از آنجا که کارگاه به محدوده ی کوچکی که وسائلی را برای کارخانه ایجاد می کند، اطلاق می شود و کارخانه هست که تولید نهایی را انجام می دهد، تحویل وظایف مددکار اجتماعی شغلی به کارگاه، کافی نیست و بایستی مفهوم وسیع تری برای آن انتخاب گردد که آن را “مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان”، می تواند عهده دار شود.
فهرست عناوین مطلب
- ۱ نقدی بر مقاله دکتر سام آرام: مددکاری اجتماعی در کارگاه
- ۲ مددکاری اجتماعی صنعتی
- ۳ تطبیق با محیط و انطباق با قدرت
- ۴ مددکار اجتماعی کارگاه کسی است؟
- ۵ وظایف مددکار اجتماعی در کارگاه
- ۶ بهره وری در کار برای کارفرما
- ۷ رویکرد “اقدام اجتماعی”
- ۸ آزادی در کار
- ۹ قسمت پایانی مددکاری اجتماعی در کارگاه
- ۱۰ مشارکت کارگران در تشکلهای صنفی
نقدی بر مقاله دکتر سام آرام: مددکاری اجتماعی در کارگاه
مددکاری اجتماعی شغلی که برای احیای حقوق کارگران و کارمندان به وجود آمده بعضن جای خود را به مفاهیمی مانند “مددکاری اجتماعی در کارگاه” می دهد تا با کوچک شدن نقش مددکاری اجتماعی، وظایف مددکار اجتماعی در همان کارگاه محدود بماند و مددکار اجتماعی نیز تابع اصلی همان قوانین درونی آنجا باشد.
از آنجا که کارگاه به محدوده ی کوچکی که وسائلی را برای کارخانه ایجاد می کند، اطلاق می شود و کارخانه هست که تولید نهایی را انجام می دهد، تحویل وظایف مددکار اجتماعی شغلی به کارگاه، کافی نیست و بایستی مفهوم وسیع تری برای آن انتخاب گردد که آن را “مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان”، می تواند عهده دار شود.
مددکاری اجتماعی صنعتی
مددکاری اجتماعی صنعتی نیز مفهومی جامع برای احیای حقوق کارگران نمی باشد و شامل قلمرو غیر صنعتی و بخشهای خدماتی نمیشود. از آنجا که نگاه ریشه ای به مساله ی کارگر و کارمند مدنظر است و رهایی آنها از یوغ سرمایه و کارفرما و دولتهای مقتدر مساله ی ماست، مفاهیمی مانند مددکاری اجتماعی در کارگاه و مددکاری اجتماعی صنعتی کارگشای ما نمی باشد. و حتی مددکاری اجتماعی شغلی نیز همینطور است زیرا که “شغلی” لفظی کلی و غیرجانبدارانه هست و مانند پیشینه ی مددکاری اجتماعی، دوباره میخواهد توپ را در زمین اربابان و کارفرمایان کارگران و کارمندان بیاندازد در صورتی که بایستی مددکار اجتماعی در زمین مظلومین و کسانی که قدرت دفاع ندارند بازی کند نه اینکه در زمین مقابلشان بازی کند یا بیطرف و خاکستری رنگ، در هر دو زمین راه برود و در جایی که به نفعاش بود رنگ پیراهن بازیاش را عوض کند.
تطبیق با محیط و انطباق با قدرت
همت اصلی مددکار اجتماعی شغلی تاکنون، تطبیق کارگر به عنوان مددجو با محیط بود است. سام آرام می نویسد: «مددکاری اجتماعی می تواند در موسسات مختلفی ارائه شود از جمله در یک کارخانه یا یک کارگاه و در این صورت منظور از مددجو در تعریف مددکاری اجتماعی یکی از کارکنان کارگاه یا کارخانه است که به دلیل مشکلات فردی (روحی روانی) یا خانوادگی (اختلافات خانوادگی) یا حقوقی (مسائل دادگاهی…) یا مشکلات ارتباطی (ارتباط با همکاران، ارتباط با مدیریت، ارتباط با فضای کار…) دچار عدم سازگاری با محیط شده است و برای کاهش آثار منفی این مشکلات و در نهایت حل آنها نیاز به راهنمایی، حمایت و کمک حرفه ای دارد» (سام آرام؛ ۱۳۸۱، ۱۵). تطبیق با محیط و انطباق با قدرت بایستی در اینجا نیز سرمشق قرار گیرد!
مددکار اجتماعی کارگاه کسی است؟
در ادامه با توجه به اینکه پیش از آن مشکلات مددجویان را به طرزی اجتماعی تعریف میکند، می گوید: «مددکار اجتماعی کارگاه کسی است که به کارکنان دارای مشکل و خانواده های آنها یا کارکنانی که تحت «فشارهای روانی» هستند و خود به تنهایی قادر به مبارزه با آن نیستند، کمک می کند تا بتواند با استفاده از نیروهای خودشان و کمک های دیگران، مشکلات خود را کاهش دهند» (همان؛ ۱۵). اما نمیگوید که چطور مشکلات اجتماعی به فشارهای روانی تبدیل میشود و منشا فشارهای روانی کارگر چیست که دقیقن همین گفته ها و ناگفته ها، مطابق خواست کارفرماست.
وظایف مددکار اجتماعی در کارگاه
سام آرام با پرت کردن موضوعات غیرمرتبط به کارگاه و مطابق با خواست های ایدئولوژیک اش وظایفی را برای مددکار اجتماعی در کارگاه تشریح میکند، او مینویسد: که وقتی یک کارگر دچار یک مشکل حقوقی می شود که خودش قادر به اداره آن نیست، در آن صورت اگر با نظام حقوقی و دادگستری کشور آشنا نباشد و راه مشورت با یک وکیل را نداند میتواند از مددکار اجتماعی راهنمایی بگیرد (همان؛ ۱۶). او در ادامه ی وظایف مددکار اجتماعی در کارگاه که ممکن است برای هر فردی پیش بیاید و مختص کارگاه نیست، می گوید: در زمانی که کارگر خود یا یکی از اعضای خانواده اش دچار بیماری می شود که نیازمند بستری شدن در بیمارستان است، اگر با نظام بیمارستان های تخصصی سازمان تامین اجتماعی آشنا باشد خودش به بیمارستان مناسب مراجعه می کند و از خدمات آن بیمارستان استفاده می کند ولی اگر با این نظام آشنا نباشد میتواند از کمک مددکار اجتماعی کارگاه برخوردار گردد.
بهره وری در کار برای کارفرما
مثال دیگر اینکه گاهی یک کارگر برای مراجعه به موسسه دچار سردرگمی میشود چون آدرس موسسه را نمیداند یا با مقررت آن آشنایی ندارد، روش پر کردن فرمهای موسسه را نمیداند … در این صورت مددکار اجتماعی مستقر در بانک مربوطه یا مددکار اجتماعی کارگاه می تواند به او کمک کند (همان؛ ۱۶). ایشان در ادامه با تعریفی از “مددکاری اجتماعی در کارگاه” که به شدت کلی گویانه ست و بازهم مرتبط به کار کارگر در کارگاه نمی باشد، مینویسد: «مددکاری اجتماعی در کارگاه، مجموعه خدمات حرفه ای است که از سوی مددکار اجتماعی شاغل در کارگاه به کارکنان دارای مشکل یا آسیب پذیر ارائه می شود تا بتوانند مشکلات شخصی، خانوادگی و اجتماعی خودشان را بطور مستقل حل کنند که نتیجه آن بهره وری در کارگاه است» (همان؛ ۱۷). گویا بهره وری در کار برای کارفرما وظیفه اصلی مددکاری اجتماعی بوده و بایستی در تعریف مددکاری اجتماعی در کارگاه، آورده شود!
رویکرد “اقدام اجتماعی”
سام آرام آنجایی خوب پیش رفت که برای مددکاری اجتماعی در کارگاه، از رویکرد “اقدام اجتماعی” نیز نام برد، گرچه در ادامه آن را هم اخته میکند «در نهایت روش اقدام اجتماعی در رابطه با حقوق کارگران است، مثل همکاری با سندیکاهای کارگری، کمک به وزارت کار و امور اجتماعی برای گذراندن قوانین مورد نیاز امور رفاهی کارگران. اقداماتی مثل همکاری با شوراهای کارگری و تلاش برای بهبود وضع بهداشت و رفاه داخل کارگاه و یا شهرک های محل زندگی خانواده کارگران نیز از جمله موارد مددکاری اجتماعی با روش اقدام اجتماعی است» (همان؛ ۱۷) گرچه در ایران شوراهای کارگری اجازه فعالیت یا ندارند یا به شدت محدود و این خود مددکار اجتماعی است که باید آن را ایجاد کند اما سام آرام مددکاری محافظه کارانه را جایگزین اقدام اجتماعی که خصلتی رادیکال دارد می کند و آن را در مواردی هر چند مهم اما فاقد بنیاد برای تغییر روند کارگر، خلاصه میکند. در ادامه برای مددکار اجتماعی ۱۵ مورد را در کار در کارگاه پیشنهاد می دهد که به ذهن هر مددکاری اجتماعی خوانده ای می تواند برسد[۱] و گویا دوباره نمی خواهد مساله ای تازه را پیش روی مددکاری اجتماعی بگذارد و از این جرقه های رهایی که در دست مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان هست، استفاده کند.
آزادی در کار
سام آرام با تیتری که برای نکات دیگرش در مسئولیت های خاصی که برای مددکاری اجتماعی در کارگاه در نظر گرفته، اولین مورد را تحت عنوان «آزادی در کار» معرفی میکند و ما را امیدوار نگه می دارد اما در ادامه می خوانیم که «مددکاری اجتماعی در کارگاه معتقد است که «کار کالا نیست» و کار اجباری مغایر با آزادی و ارزش انسان است.
منظور از کار اجباری «به کار یا خدماتی اطلاق میشود که با تهدید به مجازات و بدون میل و رضای شخصی به وی تحمیل میشود» (همان؛ ۱۸) ما پیش خود گفتیم الان میخواهد با گفتن «آزادی در کار» مساله ی تعاونی یا دموکراسی اقتصادی یا کارِمزدی که کارگران را به برده تبدیل کرده است را به پیش بکشد اما به «کار اجباری»ای اشاره کرده است که در این زمانه کمتر صورت می گیرد در نسبت با مساله ی بیکاری و فشاری که بر کارگران هنگام کار وارد می آید. گرچه ایشان در ادامه ی مقاله شان به اختصاص این مورد «آزادی در کار» به کشورهای مستعمره اشاره می کند و با گفتن اینکه «این نکته از مقاوله نامه های ۲۹، ۳۵، ۳۶ مصوب سال ۱۹۳۰ و ۱۹۳۳ و مقاوله نامه شماره ۱۰۵ مصوب سال ۱۹۵۷ سازمان بین المللی کار گرفته شده» عرض ارادت خود را به سازمانهای جهانی نشان می دهد.
شایان ذکر است که ایران نیز به این مقاوله «منع کار اجباری» در سال ۱۳۳۷ ملحق گردیده. اما سوال مهمی که در اینباره پیش می آید این است که دقیقاً نقش مددکاری اجتماعی در خصوص لغو اجبار کار چیست؟ چرا ایشان راهی برای ورود مددکار اجتماعی برای این کار نشان نمیدهد؟ شاید احتمالاً مواردی که منجر به تلاطم می شود، بایستی بسیار محتاطانه بیان گردد یا اینکه اصلن بیان نگردد چون گویا اصل بر رفورم های سازشکارانه هست نه تغییرات واقعی! همانطوری که اصل بر مددکاری فردی بود نه مددکاری جامعه ای (همان؛ ۱۵).
