“قاتل ستایش قریشی اعدام شد”. این تیتر جملهای بود که روز پنج شنبه هفته گذشته در بسیاری از خبرگزاری های داخلی منتشر شد اما در هیاهوی اتفاقات یک هفتهی اخیر در کشور گم شد و چندان به آن پرداخته نشد. هر چند قبلاً در این خصوص مباحثی صورت گرفته بود و حتی به تشکیل جلسات و کارگروههای مردمی منجر گردید تا شاید بتوانند قاتل ستایش را از اعدام نجات دهند اما این تلاش ها عملاً به نتیجه نرسید.
پس از قتل ستایش تحلیلهای چندی در خصوص دلایل و انگیزههای قتل وی و پیامدهای چنین روندی بر جامعه مطالبی در ابعاد حقوقی، روانی و اجتماعی آن مورد بررسی قرار گرفت. با این وجود به نظر میرسد که با توجه به اهمیت این موضوع، پرداختن به جنبههای مختلف، دلایل و عوامل آشکار ساز و زمینه ساز آن از اهمیت زیادی برخوردار باشد. زیرا هر چقدر در خصوص عوامل ارتکاب چنین جرایمی بیشتر نوشته شود گویی به حقیقت نزدیکتر خواهیم شد. به همین دلیل در این مطلب از زاویهی دیگری به موضوع قتل ستایش با تاکید بر عدم اعدام قاتل وی پرداخته میشود. هدف از این اقدام، نه برائت قاتل از ارتکاب بزه، بلکه گشودن اسرار چنین جنایتهایی است که پیامدهای بسیاری بر خانواده و جامعه در پی دارد. موضوع جنایت یک نوجوان مسئلهای نیست که به راحتی بتوان از آن بگذریم. زیرا بسیار محتمل است که در شرایط مشابه و در زمان و مکان دیگر چنین اتفاقی رخ دهد. چنانچه اقدام شایستهای به منظور پیشگیری از آنها صورت نپذیرد.
آسیبهای اجتماعی عموماً پدیدههای چند بعدی هستند که سلسلهای از عوامل در بروز و تشدید آن ها موثر اند. این عوامل در کنار همدیگر به وقوع آنها منجر میشوند. به عنوان مثال در بروز کودک آزاری علاوه بر عوامل فردی نظیر ضعف آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی، ابتلا به اختلالات روانی نظیر بیش فعالی کودکان و …، عمدتاً عوامل خانوادگی و اجتماعی نظیر خشونتهای خانگی، اعتیاد والدین، طلاق، فقر، زندگی در مناطق پر آسیب و … تاثیرات زیادی دارند. سایر آسیبهای اجتماعی نیز به همین ترتیب است. یعنی مجموعه عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در تعامل با یکدیگر در بروز و تشدید آن موثر هستند. اما شدت این عوامل با توجه به ویژگیهای شخصیتی فرد و همچنین میزان عوامل خطر آفرین و محافظتی که پیرامون فرد، خانواده و جامعه پیرامون متفاوت می باشد. تحقیقات متعددی نیز پیرامون بسیاری از آسیبهای اجتماعی صورت گرفته است و در همه ی این پژوهشها بر نقش عوامل مولتی فاکتوریال در بروز آسیب های اجتماعی تاکید کردهاند و اثبات رسیده است. اصولاً پدیدههای اجتماعی همانند یک منشور هستند که از جنبههای مختلفی میتوان به آن نگریست و به تحلیل آنها پرداخت. هیچ نظریهای به تنهایی قادر به تبیین همهی جنبههای یک پدیدهی اجتماعی نیست. به این ترتیب مکاتب مختلف علمی از جهات گوناگون و در سطوح مختلف (فردی، میانی و ساختاری) به تحلیل و بررسی این آسیبها پرداخته اند.
