی است که برای بهزیستی کودک ضروری است.
همچنین، مرکز تحقیق و سیاست گذاری فقر کودک، رشد کودک را بدون وجود عوامل زیر منجر به فقر کودک می داند:
- معاش کافی
- فرصت هایی برای توسعه انسان
- ساختار خانواده و جامعه برای حمایت و پرورش کودک
- فرصت بیان (عباسیان و نسرین دوست، ۱۳۸۹).
فقر در دوران کودکی بسیار ویرانگر است و بر توسعه فیزیکی، شناختی و اجتماعی کودکان تأثیر مخرب می گذارد و سلامت جسمانی و روانی آنان را تضعیف می کند، آنان را در سطوح پایین تحصیل، کاهش بهره وری و پایداری چرخه های بین نسلی فقر قرار می دهد. در حالی که بزرگترین هزینه های فقر کودکان به طور مستقیم بر خود آنان وارد میشود، جامعه نیز هزینه های بالایی می پردازد. فقر کودک، فرصت های زندگی کودکان را به مخاطره می اندازد و به سلامت جامعه آسیب میزند. در حالی که پیشرفت قابل توجهی در کاهش فقر در سطح جهانی صورت گرفته است، بسیاری از کودکان در وضعیت مناسبی نیستند. به عنوان مثال، آخرین ارقام فقر نشان میدهد که در حالی که کودکان حدود یک سوم جمعیت جهان را تشکیل میدهند، تقریباً ۴۷ درصد از افرادی که در معرض ابتلا به بیماری های جدی هستند، ۱۸ سال یا پایینتر از این سن قرار دارند.
برای پایان دادن به اشکال مختلف فقر، سند ۲۰۳۰ ارائه شد که با وضعیت زندگی کودکان ارتباط مستقیم دارد و مبنی بر اهداف زیر است:
- تا سال ۲۰۳۰، فقر شدید برای همه مردمی که اکنون در سراسر جهان، با کمتر از ۲۰ دلار زندگی میکنند؛ ریشه کن شود.
- تا سال ۲۰۳۰، با توجه به تعاریف ملی و ابعاد فقر، فقر نیمی از مردان، زنان و کودکان در تمام سنین کاهش یابد.
برای نخستین بار، جامعه جهانی برای تحقق وعده خود در پایان دادن به فقر، کودکان را در مرکز توجه قرار داد و با استفاده از شاخص هایی برای اندازه گیری فقر کودک اهتمام ورزید. این شاخصها عبارتند از:
- فقر پولی کودک: رایجترین شاخص برای اندازه گیری فقر پولی، نرخ فقر ملی است. کودکانی که در خانواده هایی با درآمد و میزان مصرف پایین تر از خط فقر ملی زندگی می کنند، فقیر هستند. کشورهای با درآمد پایین و متوسط تمایل به استفاده از خط فقر مطلق دارند، در حالی که کشورهایی با درآمد بالا از خطر فقر نسبی استفاده می کنند.
- فقر چند بعدی: فقر چند بعدی اغلب شاخص دقیق تری برای توصیف فقر کودکان، محیط خانوادگی و اجتماعی که در آن زندگی می کنند، میباشد. در حال حاضر روشهای بسیاری برای اندازه گیری فقر چند بعدی کودکان وجود دارد از جمله MODA یونسیف (تجزیه و تحلیل محرومیت چندگانه)، MPI (شاخص فقر چند مرحلهای)، روش بریستول (BRISTOL) که در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار میگیرد (یونیسف، ۲۰۱۵).
منابع:
- عباسیان، ع. نسرین دوست، م (۱۳۸۹). فقر کودک: تعریف ها و تجربه ها. فصلنامه رفاه اجتماعی؛ ۹ (۳۵). ۱۱- ۳۵٫
- Unicef (2015). Child Poverty: Indicators to measure progress for the sdgs: 1-4