زمانیکه سهراب گفت : “بهتر آنست که برخیزم / رنگ بردارم /…” می دانست که روزگاری خواهد رسید که باید زمین را به آسمان وصله کرد تا دختر روشندل همسایه، پسرک غنوده بر ویلچر کوچه پایینی، مادر عصا به دست و پدری که تکیه بر واکر لرزان در کوچه پس کوچه های شهر و روستا، امدادی از سر یاری برای نفس کشیدن می خواهد.
همیشه به صعود که فکر می کنیم حسی خوشایند جسم و روح ما را تسخیر می کند. حلاوت رسیدن به مقصد، آنچنان مطلوب و خواستنی است که هر مانعی سر را همان باشد بر دیدگانمان سنگینی نمی کند. عزم را جزم نموده و بر شتاب قدمها افزوده و لذت پیش رو را تصاحب می نماییم. پله پله مقصد را پیموده و هر از چند گاهی با نگریستن به قله ی موعود، عرقی را که بر جبین میهمان داریم میزبانی می کنیم. چه خودخواهی مغضوبانه ای داریم! تفاوت ها را رؤیت کرده، اما سایه وار ازکنار آنها عبور می کنیم ! واژه ها در تلاشند! تلاشی مضبوحانه! تا آنچه را که ذهن؛ در اسارت خود دارد را با بی اعتنایی هرچه تمام تر در پستوی نقش هایش بر دیوار فراموشی بیاویزد!
هر روز تفاوتها را شاهدیم اما امروز دیگر نمی توانیم بی اعتنا، آنها را طی نماییم. زیرا با نگاهی به تقویم مدیون چشمهایمان خواهیم شد: ۱۳ آذر روز جهانی معلولین … به عقب برمیگردم و “کم توان جویای امید”، “توان یاب” و … را جایگزین “معلول” می کنم بلکه بار معنایی خوشایند آن ذهن های نامهربان ما را بیدار نماید. از جهاتی اختصاص زمانی در گاهشمار، نیک است و از جهاتی قابل تأمل و حزن انگیز!!
نیک است چون اذهان خفته را معطوف به خود نموده تا لوای اقدامات را افراشته و برای انسانهایی که این مناسبت را برگردن وجودشان می آویزند، قدمی از سر وظیفه و یاری برداشته و کام بسی تلخ و نگاه های خشکیده بر در را به شیرینی حضورشان در جشن و آئینی خاص، امید بخشند. اما کمی بهتر که می نگریم در نگاه هایشان بی اعتمادی را می بینیم زیرا اندام دلربای موعودهای پیشین ، هنوز جامه ی عمل بر خود ندیده، وعده های نو ورد زبان ها می شود!
با یاران توان یاب هم قدم می شوم. واژه ها همچون حباب های بازی های کودکانه، از آسمان افکارم زوال خود را بر زمین ناهموار در طالع دارند. تا چشم در تکاپو و ذهن در کاوش است، خطی زرد با نقوش معکوس پیاده رو را به خود اختصاص داده اما آنکه بر این خطوط منفک، جای می گیرد چگونه می تواند بی رحمی آن را تاب بیاورد!؟ ما که چشمی در سر برای دیدن داریم همواره از نابسامانی و چهره ی ناخوشایند این معابر در آزارند، چه رسد به آن روشندلی که با چشم دل بر آن آرامش را می جوید!
در جایگاهی از یادمان هایی که به همین مناسبت برگزار گردید، دلم آزرده گشت. میهمانان اختصاصی مراسم آرمیده بر ویلچر و تکیه بر عصا؛ در امتداد پله های طویل سالن همایش، در اندیشه حضور بودند که با کمک چند تن از عابرین بسان تله کابین مشرف بر دره های دور، موفق به حضور در مجلسی گردیدند که برای آنها و به نام آنها در جریان بود! به دفعات مکرر در قوانین مطرح شده در مجلس در خصوص نهادهای مربوطه با مناسب سازی محیط و بهینه سازی امکانات در جهت رفاه عمومی و به ویژه اقشار خاص اشاره گردیده اما در عمل، مغایر آنچه که بر لوایح و گزارشات موسسات نقش بسته، را امروز پررنگ تر از همیشه شاهدیم. فقدان سرویس های بهداشتی، رمپ و معابر ویژه کم توانان طیف های مختلف جسمی- حرکتی و حتی گروه کم توان ذهنی، بزرگترین چالش موجود در اکثر نقاط کشور می باشد. ضعف ساختاری و کمبود محیط های مناسب جهت تردد جامعه ی کم توان جسمی و ذهنی، نه تنها در شکل عادی آن بلکه در زمینه ی صنعت توریست به ویژه گردشگری بسیار حائز اهمیت می باشد. با نگاهی به چشم اندازهای توسعه و سیر تحول مربوط به آن و قوانین اجرایی انجام شده و در دست اجرا؛ در سایر کشوره، گمنامی جمعیت کم توانان ایران در افق های تعیین شده در قوانین مربوطه محسوس می باشد. موضوع مهم دیگری که قسمت اعظم شهروندان همواره به عنوان مشکل و مسئله ی اجتماعی نیازمند اقدام، به آن می نگرند بحث اشتغال و زدودن چهره ماتم زده ی بیکاری از ساحت خانواده ها و جامعه می باشد. در کنار خصلت عمومیت داشتن اشتغال برای همگان، اشتغال و ثبات شغلی کم توانان، نیازمند بررسی و ساماندهی ویژه بوده که امید است عوامل مدیریتی مرتبط، با إعمال قوانین و با عنایت به منابع موجود در جهت احقاق حقوق جامعه ی توان یابان ایران؛ را یاری رسان بوده و روزنه های امید و اشتیاق را برای نخبگان، هنرمندان و صاحبان فکر و ایده ی کم توان/ توان یاب فراموش شده را فراهم نموده و در آینده ی نه چندان دور حلقه های توجه و همراهی و همگامی، با صلابت تر از گذشته؛ عشق و همدلی را با قامت ها و ذهن های آزرده ی جامعه ی کم توان/ توان یاب و خانواده های صبورشان به زیبایی بیاراید. اهمیت نقش مددکاران اجتماعی به عنوان رابطان اجتماع محور در افزایش سطح رفاه، سلامت و رضایت اجتماعی جامعه کم توان و خانواده های آنها، در تمام زمینه های مناسب سازی محیط شهری و روستایی؛ برخورداری از سطح بهینه سلامت روان و پیشگیری از عوارض ناشی از اختلالات جسمی و روحی در این قشر از سرمایه ی اجتماعی کشور؛ در سطح خرد و کلان حائز اهمیت می باشد.
کژال ملکی | مددکار اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران