یادداشت رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با عنوان “مددکاران اجتماعی کارآمدتر از نیروی انتظامی”

وظایف حکومت در هر جامعه حفاظت از مردم در برابر خطرات و آسیب‌های مختلفی است که شاید آنها را تهدید کند. این خطرات می‌توانند در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی باشند.

به گزارش مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران؛  طبیعا مسئولان کشور باید تمهیدات لازم را برای پیشگیری از بروز مشکلات‌اجتماعی از جمله آسیب‌های اجتماعی را به‌کار گیرند. طبیعتا نظر به اهمیت پیشگیری از آسیب‌های‌اجتماعی یکی از رویکردها پیشگیری‌های وضعی، انتظامی یا قضائی است تا با اتخاد روش‌های متناسب مخاطرات کمتری در جامعه شیوع و گسترش پیدا کند. باتوجه به اهمیت نقش کودکان و نوجوانان در آینده هر کشور، برنامه‌ریزی برای حفاظت از دانش‌آموزان با هدف پیشگیری از بروز آسیب‌های‌اجتماعی از جمله موادمخدر و مشکلات دیگر ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.

مدرسه، محیط اجتماعی مورد وثوق

باتوجه به جایگاه مدرسه به عنوان یک محیط اجتماعی مورد قبول و وثوق در جامعه طبیعتا هر تهدید نسبت به دانش‌آموزان در حوزه‌اجتماعی نگرانی والدین، مقام و مسئولان را افزایش می‌دهد. ضمن آنکه ناامنی محیط مدرسه ناامنی روانی برای خانواده‌ها را نیز به دنبال دارد. بنابراین توجه به آموزش‌و پرورش برای بالا بردن میزان سواد اجتماعی نوجوانان و جوانان اقدام خوب و اساسی است. باتوجه به اینکه ما شاهد گسترش مصرف موادمخدر در کشور بوده‌ایم طبیعتا گرایش به این موضوع از سوی برخی مردم ناخودآگاه این سوال را پیش می‌آورد که چه گروهی بیش از سایرین باید موردتوجه سیاستمداران و برنامه‌ریزان قرار گیرند و به این ترتیب در امان باشند و پاسخ قطعا نوجوانان و جوانان هستند.

موادمخدر مدرسه را ناامن می‌کند

موادمخدر صنعتی و شیمیایی مانند گل یا انواع موادمخدر برای افراد با سنین پایین‌تر، نوجوانان و جوانان جذابیت‌های خاص خود را دارند و درگیری دانش‌آموزان از سنین پایین‌تر با موادمخدر و روانگردان می‌تواند محیط امن مدرسه را ناامن‌تر کند. بنابراین هر تصمیمی به منظور افزایش سطح آگاهی دانش‌آموزان، اولیای ‌مدرسه و خانه در مورد موادمخدر امری پسندیده است. می‌توان از چند زاویه استقرار ایستگاه‌های کلانتری نزدیک به مدارس را بررسی کرد. ممکن است با این کار محیط پیرامونی مدرسه برای توزیع‌کنندگان موادمخدر ناامن شود، اما این به منزله آن نیست که در این صورت دسترسی نوجوانان و جوانان به مواد مخدر محدود می‌شود. در واقع اگر در دانش‌آموزی تمایل، بستر و زمینه‌های گرایش به موادمخدر وجود داشته باشد استقرار نیروی‌انتظامی صرفا زمان دسترسی او را به مواد طولانی‌تر و مکان را از مدرسه دورتر می‌کند. در واقع دسترسی دانش‌آموزان به موادمخدر از بین نمی‌رود. عوامل موثر در گرایش افراد به موادمخدر یک بعدی نیست و صرفا به دسترسی آسان به مواد مخدر خلاصه نمی‌شود.

سه ضلعی را دریابید

سه ضلع اولیای خانه، مدرسه، همکلاسی‌ها و هم‌مدرسه‌ای‌ها بسیار مهم هستند، زیرا معمولا دانش‌آموزان بیشترین میزان ارتباط را با این سه گروه دارند. البته نباید تاثیر کوتاه مدت نیروی انتظامی در اطراف مدارس را نفی کرد، زیرا فروشندگان مواد مخدر را دچار این تصور اشتباه می‌کند که قادرند بدون هیچ گونه زحمت موادمخدر را در اختیار دانش‌آموزان قرار دهند. بنابراین صرف استفاده از محیط اطراف مدرسه برای توزیع موادمخدر تاثیر کوتاه‌مدتی دارد، اما اینکه صرفا با این جنس از پیشگیری بتوان دسترسی افراد را به مواد مخدر از بین برد امکان‌پذیر نیست.

