در ادامه حرکت رسانه ای تحت عنوان “معرفی فرهیختگان مددکاری اجتماعی استان اصفهان” که در قالب سلسله مصاحبه های اختصاصی با فعالان و پیشکسوتان این حوزه در استان اصفهان در دستور کار این پایگاه تخصصی قرار گرفته و مرحله به مرحله، به شکل برنامه ریزی شده در دست اجرا می باشد، قسمت سیزدهم آن مصاحبه با آقای علی اولیاپناه می باشد که به شرح ذیل صورت پذیرفته است.
ضمن سلام و عرض ادب و احترام؛
لطفاً خودتان را به اختصار معرفی بفرمایید/ از سوابق تحصیلی و شغلی خودتان بفرمایید/ اینکه چطور شد به حرفه مددکاری اجتماعی علاقمند شدید و این رشته تحصیلی را در آن مقطع زمانی انتخاب فرمودید؟
اینجانب علی اولیاپناه متولد سال ۱۳۲۴ استان اصفهان می باشم. مقطع کارشناسی خدمات اجتماعی خود را از آموزشگاه عالی به سرپرستی خانم فرمانفرمائیان در سال ۱۳۵۲ اخذ کردم. بعد موفق به اخذ کارشناسی ارشد مدیریت دولتی در سال ۱۳۶۸ شدم. من اولین قصدم قبول شدن در رشته پزشکی بود ولی چون دیپلم ریاضی گرفته بودم بدلیل اینکه پدرم کارمند برق منطقه بودند من را وارد مهندسی کردند. من موفق به قبولی در رشته پزشکی نشدم و وارد حیطه مددکاری اجتماعی شدم. چون علاقمند به رشته پزشکی بودم، خود را سوق دادم به سمتی که در حال حاضر زیرمجموعه ۴۵۰۰ نفری پزشک در سطح استان داشته باشم و بتوانم دوام ده ساله بیاورم. یک مدیر به ندرت می تواند ده سال در سمت خود باقی بماند.
سال ۱۳۵۲ به اصفهان آمدم و مرکز خدمات اجتماعی را تحت عنوان تامین اجتماعی راه اندازی کردیم. خانم ستاره فرمانفرمائیان پیغام دادند که آقای اولیاپناه را پیدا کنید و مرکز بهداشت تنظیم خانواده را در منطقه فقیر نشین و آسیب خیز استان اصفهان راه اندازی کنید. و بعد هم دستور دادند که مرکز رفاه خانواده را هم راه اندازی کنید. من در آن زمان برای مکان دنبال یک زمین هزار متری که موقوفه بود رفتم که، بعد به انقلاب خورد و کلا این طرح جمع شد. ولی در آن زمان مرکز بهداشت تنظیم خانواده کاملا فعال بود. من در سازمان تامین اجتماعی استخدام بودم، و مسئولیت خدمات تامین اجتماعی اصفهان را به عهده داشتم و با آقای حمیدی و آقای ادیبی همکار بودیم. تامین اجتماعی استان، شهرستان شهرکرد و چهارمحال بختیاری و استان یزد را پوشش می داد. من بعد از دوسالی که مسئولیت خدمات تامین اجتماعی استان را به عهده داشتم ارتقا پیدا کردم و به عنوان معاون امور درمانگاه مشغول به کار شدم. که حدود ده درمانگاه در استان اصفهان و استان چهارمحال بختیاری، شهرکرد و یزد را شامل می شد. تقریبا چهارده درمانگاه تحت مجموعه مان بود. انقلاب که شد، با تغییرات همه چیز به هم خورد. اولین ابلاغ که مدیر عامل وقت سازمان بعد از انقلاب، با مسئولیت ایجاد توانبخشی بیماران روانی استان اصفهان به من محول شد. مامور شدم و با ۱۲۰ کارآموز و برای آن ها مستمری ایجاد کردم و تبدیل به مرکز توانبخشی شد که در حال حاضر تبدیل به مرکز توانبخشی مدرس واقع در جاده