چالش های جوانان خواهان تطبیق جنس در بیمارستان های روان پزشکی
چالش های جوانان خواهان تطبیق جنس
سیده زهره مرشدی: کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی
قبلاً تراجنسی بیماری تلقی می شد، اما اکنون به عنوان گونه ای از جنسیت طبیعی پذیرفته شده است. با پذیرش بیشتر تراجنسی در جامعه، این بیماران تحت مراقبت های روانپزشکی قرار گرفته و تعداد زیادی از جمعیت افراد جوان تفاوت جنسیتی خود را پذیرفته اند. در این مقاله مشکلاتی که افراد تراجنسی در بیمارستان های روانپزشکی با آن ها رو به رو می شوند، مورد بررسی قرار گرفته شده است.
چالش های جوانان خواهان تطبیق جنس
اصطلاح “تراجنسی” به شخصی گفته می شود که حس درونی مرد یا زن بودن با جنسیتی که از بدو تولد نسبت داده اند مطابقت ندارد. در سال ۲۰۱۵ ، تورس و همکاران تخمین زدند که شیوع جوانان تراجنسیتی در جمعیت عمومی از ۱ تا ۳.۵ است. این افراد هنگام مراجعه به مراقبت های بهداشتی با چالش های منحصر به فردی روبرو هستند، زیرا سیستم مدیریت اغلب برای مسائلی که در جمعیت شایع است آماده نیست.
این موضوع برای روانپزشکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا جوانان تراجنسی در مقایسه با گروه های کنترل هم سن خود، خطر افسردگی، اضطراب، رفتار خودزنی، عقاید خودکشی و اقدام به خودکشی ۲ تا ۳ برابر افزایش یافته است. این جوانان همچنین در معرض خطر بیشتری برای بستری شدن در بیمارستان های روانپزشکی هستند. به همچنین در معرض بی خانمانی، استثمار و سو استفاده قرار گرفته اند. علاوه بر این، تعداد جوانان تراجنسی که به دنبال مراقبت های روانپزشکی هستند، در حال افزایش است. اطلاعات و تجربه ها مربوط به آن ها نشان می دهد که تعامل با سیستم های بهداشت روان وجود ندارد. گرچه آن ها در حال مطالعه روی بزرگسالان بودند، اما شایرز و جافی دریافتند که ۴۱.۸ درصد از مردان تراجنسی آزار و اذیت کلامی، حمله فیزیکی یا انکار درمان را در در مطب پزشک یا بیمارستان تجربه کرده اند. این تعداد ممکن است در کودکان و نوجوانان که از توانایی کمتری برای دفاع از خود دارند، حتی بیشتر باشد.
بیماران تحت درمان، احساسات مختلفی را از اعضای مختلف تیم درمانی دریافت می کنند، بسیاری از آن ها کاملاً با موضوعات مربوط به تراجنسی آشنا نیستند. نگرش آن ها از همدردی گرفته تا تمسخر متغیر بود. این افراد در مدت زمانی که در بیمارستان بستری هستند، انواع آزار (آزار روانی- عاطفی، آزار جنسی) را تجربه می کنند. برخی از درمانگران به هیچ وجه مسأله ی تطبیق جنس خواهی را قبول ندارند و نسبت به آن مقاومت دارند. متأسفانه سلایق خود را نیز در درمان افراد خواهان تطبیق جنس وارد می کنند. به همچنین از ضمایر زن و مرد متناسب با جنسیت افراد استفاده نمی کنند و نسبت به آن بی تفاوت هستند. موضوع دیگری که در بیمارستان های روان پزشکی برای جوانان خواهان تطبیق جنس روی می دهد، بستری شدن افراد در بخش های مناسب با جنسشان است. به عنوان مثال فرد خواهان جنس مرد (FTM) در بخش زنان بستری می گردد، که این مساله برای شان مشکل آفرین است. به همچنین بستری کردن افراد خواهان تطبیق جنس در بخش های مناسب با جنسیتشان نیز مشکلات خودش را به همراه دارد. اکثریت افراد خواهان تطبیق جنس در این خصوص بیان می کنند که افراد بستری در بخش زمانی که متوجه می شدند، فردی خواهان تطبیق جنس است، احتمال این که قصد سواستفاده و آزار جنسی نسبت به آنان داشته باشند، افزایش می یابد. علاوه بر موارد بیان شده برخی از افراد خواهان تطبیق جنس بیان داشتند، که یکی از روش های درمانی منسوخ شده که امروزه برای درمانشان مورد استفاده قرار می گیرد، شوک درمانی است.
شواهد نشان داده است که بیشتر کارکنان، از جمله پرستاران، تکنسین ها، مددکاران اجتماعی و پزشکان، هیچ آموزش رسمی در خصوص چگونگی برخورد با افراد خواهان تطبیق جنس ندیده اند. در صورتی که مداخلات حرفه ای و تخصصی در کار با افراد خواهان تطبیق جنس در بیمارستان ها صورت گیرد، بستری در محیط روانپزشکی می تواند به فرصتی منحصر به فرد برای حمایت از تغییرات مثبت در زندگی یک کودک تراجنسی تبدیل شود. در حقیقت، ممکن است این تنها محیط پذیرایی و پذیرش باشد که کودک تاکنون تجربه کرده است. فرصتی برای ایجاد امید، تأیید اعتبار و حمایت از بیمار فراهم کند. به همچنین خانواده ها را نسبت به وضعیت فرزندانشان آگاه کند و حمایت آن ها را نیز جلب نماید.