خودکشی و بحران معنا «قسمت پنجم»
قسمت پنجم از سلسله واکاوی های مسائل اجتماعی ایران با موضوع کمال گرایی
در تعریف کمالگرایی، به نوعی ویژگی روانشناختی اشاره دارد که در جنبه مثبت آن، افراد برای رسیدن به اهداف شخصی خود تلاش میکنند و سعی می نمایند که به آن برسند، اما در مقابل جنبه منفی کمال گرایی، تلاش برای رسیدن به یک ایدهآل دست نیافتنی یا اهداف غیرواقع بینانه است که به دلیل فقدان ساز و کار آن، افراد پس از مدتی دچار افسردگی و عزت نفس پائین می شوند.
ویژگی کمالگرایی به وضوح در بین بسیاری از نوجوانان و جوانان وجود دارد و یکی از دلایل بروز افکار خودکشی نیز محسوب میشود. در واقع برخی از نوجوانان و جوانان به دنبال حد نهایی و مطلوب یک پدیده یا امری هستند، بدون اینکه ابزار، توانایی و استعدادهای آنها با آن هماهنگ و یا متناسب باشد.
گاهی سعی مضاعف می کنند تا در زمان کوتاه به این اهداف دست یابند، در حالیکه تمایلی به مواجه با چالش و رنج های همراه با آن نیستند. در نتیجه به عنوان یک چالش ذهنی و یا نوعی سرخوردگی روانی همواره در ذهنشان باقی میماند.
یکی از تبعات چنین مسئلهای از دست دادن فرصت ها و امکانات موجود، دوریگزینی از واقعیت های روزمره و افزایش اختلالات روانی نظیر افسردگی و اضطراب شدید است. با این وجود این ویژگی روانشناختی کمال گرایی در بین خانواده ها نیز وجود دارد که منجر به بروز چالش هایی زیادی در روابط درون خانواده گردید.
خانواده های کمال گرا همواره به دنبال نوعی طرح واره ذهنی در درون خود میگردند و سعی می کنند با توسل جستن به ناکامی های شخصی و درونی خود به خصوص در دوره کودکی و نوجوانی و یا در زندگی با همسر، به برآوردن حداکثری نیازهای فرزندان و یا آیده آل های ذهنی خود در ارتباط با فرزند اقدام کنند. در اصل آنها به دنبال نوعی « بتوارگی» از فرزندان هستند.
از طرف دیگر توقع و انتظاراتی که از فرزندان شان نیز دارند بسیار زیاد و ایدهآل گراست که در بسیاری از مواقع تناسبی با استعداد و توانایی فرزندان ندارد. در چنین شرایطی فرزندان این خانواده ها به دلیل انتظارات آرمانگرایانه والدین دچار تعارض، دوگانگی، ترس، اضطراب و نگرانی دائم می گردند.
آنها همزمان با چند نوع فشار روانی ناشی از فقدان توانایی در زمینه مورد درخواست والدین و مواجه شدن با انتظارات زیاد آنها مواجه می گردند. شدت این تعارض ها به اندازه ای افزون می شود که پس از مدتی فرزند دچار بحران های مختلفی می گردد که تمایل به خودکشی و اقدام به خودکشی یکی از پیامدهای آن محسوب می شود.
خانوادههای کمال گرا سعی میکنند که در ظاهر همهچیز را مرتب جلوه بدهند و وانمود میکنند که امور تحت کنترل آنهاست. گاهی آنها با اعمال قوانین سختگیرانه سعی میکنند که انضباط زیادی در خانواده ایجاد کنند که اعمال این انضباط نیز خانواده را با سلسله ای از قوانین خشک مواجه می سازد که منجر به دورشدن فرزندان از والدین و به عبارت دیگر ایجاد گسل خانوادگی میگردد.
چنین شکافی به خصوص در دوره نوجوانی میتواند تبعات سنگینی برای خانواده ها در پی داشته باشد. یکی از این پیامدها این است که در خانواده هر فردی هر طور که دوست دارد زندگی خواهد کرد. در چنین خانواده هایی امکان ابراز آزادانه احساسات در اصل وجود ندارد.
خانواده های آرمانگرا عموماً به دنبال پرورش فرزندان قهرمان هستند. در واقع به دلیل آرمانهای ذهنی خود و تاثیرات رسانهها، همه تلاش خود را می کنند که فرزندانشان در همه زمینه های درسی، ورزشی، هنری و اجتماعی سرآمد دوستان در محله، مدرسه، شهر و حتی کشور باشد. به همین دلیل به تعبیر شوپنهاور در کتاب «در باب حکمت زندگی» به نوعی «تربیت گلخانهای» رو می آورند.
در روش تربیت گلخانه ای، والدین سعی می کنند که همه لوازم مورد نیاز برای رشد فرزند را فراهم آورند، اما در اطراف فرزند خود خط یا حائلی برای در گزند ماندن از خطرات دنیای پیرامون ایجاد می کنند.
این پدیده در نهایت باعث می شود که آنها به شکل کاملاً مصنوعی رشد کنند و به شدت در برابر خطرات پیرامون و دنیای طبیعی آسیب پذیر باشند.
هر چند که ممکن است با توسل به اجبار و بر اساس کمال گرایی، فرزندان خود را به نقطهای از موفقیت تحصیلی به عنوان مثال پذیرفته شدن در یکی از دانشگاههای معتبر رسانده باشند، با این وجود فرزندان این خانواده ها به شدت آسیب پذیر و شکننده هستند.
به همین دلیل یکی از چالش های اساسی دانشگاهها مواجه شدن با جوانان یا دانشجویانی است که از نظر سلامت روانشناختی و اجتماعی بسیار آسیب پذیر هستند و در این سن بیشترین میزان اختلال افسردگی و خودکشی نیز در بین این گروه از جوانان مشاهده می شود.
برای کاهش آن باید مهارت های فرزندپروری جدی گرفته شود و خانوادهها به خصوص در دوره کودکی فرزندان، اطلاعات دقیقی راجع به فرایند رشد فرزندان، عوامل خطرآفرین و محافظتی پیرامون آنها و شیوه های تربیت، رشد و سبک های درست فرزندپروری در اختیار داشته باشند تا با آگاهی بهتری نسبت به فرایند رشد طبیعی فرزندان و الزامات آن ها اقدام نمایند.