نجف آباد اصفهان است. جناب آقای دکتر سامی که وزیر وقت بودند بازدید کردند و بودجه برای این مرکز اختصاص دادند. ابتدا این مرکز را کجهز به ۴۰۰ تخت خواب کردیم که هنوز هم به همین صورت است و فقط کمی ارتقا دادند و بخش اورژانس بیماران روانی را احداث کردند. من به عنوان رئیس مرکز تا ۵ سال بعد از انقلاب در این مرکز مشغول بودم. بعد از چند سال من را دوباره انتقال دادند به سازمان اداره بیمه گری و درآمد واقع در خیابان آپادانا دوم مشغول به فعالیت شدم. اداره بیمه گری و درآمد یعنی بیمه های خدمات درمانی و تامین اجتماعی به علت ادغام بهداری و بهزیستی در آن زمان ایجاد شده بود. من به عنوان رئیس اداره بیمه گری و درآمد مشغول به کار شدم. تا سال ۱۳۶۹ ادامه داشت و در آن زمان قانون الزام را گذراندند. بهداری و تامین اجتماعی از هم جدا شد یعنی بهداری و دانشگاه علوم پزشکی جدا شدند. آیین نامه الزام را من به همراه مدیرعامل وقت آقای دکتر غرضی و معاون شان دکتر ملک وند و دکتر عونی در کاشان قانون الزام را نوشتیم. برنامه قانون الزام را که پیاده کردند من به عنوان رئیس اسناد پزشکی تامین اجتماعی استان اصفهان واقع در اول خیابان کمال اسماعیل شروع به فعالیت نمودیم. ۲۳ استان بود در سطح کشور که ۱۲ استان را در اختیار من گذاشتند تا راه اندازی کنیم. مثل استان شهرکرد، مشهد، یزد، اهواز، آبادان، همدان، کرمانشاه، ایلام و … که دفاتر اسناد پزشکی این استان ها را راه اندازی کردیم. این بخش در حیطه درمان غیرمستقیم یعنی تنظیم قرارداد با پزشکان و ارزیابی آن فعالیت داشت. ۱۰ سال به صورت مداوم من مسئولیت دفاتر اسناد پزشکی تامین اجتماعی استان را در اصفهان و سایر استان ها را داشتیم. در سال ۱۳۷۹ بازنشست شدم.
در زمانی که شاغل بودم یک صندوق قرض الحسنه توحید را در استان اصفهان راه اندازی کردم. طبق این قرض الحسنه با تمام پزشکان استان اصفهان قرارداد بستیم و یک مبلغی را از حقوق آن ها کم میکردیم، حدود ۴۵۰۰ پزشک و ۵۰۰ داروخانه و ۵۰ بیمارستان استان اصفهان قرارداد داشتیم. هنوز هم پابرجاست و مسئولیت صندوق را دارم. مرکز ترک اعتیاد ندای نور را واقع در جی شیر راه اندازی کردم. میزان موفقیت در ترک از هر صد نفر شصت نفر بوده است و بعد از ترک سعی می کنیم با نوانمندسازی و اشتغال زایی آن ها را از مسیر اعتیاد دور نگهداریم. پیگیری پس از ترخیص بسیار خوبی داشتیم جهت عدم بازگشت شان. درحال حاضر مسئولیت هیئت مدیره کانون همکاران بازنشسته را به عهده دارم که حدود ۱۴۰۰ نفر هستند. عضو هیئت امنای خیریه حضرت ابوالفضل که برای پیوند کلیه و قلب مسئولیت دارم. عضو هیئت امنای خیریه مکتب الحسین واقع در خیابان زینبه فعالیت دارم. عضو هیئت امنای خیریه حضرت امام محمد باقر(ع) واقع در ابتدای خیابان عافیت هستم. همچنین عضو هیئت امنای خیریه بیمارستان حجتیه آخر خیابات سپه سالار استان اصفهان مسئولیت دارم. همچنین نمایندگی بیمه البرز را در حال حاضر دارم.
به نظر شما کیفیت ارائه خدمات تخصصی اجتماعی، از گذشته تا به امروز چه تغییراتی داشته است؟ کیفیت ارائه خدمات تخصصی اجتماعی امروز را چگونه ارزییابی می فرمایید؟ خدمات قابل ارائه به جامعه هدف ما مددکاران اجتماعی به نظر شما کافی است یا نیاز به بسط و گسترش خدمات اجتماعی چه از لحاظ کمی و چه کیفی وجود دارد؟
کیفیت در کار به شدت افزایش پیدا کرده است. اغلب کارها در گذشته دستی انجام می شد ولی در حال حاضر به صورت کامپیوتر صورت می پذیرد. در گذشته داروهای پزشکی مثل قطره ساندی مول برای پیوند کلیه ضروری بود و من تلاش کردم و جز تعرفه های درمانی قرار دادم. مراکز زیادی گسترش پیدا کرده است مثل خیریه ها و مراکز ترک اعتیاد که کیفیت ها ارتقا پیدا کرده است. در ارتباط با مددکاری اجتماعی اگر به صرف تامین اجتماعی کار کنیم باز جوابگو نیست و جای کار دارد. افرادی که در این فیلد وارد می شوند میتوان از پتانسیل هایشان خیلی عالی استفاده کنند و این نیست که فقط در چارچوب و محدوده کارشان فعالیت کنند. مددکاری اجتماعی حیطه فعالیت آن بسیار باز است و به نظر من بیشتر از این ها پتانسل دارد جهت ارتقای کیفیت با توجه به نیازهای جامعه و باتوجه به وضعیت فعلی جامعه که از هر بابتی حضور فعال مددکاران اجتماعی را می طلبد.
مهمترین اقشار جامعه هدف مددکاران اجتماعی در آن مقطع زمانی چه کسانی بودند؟ مهمترین آسیب اجتماعی آن مقاطع زمانی کدام آسیب یا آسیب ها بودند؟
در گذشته جامعه تقریبا یکدست بود ولی الان جامعه گسترده شده است. حتی آن فردی هم که نیاز ندارد نیاز به کمک دارد. حتی قشر مرفه در حال حاضر در خیلی مواقع نیاز به مددکاری اجتماعی دارد. مثلا در حیطه خانوادگی نیاز به کمک دارند. یعنی اینکه مددکاری اجتماعی فقط برای قشر نیازمند جامعه نیست بلکه برای همه مردم است. در گذشته مناطق خاصی بیشتر نیازمند بودند ولی در حال حاضر باتوجه به گستردگی و افزایش آسیب های اجتماعی همه گیر شده است. از قشر مستضعف تا قشر مرفه همه نازمند کمکند.
در آن زمان تحقیقی در مورد روسپیگری صورت گرفت و اقشار مورد نیاز مشخص بود. ولی اعتیاد را اگر در نظر بگیریم حتی قشر دانشجوی ما را نیز درگیر کرده است.
برای مددکاران اجتماعی امروز، در واقع برای این نسل از جامعه مددکاران اجتماعی کشور چه پیشنهادات و رهنمودهایی دارید؟
سعی کنند باتوجه به کاربردی بودن رشته مددکاری اجتماعی میتوانند در همه جا حضور پیدا کنند و حتی منشا باشند. یک مددکار اجتماعی علاقمند کارهای علمی تحقیقاتی علاوه بر حیطه کارش انجام می دهد. فقط نباید خود را محدود به تخفیف هزینه کند و از هر بابتی مفید باشد.
مصاحبه و گردآوری: هما صدری؛ عضو تیم تخصصی وبسایت مددکاری اجتماعی ایرانیان
انتشاریافته در مجموعه تخصصی مددکاری اجتماعی ایرانیان