چنین تحلیلی را در رابطه با جرم و بزه کاری نیز میتوان به کار برد. یعنی عوامل متعددی در بروز یک جرم و بزه موثر است. هر چند که این موضوع نمیتواند مانع از عدم مسئولیت پذیری افراد در قبال کاری که انجام می دهند، شود به عبارت دیگر همهی اعضای جامعه در قبال فعلی که انجام می دهند مسئولیت دارند و قانون گذار نیز متناسب با جرم و بزه افراد، اقدام به وضع قوانین و مجازات هایی نموده است. البته در مورد افراد مهجور و بیماران مبتلا به اختلال روانی این حکم مصداق ندارد زیرا آنها به دلیل عدم کنترل بر رفتارشان از حدود اختیار جرم معاف اند. لذا به اندازهی افرادی که با اراده خود اقدام به جرم یا بزه نموده اند نه تنها مجازات نشده بلکه برای درمان و بهبودی به مراکز روانپزشکی ارجاع داده میشوند.
در قانون مجازاتهایی برای قتل نفس در نظر گرفته شده است. البته در خصوص سن ارتکاب جرایم و میزان تناسب بزه با مجازات و عوامل بروز آن مباحث فقهی و حقوقی فراوانی صورت گرفته است که از حدود این بحث خارج است. هر چند به نظر میرسد که نگاه قانونگذار نیز در این رابطه کاملاً تقلیلگرایانه بوده و فرد و مسئولیت های فردی را در بروز جرم و بزه مقصر میدانند و لذا مجازاتهایی در قالب قصاص برای او در نظر گرفته شده است. علاوه بر این مباحث، آنچه که از اهمیت زیادی برخوردار است آنست افرادی که اقدام به جرم و بزه مینمایند همانند جعبه سیاه هواپیمایی هستند که همهی اسرار پرواز در آن ثبت و ضبط میشود و به همین دلیل پس از سانحه و یا سقوط، عموماً جعبه سیاه سالم میماند و متخصصان از طریق مکالمات صورت گرفته و فعل و انفعالاتی که صورت گرفته قادر خواهند بود تا به دلایل سقوط هواپیما و عوامل بروز آن بپردازند. در نهایت چنین اقدامی به ترمیم نقائص سایر هواپیماها، نگارش و تدوین پروتکل و یا دستورالعمل هایی منجر می شود که مانع از سقوطها و خسارت های بعدی خواهد شد.
افراد بزه کار و مجرم نیز دقیقاً شبیه جعبه سیاه هواپیما هستند. این افراد حاوی اسرار جامعه و خانواده می باشند که در واقع اسرار ناکارمدی ها، مشکلات، خطاها، نقشهها، راههای نادرست، تقصیرها، ضعف و ناکامیها، تلاشها و نا امیدیها، جهت گیری ها، سیاست ها و برنامه های نادرست و به صورت خلاصه، ضعف و نقصان نظام اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه را به نمایش می گذارند. این جعبه محل آزمودن آزمودنی هاست و وسیلهی سنجش میزان کژیها و راستی های سیاستگزاران اجتماعی و جامعه محسوب میشود. علاوه بر این محصول تولید، دانش و میزان بهره گیری از تخصصهایی است که در جامعه به کار گرفته می شود. در حقیقت سنبل و نماد دستاوردهای متخصصان و سیاستگزاران در هر کشوری است. این افراد یا جعبه سیاههای اجتماعی بازنمای معانی، نمادها، کارکرد و میزان کژکارکردیهایی است که در جامعه در حوزه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی صورت میگیرد. به این ترتیب، محل هویدا کردن اسرار جامعه هستند. این افراد حاصل کارکردهای اجتماعی اند و مشخص می سازند که جامعه تا چه حد به اهداف خود دست یافته است. در واقع یک آزمایشگاه بسیار بزرگ است که می توان تک تک اجزای آن را مطالعه نمود تا