روایت یک مددکار اجتماعی پیرامون «خشونت خانگی علیه زنان» در کردستان؛ روایت چهارم

دور از چشم من الکل مصرف میکرد. اوایل متوجه نشدم اما بعد از اینکه مدتی از ازدواجمون گذشت متوجه رفتارهای مشکوکش شدم. نمیخواستم زندگیم از هم بپاشه. میترسیدم چون این ازدواج دومم بود. بعد از طلاق اولم خیلی سختی کشیدم، حرفهایی که پشت سرم زده میشد، مشکلات خانواده ام، حرف پدر و مادرم و اصرارشون برای ازدواج مجدد تا اینکه برخلاف میلم برای بار دوم ازدواج کردم. شوهرم اون اوایل رفتارهای خیلی خوبی داشت همه رو با ظاهرسازی فریب داد. باورم شده بود که بالاخره یه آدم درست و حسابی سر راهم قرار گرفته اما نگو که این خیلی بدتر از شوهر قبلیمه. الکلی بود و من وقتی فهمیدم که حامله بودم. بهش هشدار دادم که یا ترک کنه یا به خانواده ام میگم و ازش جدا میشم. اما اهمیتی به حرفهام نمیداد. یه روز با چند شیشه الکل اومد خونه. گفت: همینه که هست، میخوای بخواه نمیخوای پاشو برو خونه بابات. بهش التماس کردم که ما دیگه بچه دار میشیم حداقل به خاطر بچه ات دست از این کارها بردار. اما گوشش بدهکار نبود. یه شب دیر وقت اومد خونه. مست کرده بود. حواسش به خودش نبود اصلاً. همچین به جونم افتاد که دیگه نای نفس کشیدن برام نمونده بود. دادم به گوش کسی نمیرسید. تا تونست کتکم زد. بعد به رابطه جنسی مجبورم کرد. من که هیچ توانی نداشتم تا از خودم محافظت کنم. فقط میدونم از درد تا صبح ناله کردم. طولانیترین و بدترین شب زندگیم بود. همین که صبح شد سریع به مادرم زنگ زدم. از درد داشتم میمردم. بچه ام سقط شده بود و من دغدار بچه ای شدم که ۳ ماه بیشتر نتونستم ازش مراقبت کنم. از اون روز به بعد دیگه شوهرمو ندیدم. فرار کرده بود به «عراق». یه مدت با شماره های مختلف مزاحم خودم و خانواده ام شد. خیلی دردسر کشیدیم. مجبور شدیم تلفن خونه رو قطع کنیم. شماره موبایلمو بین همه دوستهای نامردش پخش کرده بود. هر شب یکی زنگ میزد و پیشنهاد نامشروع و دور از اخلاق میداد. شوهرم چند ماهی غیبش زد تا اینکه ناچار دادخواست طلاق غیابی دادم. من برای بار دوم هم شکست خوردم. نه اعتمادی برام باقی مونده و نه کسی که حمایتم کنه. خانواده ام هم فقط نگران آبرو و حیثیتشون هستن و مدام تو گوشم میخونن که برای بار سوم با پسر عموم ازدواج کنم، هر چی باشه اون فامیله و باعث بی آبرویی نمیشه ولی من هیچ انگیزه ای برای ازدواج مجدد ندارم …!
خشونت خانگی علیه زنان شامل هر نوع سوء آزار جسمی، جنسی و یا احساسی است که در روابط خانوادگی بر آنان اعمال میشود. خشونت خانگی در گروههای سنی، نژادی، فرهنگی و یا مذهبی مختلف روی میدهد. بارداری میتواند به دلایل مختلف مانند کاهش روابط جنسی، تصورات غلط در مورد حاملگی و احساسات غیر طبیعی همسر در خصوص بارداری، شیوع و خشونت خانگی را تحت تأثیر قرار دهد و موجب بروز، تشدید و یا کاهش آن شود. افزایش آگاهی در مورد خشونت خانگی طی بارداری جزء اولویتهای ارگانهای کالج متخصصان زنان و مامائی آمریکا و انجمن پزشکی آمریکاست. شیوع آزار جسمی در مطالعات از ۵/۸ درصد در زنان باردار سنندج (هاشمی نسب، ۱۳۸۵) تا ۳/۷۴ درصد در زنان تهرانی (محمدخانی و دیگران، ۱۳۸۵) گزارش شده است. متأسفانه در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان باردار و پیامدهای آن در غرب کشور و به ویژه در استان کردستان مطالعات چندانی صورت نگرفته است. بدون تردید یکی از دلایل ناشناخته ماندن خشونت خانگی در دوران بارداری عدم گزارش خشونت از سوی زنان و نیز عدم تشخیص آن از سوی کارکنان بهداشت و درمان است. بارداری ناخواسته، تأخیر در مراقبت پره ناتال، افزایش وزن نامناسب، دکلمان، کاهش حرکات و رشد جنین، لبیر کاذب، اختلال تغذیه، آنمی، ابتلا به بیماریهای منتقله جنسی، مصرف الکل و مواد مخدر، مشکلات خواب، سندرم ترس مزمن، استرس، افسردگی و خودکشی در زنان تجربه کننده خشونت خانگی در مقایسه با سایر زنان بالاتر است.
خشونت علیه زنان در دوران بارداری با پیامدهای بسیاری از جمله سقط جنین، خونریزیهای غیر معمول، تولد نوزاد زودرس و تولد نوزاد با وزن کم در حین تولد همراه است. زنانی که تحت خشونت قرار دارند اغلب دارای تجربه زایمان زودرس هستند. مطالعات بسیاری در این خصوص انجام شده است که نشان میدهد بین خشونت خانگی و زایمان زودرس و وزن کم نوزاد ارتباط وجود دارد. مطالعه رکورس (۲۰۰۷) نشان داد که سوء رفتار، هم از طریق ترومای جسمی و جنسی و هم از طریق آزاد کردن هورمونهای استرس زا میتواند منجر به زایمان زودرس و تولد نوزاد کم وزن شود. باچس و همکاران (۲۰۰۴) نشان دادند که مادران در معرض خشونت از سلامت روانی مناسبی برخوردار نیستند و اغلب سطوح بالایی از استرس را تجربه میکنند. خشونت خانگی گاهی در دوره بارداری شروع شده و گاه شدت می یابد. اثرات خشونت بر زنان باردار یک موضوع بحرانی در میان افراد خشونت دیده است، زیرا علاوه بر پیامدهای جسمی و روانی جدی بر زن باردار، سلامت جنین فعلی و کودک بعدی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
چنانچه اشاره شد خشونت خانگی از جنبه های مختلف سلامت مادر و جنین را در معرض خطر قرار میدهد. بنابراین توجه و مقابله با این مشکل و پیشگیری از آن از طریق آموزش، مشاوره، غربالگری خشونت خانگی در دوران بارداری، شناسایی گروههای در معرض خطر و حمایتهای قانونی از زنان در معرض خشونت خانگی میتواند در بهبود سیر حاملگی، زایمان و وضعیت مادر و نوزاد مؤثر باشد.

قصد دارم روایتهای دیگری پیرامون «خشونت خانگی علیه زنان» در کردستان گردآوری نمایم و در نهایت به تحلیل و ارائه راهکار بپردازم.

منابع
دولتیان، ماهرخ. حسامی، کژال. شمس، جمال. علوی مجد، حمید (۱۳۸۷). بررسی رابطه خشونت در بارداری با افسردگی پس از زایمان. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، ۱۳: ۵۷- ۶۸.
هاشمی نسب، لیلا (۱۳۸۵). بررسی شیوع، پیامدها و عوامل مرتبط با خشونت فیزیکی خانگی در زنان باردار مراجعه کننده به بخش زایمان بیمارستانهای شهر سنندج. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، ۱۱: ۳۲- ۴۱
Records K. A critical review of maternal abuse and infant outcomes: implications for newborn nurses. Newborn Infant Nurses 2007: 7(1):7-13.
Bacchus L, Mezey G, Bewley S (2004). Domestic violence: prevalence in pregnant women and association with physical and psychological health. European Journal of Obstetrics & Gynecology and Reproductive Biology 113: 6- 11.

 

کبری واعظی: کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی؛ اردیبهشت ۱۳۹۶

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا