مددکاری اجتماعی با بیماران خاص: بیماری همیشه خاص است و آزار دهنده و هر که گرفتارش شود بی شک این خاص بودن را با گوشت و پوستش مز مزه می کند! بیماری خاص یعنی سرطان، یعنی ام اس، یعنی تالاسمی، یعنی هموفیلی و یعنی نارسایی کلیوی. این بیماری ها تفاوت هایی جدی با سایر بیماری ها دارند از جمله هزینه های بالای درمانی، سختی درمان، طولانی بودن پروسه درمان و گاه غیر قابل درمان بودن …
مددکاری اجتماعی با بیماران خاص
بیماری خاص به دلیل همین ویژگی های خاص خود، در کنار درد و رنج برای بیماران، سبب تخریب جسمی و روانی خانواده بیمار هم می گردد و بگذریم از این مسأله که بغیر از بیمار و خانواده، جامعه هم سهم خود را در این درد و صدمه دارد. بنابراین مددکاری اجتماعی و مددکاران اجتماعی بویژه در مراکز درمانی و بیمارستان ها نقش بسیار موثری در کم کردن این آلام و پیشگیری از آسیب های بر عهده دارند، که در این مختصر، کوتاه به آن پرداخته می شود.
مددکاران اجتماعی در بیمارستان ها، اگر چه عمده ترین وظیفه ای را برایشان تعیین کرده اند، بیشتر در خصوص مسائل و درهای مالی بیماران بی بضاعت و صعب العلاج است، اما در کنار این امر مهم، هر مددکار اجتماعی بخوبی می داند که این تنها نقش و وظیفه و یا کاربرد مددکار اجتماعی در آنجا نیست. چرا که سالها آموزشی تخصصی را دیده اند که کارایی وی را در تیم درمان بیمارستان بسیار وسیع تر از آنچه که هست می کند. اگز بپذیریم که کارکرد مددکار اجتماعی در این حوزه صرفا مسائل مالی است، انگار که پذیرفته ایم کار یک جراح صرفه بریدن و دوختن است …
مددکار اجتماعی با توانایی های علمی مختلفی که در زمینه روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، هنر، دین، فرهنگ، اقتصاد و … دارد، می تواند و باید که نقش جدی خود را در بازتوانی بیماران خاص، بعنوان عضو مهم تیم درمان بازی کند.
نقش مددکار اجتماعی با رویکرد فردی
مشاوره های فردی روزانه با بیمار بستری در بخش، به منظور برقراری ارتباط حرفه ای، انسانی، عاطفی (حمایتی) با هدف تخلیه از استرس ها، اضطراب ها و پاسخگویی به سئوالات و نگرانی های آنان. که این امر بی شک تأثیر فوق العاده ای در آرامش بخشی بیمار خواهد داشت.
با نگرشی همدلانه خواهیم فهمید که بیمار خاص بستری در بخش در درونش غوغایی است. چراهای بسیار، ترس های فراوان، ابهامات و تعارضات گوناگون، احساسی غریب که من اینجا چه می کنم؟! دور نمای سیاه و ترسناک از هر آنچه که پیش روست و دهها اگر ها و اماهای دیگر که هر کدام زمینه درمان را با چالش و مقاومت همراه می کنند و چه کسی است که شک داشته باشد که درمان پزشکی در فضای امن و آرام محیطی و روانی امکان پذیر است نه در طوفان درون؟! در این فضاست که مددکار اجتماعی توانمند و با سواد وارد کار می شود و با مشاوره های حمایتی و همدلانه آب سردی می شود بر این سوختگی ها و مرهمی می شود بر این زخم ها. آرامش جایگزین اضطراب می گردد و درمان محصول این مشاوره.
مشاوره های فردی در این مرحله با دو رویکرد شناختی و حمایتی اتفاق می افتد. شناختی که آگاهی های درست جانشین اطلاعات غلط می گردد. و حمایتی، که احساس تنها بودن و طرد شدن و دور افتادن از فضای گرم خانواده و قرار گرفتن در فضای سرد بیمارستان را خنثی می نماید.
مشاوره فردی مددکار اجتماعی در این شرایط محیطی و زمانی معجزه می آفریند و امید پشتوانه قوی می گردد برای طی کردن مسیر سخت درمان.
مددکاری خانوادگی
یکی دیگر از نقش های مهم مددکار اجتماعی کار با خانواده های بیماران خاص است با دو هدف : اول برای ارئه خدمات انسانی به خانواده تا از درد و رنج ناشی ازفشار طاقت فرسای درمان عزیزان شان در امان باشند و دوم به دلیل اینکه خانواده پشتیبان اصلی بیمار تحت درمان است. خانواده سالم می تواند در فرایند درمان عضو بیمار خود بعنوان یک حامی باقی بماند. لذا در قالب رویکرد حمایتی، شناختی خانواده تحت پوشش مشاوره ها و اقدامات مداخله گرایانه مددکار اجتماعی قرار می گیرد. ضمناً ارجاع خانواده به منابع کمکی مختلف در مقولات درمانی و مالی و غیره هم از وظایف مهم مددکاران اجتماعی با خانواده در این مقوله است.
مددکاری گروهی با بیماران
بیمارستان و مراکز درمانی محیطی است که بیماران خاص در آن جمع شده اند. بیمارانی که می آیند و می روند. بنابراین در تشکیل جلسات گروهی بیماران درمان شده یا درگیر درمان اطلاعات خود را در اختیار بیمارانی قرار می دهند که تازه آمده اند و انباشته از ترس ها و سوالاتی هستند که همدردان خود به آن پاسخ خواهند داد.
تشکیل جلسات گروهی و رهبری آن توسط مددکار اجتماعی در واقع تشکیل یک جامعه کوچک همگن برای بیمارانی است که زیر چتر حمایتی همدگیر قرار گرفته و روند و ماهیت درمان شان تسریع می گردد.
نویسنده: دکتر احمدعلی جبارزاده؛ مددکار اجتماعی و روانشناس
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران