چرا خوب بودن خوب است؟ “قسمت هفتم”
نرگس زمانی؛ روانشناس، مترجم
باشگاه تاب آوری: هفتمین یادداشت اختصاصی از مجموعه یادداشتهای دهگانه ” چرا خوب بودن خوب است؟” برگرفته از کتاب پرورش تاب آوری به موضوع “صداقت و درستکاری” می پردازد. یکی دیگر از این ارزشهای دهگانه برای خوب بودن و خوبی کردن ارزش “صداقت و درستی” است.
چرا خوب بودن خوب است؟
سه چیز است که برای مدت طولانی نمی تواند پنهان بماند: خورشید، ماه و حقیقت.
چرا دروغ میگوییم؟ چرا راست میگوییم؟ وقتی درکمال احساس امنیت و سلامت و آرامش هستیم صداقت آسان است و مطالعات پی در پی نشان میدهد که وقتی ما احساساتی، خسته، گرسنه و یا ازلحاظ اخلاقی ضعیف هستم، بخش پیش پیشانی مغز ما وانمود به شکست میکند و ما به وسوسه ی گول زدن دیگران تسلیم میشویم.
یک دروغ کوچک اغلب ما را به دروغهای بزرگتر وامیدارد.
عدم صداقت و روراستی علاوه بر اینکه بر روابط تاثیر میگذارد، بر مغز و جسم ما هم تاثیر منفی دارد. به محض اینکه اولین دروغ یا فریب در کار ما بوجود بیاید بدن ما هورمون کورتیزول ترشح میکند در این حالت سیستم لیمبیک (قسمت هیجانی عاطفی) مغز درگیر میشود و بعد حافظه شما تلاش میکند تا درستی و نادرستی آن حرف یا عمل را بخاطر بیاورد و این کار سختی است بهمین دلیل فرد دچار استرس یا خشم میشود و نگرانی ها آغاز میشود. این استرس و نگرانی باعث فشار خون و سردرد میشود و میزان گلبول های سفید خون (که کار دفاع بدن را بعهده دارند) کاهش می یابد و سیستم ایمنی بدن به خطر می افتد، خواب شخص دچار اختلال میشود. این استرس و خشم همچنین روی دستگاه گوارش تاثیر منفی دارد . علاوه بر همه اینها دروغ و فریبکاری حساسیت فطری انسان به عدم صداقت را از بین میرود و این رفتارهای دروغین به تدریج در جامعه گسترش می یابد. حتی مشاهده جرایم کوچک ما را نسبت به ناراستی و عدم صداقت واکسینه میکند و حساسیتمان نسبت به مسائل منفی رایج در جامعه کم می شود و گاهی از بین میرود و اینگونه بر ما تلقی میشود که خودمان هم در آن جرم مشارکت داشته ایم پس اعتراض جایز نیست. یادتان هست گفتیم خوبی و مهربانی به دیگران سرایت میکند؟ فریب و نیرنگ هم بخصوص وقتی که در جامعه دیده میشود به دیگران سرایت میکند. خواه در مدرسه باشد خواه در خانواده و یا در سایر اجتماعات. فریب دادن دیگران و” جرزنی کردن” چه با کلام و چه با عمل، یک جرم است که در نهایت اثر آن به خودمان برمیگردد. فاصله بین اینکه ما در واقعیت چه هستیم و دیگران در مورد ما چه تصوری دارند،کم کم حس خود ارزشمندیِ ما(داشتن حس رضایتمندی نسبت به استعدادها و توانایی های خودمان) را از بین میبرد.
صداقت اغلب جرات زیادی می طلبد. گفتن حقیقت به دیگران واقعا میتواند ما را ازینهمه استرس و اضطراب آزادکند. پس بیایید به خودمان و دیگران راست بگوییم و بهمین ترتیب صداقت را برای نسلهای آینده ترویج دهیم، صادق باشیم، دروغ نگوییم و فریبکاری نکنیم.
بیشتر این ناراستیها در واقع بخاطرپوشاندن یک خطای کوچک و ترس از تنبیه شدن و یا ترس از دست دادن چیزها و یا کسانی است که دوستشان داریم. ترس از تنبیه های سخت و مدت دار برای دروغ گفتن، ناخواسته باعث میشود بچه ها به سمت دروغ های ماهرانه تر بروند و دروغگوی بهتری بشوند. تنبیه های سخت میتواند نتایج معکوس داشته باشد. اگر ما این فرصت را به فرزندمان بدهیم که حقیقت را بگویند و صادق بودن را برای بچه ها امن جلوه دهیم بدون اینکه آنها را شرمنده کنیم، در واقع توانایی آنها را برای شناختن اشتباهات و اعتراف به اشتباهاتشان افزایش میدهیم. قسمتی از آموزش به بچه ها اینست که به آنها کمک کنیم تا بهای گزاف عدم صداقت در جامعه را ببینند وخودشان مرتکب آن اشتباهات نشوند. نه اینکه طوری با آنها رفتار کنیم که فکر کنند اگر کار اشتباه را به گونه ای انجام دهند که دیگران متوجه نشوند اشکالی ندارد. این یعنی نهادینه کردن ناراستی و عدم صداقت در وجود فرزندمان. عدالت، اعتماد، و ارتباط برقرارکردن باید جایگزین تنبیه بدنی بشود.
راستی میدانستید “دروغ سفید“ و “معذرت خواهی مصنوعی“ هم در شرایط خاص فاقد توجیه ممکن است نوعی فرصت برای ترویج عدم ناراستی و صداقت باشد؟ حتما تا بحال برای شما هم اتفاق افتاده که حد اقل یکبار فرزندتان را مجبور به تشکرِ ساختگی برای چیزی که دوست ندارد و یا معذرت خواهیِ مصنوعی بابت اشتباهی که سهواً مرتکب شده، کرده اید. در هنگام تشکر یا معذرت خواهی ما بدنبال چه چیزی هستیم؟ میخواهیم چه کسی حس بهتری داشته باشد؟ خودمان؟ دیگران و یا فرزندمان؟ خوب است بدانیم گاهی یک معذرت خواهی مصنوعی برای فرزندمان به معنی کلید آزادی از زندان است اما حس خوبی در او ایجاد نمیکند. به او یاد میدهد که می شود گاهی برای حفظ منافع خود و رهایی از بعضی شرایطِ نامطلوب، یک عذر خواهی و یا تشکر ساده (حتی دروغین)، میتواند باعث آزادی ما بشود. اما بهتر است به آنها کمک کنیم تا یاد بگیرند ترمیم کردن و اصلاح امور بهتر و موثرتر ازمعذرت خواهی است. صداقت برای ما آزادی و امنیت روانی بهمراه دارد به ما اعتبار می دهد و روابط اجتماعی ما را بهبود می بخشد و باعث موفقیت ما خواهد شد. و البته برعکس آن، دروغ و ناراستی ما را درگیر استرس و خشم و نگرانی میکند. بعلاوه نداشتن صداقت رشد شخصی و اجتماعی ما را کند می کند و مانع از آن می شود که زندگی را به مفهوم دقیق آن درک کنیم و به آرامش درونی و احساس ارزشمند بودن برسیم و با دیگران روابط سالم و شفافی داشته باشیم.
“هیچ یک از ما کامل نیست و هرکس ممکن است اشتباه کند پس بهتر است بجای تلاش برای پوشاندن خطاها واشتباهات خود ، راههای موثر آموزش و اهمیت درستی و صداقت را پیدا کنیم.“***