اجرا امکان ندارد

نکته بعدی اجرا شدن این طرح است، در واقع آیا به این میزان نیرو و امکانات انسانی در اختیار داریم تا در کنار مدارس کیوسک‌های نیروی‌انتظامی را به طور مداوم مستقر کنیم؟! از این رو اجرای این نوع برنامه‌ها می‌تواند برنامه را دچار تردید کند. بنابراین در مورد دانش‌آموزان بیش از آنکه قصد آن وجود داشته باشد که پیشگیری‌های وضعی، قضائی و انتظامی را مبنا و محور قرار دهیم باید پیشگیری‌ اجتماعی را اولویت اول، دوم و سوم بگذاریم و در چند مرحله به راه‌های پیشگیری فکر کنیم.

حضور پلیس می‌تواند آرام‌بخش نباشد

آیا این طرح در صورت اجرا می‌تواند به آرامش روانی دانش‌آموزان کمک کند و آیا وجود نیروی‌انتظامی به کاهش آرامش روانی آنها نمی‌افزاید یا خیر. بهتر است که در ابتدا تصویری از استقرار نیروی‌انتظامی در اطراف مدارس وجود داشته باشد تا به آسیب‌شناسی آن بپردازیم. برای برخی از دانش‌آموزان مشاهده نیروی انتظامی باعث امنیت، آرامش و اطمینان خاطر بیشتر به خانواده، اولیای مدارس و… می‌شود. در واقع هیچ کس منکر این مساله نیست. اما اینکه این کار سبب افزایش میزان اثربخشی برای پیشگیری اعتیاد باشد محلی از شک و تردید را برای خود دارد. زیرا اولویت اولی که سبب می‌شود دانش‌آموزان، نوجوانان و جوانان جذب مساله‌ای مانند موادمخدر ‌شوند دسترسی آسان نیست و عوامل دیگری نیز زمینه‌ساز و بسترساز برای گرایش دانش‌آموزان دختر یا پسر به موادمخدر هستند. بنابراین با اجرای این طرح نمی‌توان امیدوار بود که دانش‌آموزان درگیر آسیب‌های‌اجتماعی نشوند. علاوه براین در سایر حوزه‌های مواد مخدر رویکرد پلیسی وجود دارد، اما جنس موضوع موادمخدر و آسیب‌های اجتماعی از جنس برخورد پلیسی و قضائی نیست و رویکرد متفاوت‌تری از آن را می‌طلبد.

نه آنکه قصد نفی رویکردهای قضائی در حوزه مدیریت آسیب‌های اجتماعی و جرائم وجود داشته باشد، اما طبیعتا باید اولویت آخر باشد. در این صورت به میزان بیشتری بازدارندگی خواهد داشت. باتوجه به آنکه با نوجوانان و جوانان سر و کار داریم و آنها در یک محیط مورد وثوق مدرسه سکونت دارند باید عمده تمرکز بر پیشگیری اجتماعی و در اختیار قرار دادن اطلاعات درست به سه ضلع مثلث فوق‌الذکر یعنی دانش‌آموزان، اولیای مدرسه و اولیای خانه باشد. بنابراین اینکه حضور نیروی پلیس را همگام با مددکاران اجتماعی در مدارس بدانیم تصور بسیار اشتباهی است. البته این سخن به معنای ناکارآمدی رویکردهای قضائی نیست، اما به نظر کارایی مددکاران‌اجتماعی در مدارس هزاران بار بیشتر از استقرار پلیس در محیط‌های‌آموزشی است. در هیچ جای دنیا صاحب‌نظران این نوع نگاه را به بحث آسیب‌های اجتماعی در میان نوجوانان ندارند مگر افرادی که شناخت دقیق از توانمندی‌ها و قابلیت‌های مددکاران اجتماعی نداشته باشند. مدارسی که مددکار‌اجتماعی در آنها حضور دارند پاک‌تر، سالم‌تر و اثربخش‌تر و کارآمدتر هستند و نباید در این زمینه شک داشت.

نویسنده: سید حسن موسوی چلک؛ رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

منبع: آرمان

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
Back to top button