این روزها که خودکشیها به وسط خیابانها کشیده شده، مؤید سردرگمی افراد است که از چند مشکل عمده ناشی میشود. این رفتار به صراحت اعلام میکند که آمال و اهداف طبیعی مانند اشتغال، ازدواج و تحصیل برآورده نشده و جوان با این اقدام نشان میدهد، افرادی که مسؤول رفع این مشکلات بودهاند اقدامی در جهت بهبود اوضاع انجام ندادهاند.
به گزارش وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵ به نقل از روزنامه وطن امروز، خودکشی مرد میانسال در خیابان میرداماد یا خودسوزی جوانی در رشت نمونههایی از مرگهای خودخواستهای است که تا پیش از این نیز وجود داشته اما علنی و عریان شدن خودکشیها هشدار اجتماعی جدی است که امانالله قراییمقدم، از اساتید جامعهشناسی با نگارش یادداشتی دلایل این موضوع را از نگاه آسیبشناسی اجتماعی تشریح کرده است.
این جامعهشناس به ۵ دلیل اصلی برای افزایش خودکشیها اشاره داشته است.
***
قدمت پدیده خودکشی کمتر از عمر بشر نیست اما خودکشی به عنوان یک آسیب از جهات گوناگون قابل بررسی است و در این میان شیوه انجام آن که در خلوت انجام گیرد یا اینکه در ملأ عام فرد برای خودکشی اقدام کند، انگیزه و علتی که وی را برای این کار مصمم کرده را به نوعی فاش خواهد کرد. خودکشی فطری یا ذاتی نیست بلکه به طور حتم عوامل محیطی فرد را برای از بین بردن خود ترغیب میکند. بر این اساس خودکشیها را میتوان در ۳ گروه خودخواهانه، دگرخواهانه و آنومی طبقهبندی کرد. اینکه زن یا مردی مکانی در انظار عمومی را برای به نمایش گذاشتن صحنه مرگ خود انتخاب میکند در گروه آنومی دستهبندی میشود.
این نوع از خودکشی از بیهنجاری و نابهنجاری نشأت میگیرد که فرد را به سردرگمی میرساند. زمانی که جوان شاهد بیقاعدگی در جامعه و فروریختن هنجارها باشد در تشخیص درست از نادرست دچار سردرگمی شده و مستعد است برای حذف خود اقدام کند. این روزها که خودکشیها به وسط خیابانها کشیده شده، مؤید سردرگمی افراد است که از چند مشکل عمده ناشی میشود. این رفتار به صراحت اعلام میکند که آمال و اهداف طبیعی مانند اشتغال، ازدواج و تحصیل برآورده نشده و جوان با این اقدام نشان میدهد، افرادی که مسؤول رفع این مشکلات بودهاند اقدامی در جهت بهبود اوضاع انجام ندادهاند. بر این اساس ریشه بروز چنین رفتاری در چند موضوع عمده مانند فقر، بیکاری، تورم، گرانی، محدودیتها و محرومیتها، ناکامی در رسیدن به اهداف و رفع نیازهای اولیه، کاهش همبستگیهای اجتماعی، حس ناامیدی و تنهایی در اثر کمکاریهای نهادهای اجتماعی و کاهش اعتقادات مذهبی خلاصه میشود. اما نکته دیگری که در واکاوی این آسیب اجتماعی به چشم میخورد، مسری بودن این رفتار است.
جوانان در عین حال که توقعاتشان بالا رفته، آستانه تحملشان پایینتر آمده و به همین دلیل در یک بازه زمانی کوتاه اخبار مربوط به خودکشیهای علنی تیتر روزنامهها و جراید شد. شخصی که تحت تاثیر فشارهای اقتصادی و اجتماعی برای از بین بردن خود حاضر شده است با مشاهده خودکشیهای خیابانی برای تقلید از این رفتار آمادگی دارد و سرایت این پدیده خود زنگ خطر دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. با توجه به دلایل مطرح شده برای علنی شدن خودکشیها هر ۳ قوه مقننه، مجریه و قضائیه باید بیشتر از گذشته به این آژیر اجتماعی توجه داشته و تمرکز برنامههای خود را بر محور جوانان و رفع نیازهای آنها قرار دهند. حس یأس و ناامیدی با در نظر گرفتن برنامهها و طرحهایی برای جوانان تبدیل به امید و احساس پشتیبانی و حمایت میشود که به طور حتم چنین روحیهای به خودکشی و از بین بردن خود ختم نخواهد شد.