خطاها، اشتباهات و نقش عوامل موثر در بروز آنها به صورت کاملاً عینی نمایان گردد. به این ترتیب ابتدا ضروری است که کلیات و دلایل این پدیده بررسی شود و سپس به سراغ جزئیات آنها رفت و به محک آزمایش گذاشته شوند. در نهایت به دلایل اصلی و فرعی چنین سقوطی دست خواهیم یافت. واقعیت این است که در بروز جرایم و بزه کاریها عوامل متعددی نقش دارند و این افراد به خوبی میتوانند بازنمای تمام نمای کژکارکردهای جامعه باشند. باید تک تک روابط آنها، انگیزهها، باورها، نگرشها، ارتباطات بین فردی، روابط خانوادگی، تعارضات اجتماعی، فقر، میزان دسترسی به امکانات تحصیلی و آموزشی، فقر فرهنگی، تاثیرات رسانهها و شبکههای اجتماعی، میزان موفقیت نظام آموزش و پرورش در درونی کردن ارزشهای اجتماعی و همچنین نقش سیاستگزاران اجتماعی در کاهش محرومیت و فقر بررسی گردد تا بتوان به ریشه و عوامل موثر در بروز آنها پرداخت. هدف از چنین اقدامی بررسی عوامل موثر در بروز آسیب هاست که در نهایت به تعیین برنامههای کاربردی به منظور پیشگیری از وقوع مجدد اتفاقات مشابه منجر خواهد شد. واقعیت این است که با دیدگاه صرف حقوقی نمیتوان از وقوع مجدد جرم پیشگیری کرد. دیدگاههای روان شناسی و تقلیل گرایانه نیز هر چند که در تحلیل انگیزه های فردی میتوانند کمک کننده باشند اما قادر به تبیین جامع از عوامل سیستماتیک بروز مشکل نیستند. ما نیازمند دیدگاههای جامع تری هستیم که به بررسی و تعیین نقش عوامل مختلفی در پیشگیری مجدد از بروز جرم و بزه بپردازد. دیدگاههای حذفی نه تنها کمکی به حل مشکل نمی کند بلکه به دلیل بی توجهی نسبت به نقش عوامل تعیین کننده بروز جرم و بزه، در نهایت اقدامات مقابلهای در کاهش مشکل را با چالش های جدی مواجه می سازد.
به این ترتیب ما به جعبه سیاههای اجتماعی برای تحلیل درست و تعیین سهم نقش عوامل موثر فردی، خانوادگی و اجتماعی در بروز آسیبها و جرایم نیاز داریم تا در نهایت بتوانیم بر اساس این واقعیت به تعیین برنامه های راهبردی در جهت کاهش مشکلات و پیشگیری از وقوع مجدد جرم بپردازیم. عموماً در تحلیل، بررسی و ارایه راهکار دچار فقر تئوریک و در عرصهی برنامه ریزی و اجرا از ضعف مسئولیت پذیری و اقدام موثر رنج می بریم. زیرا ممکن است با منافع فردی و یا سازمانی برخی از افراد در تعارض باشد. در حوزه مسائل اجتماعی نیازمند شفافیت بیشتری هستیم تا از بروز مجدد پیشگیری به عمل آید.
به این ترتیب به عنوان یک پیشنهاد کلی به منظور پیشگیری از بروز جرم و بزهکاری میبایستی به صورت کاملاً دقیق افراد بزهکار و مجرم مورد مطالعه قرار بگیرند و برنامه های کاربردی در سطوح مختلف سیاستگزاری اجتماعی، خانوادگی و فردی تبیین و ارایه شود. زیرا این افراد حاوی رازهایی هستند که شدت و میزان کژکارکردهای جامعه را نشان میدهد. این افراد نباید حذف و اعدام شوند بلکه میبایستی رمزگشایی گردند. آنها حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی هستند که میتوانند ضمن نمایان ساختن ضعف و ناراستیهای جامعه به پیشگیری از وقوع مجدد جرم و بزه کاری منجر شود.
نویسنده: سلمان قادری؛ مددکار اجتماعی
انتشاریافته در مجموعه رسانه ای مددکاری اجتماعی ایرانیان