۵۰۰ میلیون تومان بدهی بالا آورده اند! ۵۰۰ میلیون تومان!!! حدود ۱۰ سال است که از روستا به شهر مهاجرت کرده اند. تمام ملک و دارایی شان را به امید زندگی بهتر در شهر فروخته اند و الان دستانشان خالی تر از همیشه و نگاهشان ناامیدتر از هر زمانی است. میگوید: «ای کاش به همان زندگی بخور و نمیر راضی بودیم الان آه در بساط نداریم. ورشکست شده ایم. هر چه داشتیم در پاساژ و خرید جنس (ال سی دی) سرمایه گذاری کردیم آن هم با قرض و بدهی به امید اینکه بتوانیم فروش خوبی داشته باشیم. زهی خیال باطل! نه تنها فروشی نداشتیم بلکه باید چوب حراج به دار و ندارمان بزنیم تا بتوانیم حداقل بخشی از بدهی هایمان را صاف کنیم. تنها سرمایه ای که برایمان باقی مانده خانه ای است که در حاشیه شهر داریم و مجبوریم آن را در این اوضاع که قیمت ملک و زمین هم پایین آمده بفروشیم. حالا ما مانده ایم و یک مادر مریض و مبتلا به بیماری قلبی با کلی بدهی و تلفنهای شبانه روزی طلبکاران». با صدایی اندوهگین که با بغض همراه شده است ادامه میدهد: «احساس میکنم چیزی روی دلم سنگینی میکند و نمیگذارد به راحتی نفس بکشم. با چه سختی و مشکلاتی آن خانه را خریدیم حالا باید به همین راحتی، به همین سادگی مثل آب خوردن از دستش بدهیم. این مرز و این شغل و کالای قاچاق برای هیچ کس سود نداشت، هر کسی وارد این کار شد بعد مدتی ورشکست شد». آهی عمیق میکشد و به دور دست خیره می شود به امید اینکه در دور دستها روزنه ای بیابد تا این درد طاقت فرسا را یاری درمان هم نباشد، اندکی تسکین ببخشد.
تجربه رضا تنها نمونه ای از موارد بسیاری است که این روزها در فضای اقتصادی- اجتماعی شهرستان بانه دهان به دهان روایت میشود. زندگی های بسیاری در اثر مرزنشینی و اشتغال مرزی تا «مرز نابودی» و جانسپاری پیش رفته است. اقتصاد، امنیت، فرهنگ و بسیاری دیگر از ابعاد زندگی ساکنان شهرهای مرزی کردستان با مفهوم «مرز» پیوند خورده و به شدت متأثر از آن است. این تأثیر چنان گسترده است که حتی با وجود برخی اقدامات دولتی همچون تأسیس تعاونیهای مرزنشینی و صدور کارت کولبری برای روستانشینان هنوز نتوانسته است مشکلات معیشتی مردم را هموار سازد.
استان کردستان یکی از ۱۶ استان مرزی ایران است که در این میان برخی از شهرستانهای آن از جمله بانه و مریوان طی دهه های اخیر با وضعیت متفاوتی روبه رو بوده است. شهرستان بانه از سال ۱۳۸۰ به بعد به یک شهر با کارکرد گردشگری- تجاری تبدیل شده است که این امر ناشی از موقعیت مرزی و مبادلات تجاری وسیع با کشور عراق است. رشد گردشگری، افزایش مبادلات تجاری غیر رسمی و ناپایدار، قاچاق کالا، افزایش قیمت زمین و مسکن، و … کالبد این شهر را با تغییرات بسیاری همراه ساخته است. در پی این تغییرات، رشد مهاجرت از روستاها به شهر و رواج حاشیه نشینی بدون فرصتهای شغلی خیل عظیمی از مهاجران را وارد اقتصاد آسیب زای مرزی و قاچاق کالا، کولبری و دیگر پدیده های برخواسته از مرزنشنینی ساخت. متأسفانه هر روز شاهد تلفات انسانی، اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری در ارتباط با مرزنشینی بودیم و هستیم.
هم اکنون رضا و خانواده اش و دیگر افرادی که در تجارت مرزی سرمایه گذاری کرده و ورشکست شده اند، در آستانه سال نو (۱۳۹۶) سرآغازی را تجربه میکنند با طعم درد و رنج و این درد و رنج نه تنها درد او بلکه درد مشترک مرزنشینان کردستان است که سهم آنان از مرزنشینی تنها مخاطرات و ناپایداری شرایط و جهان زیسته آنان است.
با توجه به اینکه در آغاز سال «اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال» قرار داریم؛ شایسته است مسئولان و برنامه ریزان، مقاومت مرزنشنیان را در حفاظت از مرزهای این سرزمین پاس داشته و زمینه های تولید و اشتغال پایدار را بر تکیه بر قابلیتهای طبیعی و بیشمار کردستان بالفعل سازند.
کبری واعظی، کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی، ۲ فروردین ۱۳۹۶