قسمت پایانی مددکاری اجتماعی در کارگاه
ناگفته نماند که سام آرام در قسمت پایانی مددکاری اجتماعی در کارگاه، در آن ۶ نکته مهمی که برای مددکاری اجتماعی در کارگاه پیش می کشد، یک نکته ی حائز اهمیت را تحت نام «آزادی تشکل صنفی (آزادی سندیکایی)» تشریح میکند: «سازمان بین المللی کار در اولین متن اساسنامه سازمان بیان می دارد که «حق تشکیل انجمن در همه اموری که با قانون مغایرت نداشته باشد برای مزدبگیران و کارفرمایان به رسمیت شناخته میشود، این سازمان در مقاوله نامه شماره ۸۷ مورخ ۱۹۴۸ چنین بیان می کند که: کارگران و کارفریان حق دارند تا بدون هرگونه تمایزی، به انتخاب خود و برای پیشبرد منابع خویش تشکیل سازمان داده و به آن ملحق شوند. این حق در مقاوله نامه شماره ۱۳۵ مصوب ۱۹۷۱ کارگران روستایی شاغل در کار کشاورزی اعم از کارگر، اجاره دار و مزرعه دار را نیز شامل شده است» (سام آرام، ۱۳۸۱؛ ۱۹).
مشارکت کارگران در تشکلهای صنفی
سام آرام با ارائه یک مساله ی بسیار مهم در لابلای مسائلی دیگر که برخلاف آنها اینبار با اقدام اجتماعی مددکاری اجتماعی مرتبط است، در این سطر به شکلی جسورانه عمل کرده و در ادامه می نویسد: «برای حرفه مددکاری اجتماعی در کارگاه این نکته قابل توجه است که کارگران بتوانند از طریق مشارکت در تشکلهای صنفی از حقوقشان دفاع نمایند. یک نفر کارگر تنها یا تعدادی کارگر که دارای تشکل صنفی نیستند همواره احساس ناامنی می کنند و ممکن است بوسیله کارفرما یا دیگر سازمانها مورد استثمار قرار گیرند. ولی وقتی این کارگر تنها در یک سندیکای کارگری یا در تشکل صنفی عضویت داشته باشد همواره احساس امنیت می کند و در مواقع لازم برای دفاع از حقوق خودش به سندیکا یا تشکل صنفی خودش مراجعه میکند» (همان؛ ۱۹) باری، همانطور که مارکس در قسمت پایانی فقر فلسفه بیان میدارد «هر قدر صنعت مدرن و رقابت، بیشتر توسعه یابند، به همان اندازه عناصری که موجب ایجاد و پیشرفت اتحادیه ها می شوند، بیشتر پدیدار می گردند و به محض آنکه اتحادیه یک واقعیت اقتصادی شد و روز به روز بر صلابت آن آن افزوده شد، دیگر مدت مدیدی لازم ندارد که یک واقعیت قانونی نیز بشود … اولین کوشش هایی که کارگران برای همکاری با یکدیگر به عمل می آورند، همواره شکل اتحادیه را به خود می گیرد. صنعت بزرگ، عده ای از مردم را که با یکدیگر آشنا نیستند، در یک نقطه گردهم می آورد. رقابت، موجب جدایی منافعشان می شود ولی مساله مزد، یعنی نفع مشترکشان در برابر صاحبان کارخانه ها، آنها را بر محور اندیشه مقاومت مشترک یعنی اتحاد، متفق می سازد. به این ترتیب همواره اتحادیه دارای اهداف دوگانه است. یکی برای آنکه رقابت را میان کارگران از بین ببرد تا بتوانند قادر به یک رقابت عمومی در برابر سرمایه دار باشند (مارکس، ۱۳۹۵؛ ۱۷۹ و ۱۸۱). پس اتحادیه ها آنها را از پراکندگی و بیشکلی در برابر صاحبان کار، نجات می دهد و دو هدف اصلی را از دیر باز دنبال میکرد: ۱- حفظ دستمزدها ۲- حفظ متحدشدن کارگران در برابر سرمایه.
متن کامل این مقاله را از اینجا دریافت نمایید.