نامه سرگشاده به وزیر آموزش و پرورش | پیشنهاد تأسیس “مدارس زندگی ساز”

جبارزاده

پیشنهاد تأسیس “مدارس زندگی ساز” بعنوان راهکاری اصلاحی در ساختار آموزش و پرورش

 وزیر محترم آموزش و پرورش جناب آقای فانی؛

نگاهی عمیق و علمی به ساختار و تشکیلات آموزشی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد که علیرغم زحمات طاقت فرسای معلمین، دانش آموزان با مشکلات جدی و تکراری روبرو هستند که در بستر زمان هم موجب آسیب دیدگی آنان شده و هم طبیعتاً موجب صدمه دیدن خانواده ها و در سطحی گسترده تر جامعه شده است. هزینه این آسیبهای وحشتناک غیر قابل جبران بوده و همچون سونامی در حال اوج گیری ویرانگری است که بی توجهی به آن لاجرم دامن همه را فرا خواهد گرفت. این سونامی را می بینیم، اما در همین حد متوقف نخواهد شد!

کمیت دروس بسیار زیاد و بیش از ظرفیت دانش آموزان است و آنان مجبورند ساعتهای طولانی را در خانه و مدرسه صرف درس بکنند که نتیجه آن خستگی روحی، اُفت درسی، تنش و درگیری با خانه و مدرسه می باشد. دروس غیر کاربردی است! تقریباً و با قاطعیت می توان گفت که فقط به درد رد شدن از فیلتر کنکور می خورد و کاربردی دیگر در جامعه ندارد. معلمین به روز نیستند و نمی توانند باشند چرا که برای تامین معاش شب و روز در تلاشند. نه فرصتی می ماند برای بازسازی فکری خود و نه دولت حمایتی جدی برای پر کردن این خلاء دارد. محدودیتهای بسیار زیاد و غیر ضروری در مدارس و برای دانش آموزان در قالب بخشنامه ها و سلایق فردی سبب شده است تا محیط مدارس به مکانی غیر جذاب و طرد کننده تبدیل شود.

این آسیب شناسی به دنبال خود تغییراتی را طلب می کند که دیر یا زود باید اتفاق بیفتد. تنها فرقش در اینست که هر چه دیرتر اقدام شود شیب سونامی آسیبها به سمت تخریب اوج خواهد گرفت و هزینه های جبران  و درمانش گزاف و چه بسا ناشدنی!!

آقای وزیر، در این خصوص پیشنهاداتی وجود دارد که محصول و برایندی است از علم و تجربه. لازم است تا شرایطی فراهم شود تا مدیران و موسسان نخبه کشور که هم توان علمی دارند و هم توان مالی حرف تازه خود را بزنند: راه اندازی مدارس”زندگی ساز”.

در این مدرسه آموزشها نیاز محور خواهد بود و متناسب با سن و سال دانش آموز. مبتنی بر آینده نگری و آماده سازی دانش آموزان برای شرایط پیش رو یا آینده. آموزشهای تئوریکی مبتنی بر آموزش مهارتهای زندگی خواهد بود. در این مدارس در کنار آموزش فلسفه ، منطق، ریاضی، فیزیک، شیمی، هندسه، جغرافیا، دینی، ادبیات و … دانش آموزان یاد می گیرند تا ارتباط با آدمهای اطراف خود را بلد باشند. کنترل خشم کنند، اضطراب و افسردگی خود را بشناسند و مهار کنند. به دیگران کمک کنند، همدلی کنند، عشق بورزند. بلد باشند تا سوء استفاده شدن را بشناسند و مانع آن شوند. یاد بگیرند که خود را دوست داشته باشند. به حقوق دیگران احترام بگذارند. یاد می گیرند خوب ببینند و خوب بشنوند ، چرا که فقدان این مهارت در آینده زندگی شان را چه بسا که متلاشی خواهد کرد. اخلاقمندی، معیارهای انتخاب همسر آینده، مدیریت غرایز جنسی، تعهدات بعد از ازدواج و مهارتهای فرزند پروری را یاد می گیرند.

 آقای وزیر اگر دانش آموزان ما در مدارس این سبک آموزشها را یاد می گرفتند آیا ما اکنون با معضلات : زندانیهای بیشمار، معتادین، مطلقین، زنان سرپرست خانوار، کودکان کار و خیابان، تن فروشی ها، دزدیها، جنایتها، اقتصاد ضعیف و سایر آسیبها روبرو بودیم؟! قطعاً که نه!

پس تا دیر نشده اجازه بفرمایید تا بخش خصوصی به راه اندازی مدارس زندگی ساز بپردازد. نظارت بر فعالیت این بخش با والدین دانش آموزان، بخش خصوصی مرتبط و بدنه آموزش و پرورش باشد و قطعاً بعد از وقوع این رویداد ارزشمند و موثر بخش دولتی هم به آنسو خواهد رفت.

آقای وزیر لطفاً این درخواست را بعنوان یک وظیفه قانونی و انسانی جدی بگیرید و کلید آنرا بزنید.

متخصصین بیشماری در این حرکت آماده اند تا در کنار شما قرار بگیرند و مطمئن باشید که پدران و مادران و فرزندان این سرزمین قدردان شما خواهند بود.

احمد علی جبارزاده
مددکار اجتماعی  بهار ۹۵
استان البرز

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
Back to top button