سود بانکی مشکل بزرگی در مسیر تولید کشور ما است. اساسا آدم عاقل در این شرایط، به سمت تولید نمیرود. وقتی هم کسی در تولید سرمایهگذاری نکند، یعنی اشتغال تعطیل، این هم یعنی اینکه حاشیهنشینی افزایش پیدامیکند و انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی، گریبان کشور را میفشارد و از آن گزارشی بیرون میآید که وزیر کشور در مجلس شورای اسلامی قرائت کرد.
به گزارش وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵ به نقل از روزنامه شهروند، میخواهیم از اولویتهای کشور در این دوره زمانی، صحبتکنیم. مجلس دهم هم تشکیل شده است و احتمالا بخشی از اولویتها در مجلس به دلیل قوانینی که تصویب میکند، رقم خواهد خورد. این اولویتها قریب به یقین با توجه به فضای کشور شکل خواهد گرفت. اولویت کلی مجلس را رهبر انقلاب در چند سخنرانی، تبیین کردهاند و از تلاش برای سروساماندادن به اقتصاد کشور گفتهاند، نظر شما در این زمینه چیست؟
همانطور که میدانید و در متن سوال هم ذکر کردید اولویتها را مقام معظم رهبری برای ما مشخص کردهاند. حضرتآقا در سخنانی در دیدار با نمایندگان مجلسدهم، فرمودند وقتی جوانی که بیکار است یا دنبال کار میگردد، شب دست خالی نزد خانواده خود برمیگردد، من هم به اندازه او خجالت میکشم. این یعنی چه؟ وقتی شخص اول نظام چنین برداشتی از موضوع دارند، ما هم نمیتوانیم نسبت به این موضوع بیتوجه باشیم. یعنی ما بهعنوان دستاندرکاران نظام، باید تمام هم و غم خودمان را بگذاریم و این مشکل را برطرف کنیم. موضوع دیگری که معظمله درباره آن صحبت کردند، موضوع فرهنگ بود که درباره آن دغدغههایی داشتند. درواقع خلاصه گفتهها و حرفهایی که ایشان زدهاند و ضمن آن، تذکراتی به مسئولان دادهاند، این است که در مرحله نخست باید به اقتصاد مقاومتی و تولید، فکر و برای تحقق آن تلاش کنیم و اگر بخش مهمی از تمرکز خود را بر این بخش قرار دهیم، مطمئنا معضل بیکاری حل خواهد شد و در ادامه به صورت بلندمدت، موضوع فرهنگ را هم باید مورد توجه قرار دهیم.
توجه به اقتصاد و فرهنگ میتواند مشکلات کشور را حلکند و برای ما راهگشا باشد؟
ببینید! حضرت آقا فرمودند در کوتاهمدت بر تولید و ایجاد اشتغال تمرکز کنید. تمرکز بر این بخش به خودیخود، بخشی از مشکلات ما را حل خواهد کرد. یعنی زمانی که ما بتوانیم با کاهش سطح بیکاری، تعداد بیشتری از نیروهای آماده به کار را بهخدمت بگیریم، همزمان، بخشی از آسیبهای اجتماعی که از آن صحبت میشود نیز حل خواهد شد که این موضوع بسیار بااهمیت است. موضوع دوم هم که ایشان فرمودند، تمرکز بلندمدت بر موضوع فرهنگ است. فرهنگ هم از موضوعات بسیار بااهمیت است. این موضوع بخشهای مهمی مانند فرهنگمصرف در استفاده از تولیدات داخلی، فرهنگ کار، فرهنگ خدمت و استفاده از کارگر داخلی و… را دربرمیگیرد. این بخش را هم که از نظر بگذرانید، میبینید به موضوع نخست ارتباط دارد و میتواند به بهبود وضع کمک کند.
اینها موضوعاتی است که سالهاست مورد بحث قرار گرفته و معمولا در دورههای مختلف از آن صحبت میشود چرا تاکنون این معضلات اقتصادی و فرهنگی حل نشده است؟
ما متاسفانه مشکلات فراوانی در این زمینه داشتهایم و داریم. البته باید بر این موضوع نیز تأکید کرد که مشکل اصلی برای اینکه این معضلات حل نشدهاند، خودمان هستیم. مثلا ما بروکراسی اداری بسیار طولانی، پیچیده با سختگیریهای بیمورد و زیاد داریم که وجود آنها مانعی برای حلنشدن موضوعاتی مانند اقتصاد است.
مثالی در ذهن دارید که موضوع را شفاف کند؟
بله. مثلا در زمینه تولیدات داخلی و اینکه چرا بعضی واحدهای تولیدی به مشکل برخوردهاند یا نتوانستهایم واحدهای تولیدی و کارخانجات را توسعه دهیم، موضوع محیطزیست است. در این زمینه سازمان محیطزیست و بروکراسی آن، مانعتراشیهای بیمورد و زیادی انجام میدهد. بهعنوان نمونه ما سهسال است در شیروان مجوز ساخت کارخانهای را از وزارت نفت و وزارت صنعت، معدن و تجارت گرفتهایم و زمین هم برای آن خریداری شده است اما طی این سهسال متاسفانه سازمان محیطزیست با اشکالتراشیهای بیمورد، نهتنها یاری و کمک نمیکند بلکه همواره مانع ساخت کارخانه میشود. شما میدانید که بیشترین آلایندگیهای محیطزیستی را در دنیا، آمریکا و چین تولید میکنند اما قوانین داخلی آنها برای احداث صنایع و کارخانههای تولیدی، زیاد سختگیری نمیکند. این دو کشور رویهمرفته یکمیلیارد و ۷۰۰میلیون نفر جمعیت دارند (چین با یکمیلیارد ۴۰۰میلیون نفر و آمریکا هم با سیصد و خردهایمیلیون نفر) اما تاوان آلودگی محیطزیست را باید ما با جمعیت ۸۰ میلیونیمان بدهیم. یعنی وقتی میگویند لایه ازن تخریب میشود، برای آن جمعیت۷/۱میلیارد نفری مشکلی نیست. آنها کارخانههای صنعتی و تولیدیشان روزبهروز افتتاح میشود و گازهای گلخانهای بیشتری تولید میکنند و محیطزیست توسط آنها تخریب میشود ولی ما با ۷۰ تا۸۰میلیون نفر جمعیت، باید مراقب باشیم لایه ازن آسیب نبیند!
خب اشکال رعایتکردن قوانین محیطزیستی، چیست؟
اشکالی که ندارد اما اگر زمانی همهدنیا این قوانین را رعایت کردند و مهمتر از همه، از اشتغال جوانانشان و دیگر منافع اقتصادی کشورشان برای محافظت از این موضوع گذشتند، ما هم باید رعایت کنیم اما فعلا طور دیگری عمل میشود و نتیجه هم این است که در چین با ۴/۱میلیارد نفر جمعیت، فقط ۴درصد بیکاری وجود دارد اما در کشور ما چون تأسیس یک کارخانه که میخواهد جوانان این مملکت را بهکار گیرد، بهمدد سازمان محیطزیست نیمدهه متوقف میشود، ما با حداکثر ۸۰میلیون نفر جمعیت، بهطور متوسط ۱۲درصد بیکاری داریم که البته رقم واقعی بیش از این است و برخی شهرستانها، ۶۰ تا ۷۰درصد هم بیکاری دارند. متاسفانه این موضوعات بهدلیل بیتوجهی مسئولان به تولید و اقتصاد مقاومتی است.
آخر فقط همین عامل که مانع بهثمر رسیدن اقتصاد تولیدمحور نبوده و نیست عوامل دیگر هم وجود دارند…
بله، کاملا موافقم. من هم گفتم که متاسفانه یکی از عوامل مهم برای جلوگیری از تولید و به ثمر رسیدن اقتصادمقاومتی، سازمان محیطزیست با آن بروکراسی بیموردش است. یکی از عوامل مهم دیگر، بالا بودن سود بانکی در کشور است. در هیچجای دنیا سودبانکی اینقدر که در ایران است، نیست. متاسفانه الان مطابق اعلام رسمی عدد تورم، سود بانکی ما دوبرابر تورم است. تازه این متعلق به بانکهای دولتی است. بانکهای خصوصی که وضع بدتری دارند. در کجای دنیا یک تولیدکننده باید بیاید، بیش از ۲۰درصد سود بانکی بدهد و بعد هم بتواند اشتغال ایجاد کند و تولید باکیفیت داشته باشد؟
فراموش نکنیم تولیدکننده، فقط با بانک طرف نیست. موضوعات دیگری هم وجود دارد که او را گرفتار میکند؛ درست است؟
همانطور که گفتید این یک مورد است. تولیدکننده باید مالیات بدهد. با اداره آب و برق و تلفن هم درگیر است. با بیمه و وزارتکار هم دایم دستبهگریبان است. چقدر باید مالیات بدهد؟ چقدر باید هزینه بیمه کند؟ چقدرپول انرژی و… بدهد؟ آن وسط چیزی باقی نمیماند. خب مگر طرف عقلش را از دست داده است. مهمترین راه که البته همه اطرافیان هم به او پیشنهاد میکنند، این است که پولش را در بانک بخواباند و بیش از ۲۰درصد سود بگیرد و نه با دارایی سروکار داشته باشد و نه با ادارات دیگر. اعصابش هم سر جایش است. استرس ندارد، با کارگر هم سروکله نمیزند. این است که سود بانکی مشکل بزرگی در مسیر تولید کشور ما است. اساسا آدم عاقل در این شرایط، به سمت تولید نمیرود. وقتی هم کسی در تولید سرمایهگذاری نکند، یعنی اشتغال تعطیل، این هم یعنی اینکه حاشیهنشینی افزایش پیدامیکند و انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی، گریبان کشور را میفشارد و از آن گزارشی بیرون میآید که وزیر کشور در مجلس شورای اسلامی قرائت کرد.
مگر در کشورهای دیگر چه کردهاند که ما نتوانستهایم؟
من همین ۲ماه پیش، چین بودم و اوضاع آن کشور را از نزدیک بررسی کردم. یعنی حرفهایم درباره این کشور مستند و مربوط به بررسیهای مستقیم خودم است. در کشور پرجمعیت و بزرگ چین، هیچ واسطهای بین تولیدکننده و بانک وجود ندارد. تولیدکننده بدون نیاز به کسی یا چیزی، مستقیم به بانک مراجعه میکند و بانک پس از کار مقدماتی که شامل تأیید موضوع است، به تولیدکننده وام میدهد. وامی هم که میدهد، حداکثر ۵درصد سود دارد، یعنی سود در این کشور بین ۲ تا ۵درصد (بسته بهموضوع) است. بلافاصله هم وام را پرداخت میکند. دیگر اینطور نیست که مثل کشور ما، سه- چهارسال سازمان محیطزیستش، به او گیر دهد و کار را متوقف کند. بعد از آن صندوق توسعهملی مشکل بیافریند و بعد از آن هرکدام از سازمانها و نهادها، برای خود موضوعی را بخواهند علم کنند؛ این چیزها وجود ندارد. خب! مشخص است که با این شرایط، تولید ارزان اتفاق میافتد و کالاهای تولید این کشور، تمام دنیا را میگیرد. متاسفانه عامل دیگر بیاعتمادی در کشور ما است. اعتماد بین دولت و تولیدکننده وجود ندارد. مثلا دولت اعلام میکند جایزه صادراتی به صادرکنندهها میدهد. الان بسیاری از صادرکنندهها که در همین شرایط سخت، وارد کار تولید شدهاند و تولید میکنند، دو، سهسال گذشته و هنوز جایزه خود را نگرفتهاند. در همین چین که عرض کردم، بیشترین زمانی که برای دادن جایزه صادراتی طول میکشد، ۴۵روز است وگرنه زودتر از آن، جایزه را میدهند. در چین استانداران، قدرت مانور و اختیارات زیادی دارند. دولت به آنها اختیارات خودش را تفویض کرده است. استاندار سرمایهگذار را دعوت میکند و میگوید بیا در استان من سرمایهگذاری کن، زمین مجانی دراختیارت میگذارم، ۱۰سال هم مالیات نمیگیرم. در کشور ما از این خبرها نیست. این موضوع فقط در مناطق آزاد اتفاق میافتد که متاسفانه اعدادی هم که در برنامهها دیده شده، محقق نمیشود! ما اگر بتوانیم برخی از موانع گفته شده را برداریم، میتوانیم رغبتی برای کار تولیدی و سرمایهگذاری بهوجود آوریم. متاسفانه الان شرایط طوری است که تولیدکننده خارجی انگیزه ندارد وارد کشور ما شود.
چرا؟
چون همانطور که گفتم با موضوعات گوناگونی دست به گریبان است که نمیتوان بهراحتی از آنها گذشت. مالیات، بیمه و… مجموع این موارد فضای فعلی را تشکیل داده و همه آنها دست به دست هم دادهاند و مانع سرمایهگذاری در کشور ما میشود.
برای رفع این موانع چه باید کرد؟
ببینید. درواقع موضوع این است که ما هم باید همان راهی را برویم که در دنیا تجربه شده است. باید یکییکی این قوانین و عوامل مزاحم را از بین ببریم. مثلا ببینیم کشوری مانند چین چهکرده که اینهمه اشتغال ایجاد کرده است؟ یا کشور کوچکی مانند اماراتمتحدهعربی، چهکرده که همه دنیا رغبت دارند در آن سرمایهگذاری کنند؟ از همین ایران خودمان چند نفر در امارات سرمایهگذاری کردهاند؟ اینها همه تجربیاتی است که باید از آن استفاده کرد. متاسفانه در کشور ما، همه، خوب حرف میزنیم اما عمل نمیکنیم. زدن حرفهای زیبا که کاری ندارد؛ از عهده همه برمیآید. آنچه اهمیت دارد عمل ما است. اقتصاد مقاومتی که سالگذشته مقام معظم رهبری ابلاغ کردند و ۲۴ پارامتر در آن مدنظر قرار دادند، خلاصهاش این است که تولید داشتهباشید. مصرفتان کمتر از تولیدتان باشد. تولیدی کنید که در آن مزیت دارید. از توان داخلی حداکثر استفاده را انجام دهید مثل استفاده از نیروی انسانی و …؛ خداوکیلی بینی و بینالله چقدر به آن عمل کردهایم؟ الان هر سه قوه بیایند و خروجی خودشان را بگویند. هرسه قوه گفتهاند چشم. چندین جلسه هم گذاشتهاند ولی واقعا بیایند بگویند یک خروجیشان چه بوده است؟ خروجی نداریم.
بهنظر میرسد، دولت عملکرد بدی نداشته باشد؟
بهنظر من، اشتباهاتی وجود داشتهاست. ابتدای دولت ۴۵۰هزارمیلیارد تومان نقدینگی داشتیم. الان مطابق آمارها، بیش از ۹۰۰هزار میلیارد تومان نقدینگی داریم. یعنی بیش از ۲برابر. وقتی نقدینگی هست، تورم افزایش پیدا میکند. این قاعده اقتصاد است که تورم و نقدینگی رابطه مستقیمی با هم دارند، یعنی یکی افزایش مییابد دیگری هم زیاد میشود و برعکس. مطابق قواعد اقتصادی زمانی میتوانیم تورم را پایین بیاوریم که نقدینگی کم باشد و تولید هم داشته باشیم. ما الان نقدینگیمان دوبرابر شده، تولید هم که نداریم. پس چگونه توانستهایم تورم را از ۴۳درصد به ۱۲درصد برسانیم؟ این کار، یک راه دارد؛ اینکه پول را از دست مردم جمع کنیم. یعنی درست که نقدینگی کل اقتصاد دوبرابر شده اما آن نقدینگی در دست مردم نیست. این است که میبینیم تولیدکننده ناراحت است. مردم ناراحتند، معیشت ندارند. عصبانیاند. خشونت در این حالت افزایش مییابد و آسیبهای اجتماعی نیز افزون میشود.
اما بهنظر دولت موفقیتهای بسیار زیادی داشته است؛ قبول ندارید؟
من هم قبول دارم که دولت موفقیتهایی داشته است اما کجا؟ دولت در روابط بینالملل بسیار عالی عمل کرده. ما هم تشکر میکنیم. امنیت هم افزایش یافته، اینها همه، قابلتقدیر است اما در اقتصاد که پاشنه آشیل جامعه ما است، کارهای زیادی باقی مانده. من با بسیاری از تولیدکنندگان صحبت کردهام؛ درباره وضع موجود صحبتهای بسیار زیادی دارند.
درصورت صحت سخنان شما، دولت به زمان بیشتری پس از برجام نیاز دارد…
به هرحال سهسال از عمر دولت گذشته است. من گمان میکنم اگر همه دست به دست هم بدهیم میتوانیم گشایشی داشتهباشیم و در زمینه محققشدن اقتصاد مقاومتی، بتوانیم کاری انجام دهیم. الان در چاههای مشترک نفتی مشکل داریم، به نظرم باید در موضوع نفت سرمایهگذاریهای بیشتری انجام دهیم تا بتوانیم از ماحصل آن، زیر ساختهای کشور را به راه بیندازیم. اگر این اقدام را انجام دهیم، کارخانههای تولیدی در دیگر صنایع غیرنفتی هم به راه خواهند افتاد… باز هم تکرار میکنم ما منکر اقدامات خوبی که شده، نیستیم اما باید بهتر کار میشد.
خب برخی چیزها از دولت قبل به دولت فعلی به ارث رسیده است. مثلا همین یارانهها، خب! دولت هم کمک نیاز دارد. همین چندی پیش بود که سخنگوی دولت، از مصوبه مجلس در حذف برخی از یارانهبگیران، بهطور تلویحی گلایه داشت و میگفت امکان ندارد که بتوان در سال آخر دولت، آن را اجرا کرد…
بهنظر من اینها دیگر سیاهنمایی است. وقتی که دولت میگوید از شب قبل پرداخت یارانهها ما عزا میگیریم، مجلس میآید کمک کند و در کنار دولت قرار میگیرد و میخواهد دولت را از عزا دربیاورد. بنابراین تصویب میکند که یارانه متمولین، قطع شود. بهنظرم بهترین راه این است که با مردم صادق باشیم. مثلا در سوییس چون با هم صادق هستند، وقتی دولت یارانه ۲۶۰۰دلاری برای مردم درنظر میگیرد، یعنی چیزی حدود ۸ یا ۹میلیون تومان ۸۵درصد مردم مخالفت میکنند و میگویند بهتر است دولت این پولها را در اشتغالزایی و رفاه استفاده کند. متاسفانه در جامعه ما اینطور نیست. هدفمندی یارانهها از همان ابتدا قرار نبود اینطور باشد که همه ۷۹میلیون نفر، یارانه بگیرند و حتی آنهایی هم که دارند، بگویند چون پول امام زمان است، پس بگیریم. هدفمندی یارانهها این بود که آنهایی که فقیر و بیچیز هستند و هیچ چارهای ندارند، از این طرح استفاده کنند و از این طریق دست آنها را بگیریم که فرجی حاصل شود تا فقیر در کشور نباشد و آنهایی که توانمند هستند و پر انرژی و تحصیلکرده برایشان اشتغال ایجاد کنیم.
گاهی وقتی با مسئولان اجرایی حرف میزنیم، میبینیم آنها هم حق دارند. آنها از مجلس میخواهند برای ایجاد رشد اقتصادی، قوانین مزاحم وجود نداشته باشد. انبوه قوانین گاهیاوقات دردسرهای بزرگی برای مجریان میآفریند. مجلس باید تنقیح قوانین را در دستورکار خود قرار دهد…
من هم چنین اعتقادی دارم. ما در مجلس نهم، همراه روسای کمیسیونهای تخصصی، جلسات فراوانی با نایبرئیس مجلس جناب آقای باهنر گذاشتیم تا موانع اقتصاد مقاومتی را دریابیم و اقدامی انجام دهیم. من خودم شخصا بهعنوان رئیس کمیسیون اجتماعی، به تمامی وزرا و سازمانها نامه نوشتم و در آن ذکرکردم هر قانونی که مزاحم شماست، بگویید تا قانون را حذف کنیم؛ هرقانونی که مترقی است بگویید تا احیا کنیم و اگر نیاز به قانونگذاری دارید، ذکر کنید تا قانونگذاری کنیم. تا امروز یک نفر از آقایان وزرا و روسای سازمانها جواب مرا که رئیس کمیسیون بودهام، ندادهاند. این کمکاریها از خودشان است.
رهبر انقلاب، اولویت اقتصادی را بهعنوان اولویت کشور نام بردهاند اما اقتصاد جزییاتی دارد و اگر قرار باشد اقتصاد را سامان دهیم، باید در زیربخشهای اساسی اقتصاد، مانند نظام بانکی، نظام بیمهای، نظام مالیاتی و… تغییراتی دادهشود. در اقتصاد ایران، از همه مهمتر، حل معضل بانکهاست که از واجبات بهنظر میرسد. اینکه بتوانیم سود آنها را متعادل کنیم، قوانین حاکم بر بانکها را بهروز کنیم و مثلا قانون بانکداری بدون ربا را در آنها اجرا کنیم. اما بهنظر میرسد زور کسی به بانکها در ایران نمیرسد؟ …
ببینید اقتصاد که زوری نیست. در اقتصاد نمیتوان موضوعات را با بخشنامه و دستورالعمل پیش برد. حتی اگر بتوان در زمان محدودی این کار را کرد از یک جای کار بیرون میزند. با بانک دولتی شاید بتوان اینگونه کار کرد مثلا یارانه داد که تا حالا دادهاند اما بانک خصوصی بر مبنای تحصیل سود ایجاد شده و دنبال سود خودش است. بانک یک بنگاه اقتصادی است که باید شرایط را برایش فراهم کرد. الان شما بروید در آمریکا و بگویید میخواهیم وام با ۳درصد سود بدهم. ورشکست میشوید. کسی از شما وام نمیگیرد چون رقابت شدیدی وجود دارد. وقتی رقبای شما با سود یکدرصد وام میدهند، شما نمیتوانید با سود ۳درصد کار کنید. بنابراین باید شرایط را فراهم کنیم، مثلا الان بانکهای خارجی علاقه دارند که بیایند و مستقیما به مردم وام بدهند. شما بهعنوان حاکمیت اجازه بدهید که بیایند، ببینید چه رقابتی انجام میشود.
حرفتان درست اما هم درمقابل اینکار مقاومت میشود و هم احتمالا هنوز زیرساختهای حضور بانکهای خارجی در کشور فراهم نیست.
ما بهعنوان حاکمیت باید زمینهاش را فراهم کنیم. وقتی بانک خارجی تمایل فراوان دارد در کشور ما حضور پیدا کند و شعبه بزند و با درصدهای خودش (یک تا سه درصد) به شما وام بدهد، در این شرایط کدام بانک جرأت میکند با سود ۲۰درصد کار کند؟ مشکل این است که باید برای این موضوع راه حل پیدا کنیم چون همه اقتصاد را تحتالشعاع خود قرار داده است. سود بانکی تقریبا دو برابر تورم است. مردم همه تمایل دارند پولشان را در بانک بگذارند و کمتر کسی حاضر است مثلا در بازار بورس حاضر شود یا در دیگر انواع سرمایهگذاری تولیدمحور. این مشکلات را باید حل کرد. بیایید امتحان کنیم. سود بانکی را تا حد تورم کاهش دهیم. میبینیم همه پولشان را از بانکها بیرون میکشند و دنبال سرمایهگذاری میگردند که سود بیشتری داشته باشد حالا اگر تولید را سامان دهید و سود بیشتری داشته باشد چه رخ میدهد؟ مشخص است. موضوع دیگر این است که مردم باید احساس امنیت کنند. مردم برای سرمایهگذاری هر جا که امنیت داشته باشد، حضور پیدا میکنند. مردم پول در بانک میگذارند، طلا یا ارز میخرند چون احساس امنیت میکنند که ارزشش حفظ میشود. اگر قرار است سرمایه مردم را به بخشهای تولیدی مانند کشاورزی، صنعت، مسکن یا هر بخش تولید دیگر سوق دهیم باید آنجا احساس امنیت فراهم کنیم. امنیت در سرمایهگذاری بسیار با اهمیت است.
متاسفانه در کشور ما این امنیت را بانکها از بین بردهاند. چون خودشان بنگاهدار شدهاند و هیچکس دیگری نمیتواند با آنها رقابت کند. در همهجای دنیا بانک، بنگاه خدماتی است که از کل ارایه خدمات مالی، سود کسب میکند اما در کشور ما قانون به آنها اجازه داده تا ۴۰درصد منابع خود را سرمایهگذاری کنند که معمولا در عمل، با روشهایی که وجود دارد این ۴۰درصد تا ۶۰درصد و حتی بیشتر (البته بهصورت غیررسمی) هم افزایش مییابد. یعنی بانک به جای خدمات مالی، میشود بنگاه سرمایهای. این با اصل بانکداری منافات دارد. چرا؟ چون بانک مثلا وارد سفتهبازی در زمین و… میشود و عملا به این دلیل که کسی یارای مقاومت با او را ندارد، قیمت را هم در بازار تعیین میکند. اینها بخشی از مشکلات سیستم بانکی ما است…
این موضوع خلاف قانون است. دیده شده، مثلا برخی از بانکها به صندوق بازنشستگی خودشان وام میدهند و میگویند خودت کارخانه تأسیس کن، خودت ساختمان بساز و… تا سود حاصله به جیب خودمان بیاید نه کارخانهدار و …! خب وقتی بانک اینگونه آلوده شود دچار فساد خواهد شد و سطح خدماتش هم کاهش مییابد یعنی پول مردم را از آنها میگیرد و در جهت منفعت بانک سرمایهگذاری میکنند؛ معلوم است که وقتی بانکی گرفتار این موضوع شد، دیگر خدمات ارایه نمیدهد مثل این میماند که شهرداری خودش بیاید تراکم بدهد، خودش ساختمانسازی کند، خودش خرید و فروش کند. خب معلوم است که در چنین حالتی مجوزها را به هیچکس دیگری نمیدهد؛ یعنی هرچه مجوز ساختمان و پاساژ و هتل و… است به خودش میدهد. بانک هم همین است. این انحصارها باید از بین برود.
مجلس میتواند، جلوی این کار و اساسا این انحصار را بگیرد؟
این که میتواند، یعنی از نظر اینکه قانون وضع کند و اینها، بله میتواند. الان همه آقایان و خانمهای مجلسی میدانند که بانکها بنگاهداری میکنند اما کسی اقدامی انجام نمیدهد.
سازوکاری نداریم که بشود آنها را ترغیب به این کار کرد؟
سازوکار هست، قانون هست، گاهی اراده هم هست اما مهمتر از همه اینها، اجراست. کسی اجرا نمیکند. این کار قوه مجریه است باید جلوی آنها را بگیرد اما میبینیم که ما الان قانون درباره آنچه گفتید داریم اما اجرا نمیشود.