نشنیدن صدای زنان باعث نادیده گرفته شدن آنها می شود. بنابراین، موضوع سازماندهی زنان در جامعه مدنی اهمیت بسیار زیادی دارد. همچنین باید با همکاری در شورای شهر، سطح آگاهی مسئولان سیاستگذاری و متخصصان و دستاندرکاران شهرسازی را نسبت به اثر تصمیماتشان بر زندگی زنان و مردان افزایش داد.
سیاستگذاری و برنامهریزی بر پایه دیدگاه جنسیتی موضوعی آموختنی است. این یادگیری به جنسیت دستاندرکاران شهری بستگی ندارد، بلکه به دیدگاههای آنها وابسته است. در دانش برنامهریزی و اقدامات شهرسازی باید دیدگاه جنسیتی را لحاظ کرده و از آن بهعنوان راهکار مطلوب استفاده نمود. این کار در کنار اقدام عمومی نقطه شروعی خواهد بود برای مقابله با دیدگاهی که در گذشته وجود داشته و منافع و نیازهای زنان را به اندازه منافع و نیازهای مردان در سرمایهگذاری یا سیاستگذاری شهری در نظر نمی گرفته است. توجه داشته باشیم که ساکنان شهر مردان و زنانی هستند که در هر مرحله از زندگی منافع و نیازهای متنوعی دارند و شرایط خانواده و محله برای هر یک از آنها متفاوت است. تجربه زنان و مردان و نحوه استفاده آنها از شهر با یکدیگر متفاوت است و همیشه با پیشبینی مسئولان برنامهریزی مطابقت ندارد.
برخی از موارد مغفول مانده در مدیریت شهری و توجه به ساختار جنسیتی زنان در ساختار سیستم شهری در ذیل اشاره شده است.
منابع درآمدی از منظر اقتصاد شهری:
زنان در جوامع شهری معمولاً به سه دلیل بیشتر از فقر رنج میبرند: نخست این که دستمزدشان کافی نیست، شغلشان پارهوقت است یا امنیت شغلی ندارند (حتی در مواردی که سطح بیکاری مردان بالا است یا کارفرماها استخدام کارگران زن را ترجیح می دهند)؛ دوم اینکه توزیع منابع و قدرت تصمیمگیری در خانواده برابر نیست و در نتیجه زنان همیشه اختیار درآمد خود را ندارند؛ و سوم اینکه دسترسی زنان به منابع و دارایی در جامعه معمولاً به اندازه مردان نیست. با توجه به افزایش زنان سرپرست خانوار در شهرهای مختلف و نیز تعداد رو به افزایش زنانی که مسئول نگهداری از خانواده هستند، ضرورت استفاده از دیدگاه جنسیتی در مقابله با مسأله فقر شهری بیشتر شده است به عنوان مثال، فضای شهری برای زنان امکان و موقعیت اشتغال بیشتری نسبت به محیط روستایی فراهم می کند.
با این همه بازار کار در شهرها همیشه از خطوط جنسیتی جدا مانده است، زنان فقیرتر بیشتر به مشاغلی چون نظافتچیگری یا فروشندگی روی میآورند و در حاشیه شهر سکنا میگزینند با وجود آنکه رخی برنامهریزان و مدیران شهری دستفروشی را جلوهای از آشفتگی و ازدحام فرودستان میبینند و از آن احتراز میکنند ولی عدم توجه به مساله زنان دستفروش و ساماندهی آنها با توجه به ماهیت جنسیتی شان از مهمترین مسایلی است که اینروزها باوجود روند روبه روشد و افزایشی در سطح شهر بجز مواردی مقطعی و سطحی ، مغفول مانده است بویژه برای زنان واجد معنایی امنیت آفرین در فضای شهری نیز هست. علاوه بر این به رسمیت شناختن شیوه امرار معاش بخشی از جامعه و تلاش برای تسهیل آن، برای برنامهریزان شهری وظیفهای اخلاقی است. شاید بتوان گفت چنین غفلتی باعث شده مدیران شهری با همدستی نیروهای پلیس هر روز فعالیت دستفروشان را محدودتر کنند.
توجه به نیاز جنسیتی در مبلمان سیستم حمل و نقل شهری:
با توجه به اینکه ساختمان و ساختار شهرها تا چندین نسل باقی میماند، میتوان گفت معماری، طراحی شهری، برنامهریزی برای کاربری زمین، و زیرساختها از هر نسل به نسل دیگر منتقل می شود. در شکل سنتی برنامهریزی شهری، شهرها به چند قسمت برای فعالیتهای مشخص تقسیم می شوند و خانهها، بازارها، و کارخانهها در نقاط جداگانه قرار میگیرند. امروزه، شهرهایی که به این شکل طراحی میشوند دیگر با واقعیت زندگی مردان و زنان همخوانی ندارند شهر مکان زندگی اجتماعی در جامعه مدنی است، جامعه ای که در عین حفظ آزادی های فردی شهروندان، زمینه کار، بحث، جریان اطلاعات، مشارکت و … را برای گروه های مختلف انسانی به صورت مسالمت آمیز فراهم می کند.(حبیبی،۱۳۸۴)
نباید فراموش کرد که زنان مانند مردان همیشه کفش پاشنه کوتاه و تخت نمی پوشند و اگر کفپوش ها به درستی طراحی شده باشند نباید معلولین و سایر افراد به آسانی روی آن لیز بخورند و یا دچار مخاطرات دیگر شوند (فاضلی ،۱۳۸۷)
GMUD برقراری تساوی و عدالت بین زن و مرد در رابطه با طراحی محیطی است. شیوه طراحی GMUD، به شیوه های مختلف زندگی حساس می باشد و برای تمامی افراد با نیازهای مختلف فرصت هایی برابر فراهم می کند تا از زندگی شهری با کیفیت بالاتری برخوردار باشند.
نویسنده: اکرم (سمیرا) مهدویزاده؛ فعال اجتماعی حوزه زنان و کودکان
مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران