پیگیری پس از بهبود، حلقه مفقوده در مسیر درمان اعتیاد
اعتیاد و عوارض ناشی از سوء مصرف مواد یکی از معضلات بزرگ در جهان محسوب می شود. دشواریهای ناشی از اعتیاد همه ابعاد زندگی فرد، خانواده و حتی جامعه را تحت تأثیر مخرب خود قرار داده و منابع عظیم اجتماعی را در قلمرو مادی و معنوی به هرز می برد. (لی، هرنکوهل و کوسترمن، ۲۰۱۳)
اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر به مثابه یک مسئلۀ اجتماعی، پدیده ای است که همراه با آن توانایی جامعه در سازمان یابی و حفظ نظم موجود از بین می رود، عملکرد بهنجار حیات اجتماعی مختل می گردد و باعث دگرگونی های ساختاری در نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک اجتماع می شود (میری آشتیانی، ۱۳۸۵)
اعتیاد باعث بروز مشکلات شخصی، خانوادگی و اجتماعی برای فرد معتاد می گردد و همچنین عواقب زیانبار آن متوجه ی اجتماع گردیده و به همین دلیل اتخاذ برنامه های پیشگیری، درمان و پیگیری های لازم و به موقع برای جلوگیری از بازگشت به اعتیاد از ضرورت و اهمیت ویژه ای پیدا می کند.
برای تببینِ اهمیتِ لزوم پیگیری معتادِ بهبود یافته پس از خروج از مراکز ترک اعتیاد، لازم است اولاً به مسئله ی عودپذیری و مزمن بودن اعتیاد بپردازیم و ثانیاً مسائل و مشکلاتی که بر اثر اعتیاد برای فرد از قبل ایجاد شده از جمله ارتکاب جرم برای تهیه مواد و امرار معاش و بدرفتاری و خشونت علیه خانواده و جامعه و … که عواقب و اثرات آن پس از بهبودی ادامه دارد و روند درمان را مختل می کند، مدنظر قرار دهیم.
در اختلالات اعتیادی، عود به عنوان برگشت دوباره به مصرف ماده اعتیاد آور بعد از یک دوره پرهیز تعریف شده است.
عود حتی بعد از سالها پرهیز نیز امکان وقوع دارد به همین دلیل مهمترین مانع درمانی در اختلالات اعتیاد به حساب می آیند. (اوبرین، ۲۰۰۶)
مشکل اساسی در درمان اعتیاد حتی با دوره پاکیِ طولانی مدت میزان بالای عود است. (یان و نابشیما، ۲۰۰۹) به طوری که مک للان، مک کای، فورمن، کاسیولا وکمپ (۲۰۰۵) در بررسی خود به این نتیجه دست یافتند که حدود ۶۰ـ۵۰ درصد از بیماران در فاصلۀ ۶ ماه پس از درمان صرف نظر از نوع ترخیص، ویژگی های بیمار و یا نوع ماده مصرفی، شروع به مصرف مجدد مواد می کنند.
بر اساس آمارهای موجود، افراد معتاد بیش از ۲ الی ۳ بار به مراکز بازپروری مراجعه می کنند. این امر نشان می دهد که میزان عود اعتیاد در آنها به طور چشمگیری بالا است. (حجتی، الوستانی، آخوندزاده و حیدری، ۱۳۸۸)
بررسی ها نشان میدهند که ۲۰ تا ۹۰ درصد معتادانی که تحت درمان قرار می گیرند، دچار عود می شوند (روزن و همکاران، ۲۰۰۶)
با وجود اتخاذ تمهیدات و درمان های گسترده برای پرهیز از مواد، نرخ نسبتاً بالایی از عود و تبعات منفی پس از آن که اغلب بعد از ترک و پایان درمان رخ می دهد، باعث نگرانی است. در واقع، زمان بعد از درمان یک دوره بحرانی توصیف شده است. (دی لئون، ۲۰۰۰، ون زن و وی کلا، سیلبرین، ۲۰۰۹)
اعتیاد همواره مشکلات زیادی را برای فرد، خانواده و جامعه به بار می آورد. از جمله ارتکاب به جرم خشونت و بدرفتاری علیه خانواده، بخصوص همسران و …
بر طبق نظریه اسارت (بردگی) مواد، مصرف کنندگان مجبورند به دنیای جرم وارد شوند، زیرا استطاعت تامین هزینه های گزاف اعتیاد و تهیه مواد از طرق قانونی را ندارند و ارتکاب سرقت برای تامین هزینه، حداقل کار در این مورد است. این موضوع البته و بویژه در مورد معتادان فقیر که تحصیلات و مهارت های شغلی ندارند و قربانی تبعیضهای اجتماعی اند و از سایر محرومیت های اجتماعی نیز رنج می برند بیشتر صحت دارد تا در مورد مصرف کنندگان تفنّنی مرفّه تر.
البته لازم به ذکر است که با توجه به نظریه ی سندروم کج رفتاری (مانند جرم)، سوء مصرف مواد مخدر، به خودی خود باعث ارتکاب جرم نیست ولی تمایل به ارتکاب جرم را تشدید می کند. (گود، ۱۹۹۹)
همچنین سوء مصرف مواد یکی از عواملی است که احتمال بدرفتاری با خانواده و به ویژه با همسر را افزایش می دهد.
در مورد تأثیر سوء مصرف مواد بر افزایش خشونت خانگی نظرات گوناگونی وجود دارد که در ادامه به اختصار توضیح داده می شود:
در چند سال اخیر مشخص شده است که مصرف الکل و مواد با خشونت علیه زنان رابطه مستقیم دارد. اریکسون (۲۰۰۳) گزارش داده است که حدود ۴۲ درصد از مردانی که سوء مصرف مواد و یا الکل دارند علیه همسران خود اقدام به خشونت می کنند (به نقل از بابلان و سوران، ۱۳۸۴) سموعی (۱۳۷۹) در تحقیق کارکرد خانواده های معتادان را بسیار پایین تر از خانواده های غیر معتاد گزارش کرده است که در نتیجه آن فرد معتاد برای رهایی از این وضع، به خشونت دست می زند. گلپرور و مولوی (۱۳۸۰) میزان پرخاشگری در معتادان و همسرانشان را بیش از غیر معتادان و همسرانشان، گزارش کرده اند. آقا سنجش (۱۳۸۲) میزان خشونت در خانواده هایی با پدر معتاد را، بالا گزارش کرده است به گونه ای که ۶/۶۳ درصد از این خانواده ها، خشونت روانی و بدنی را تجربه می کنند. نتایج پژوهش جلالی و رهبریان (۱۳۸۷) نیز نشان داد که همسران افراد معتاد در مقایسه با همسران غیر معتاد خشونت بالاتری را تجربه می کنند. همچنین نشان داده شده که در بین همسران افراد معتاد، خشونت تجربه شده با حمایت اجتماعی رابطه معکوسی دارد.
بنابراین ضروری است بیمار بهبود یافته پس از درمان و پس از خروج از مراکز ترک اعتیاد، مورد پیگیری های لازم قرار گیرد تا با حمایت های اجتماعی و خانوادگی مسائل و مشکلات ایجاد شده را کاهش دهیم و همچنین با حمایت روانی از بروز مشکل عودپذیری به سمت مواد مخدر جلوگیری کنیم. پیگیری ها را از دو جنبه باید مورد بررسی قرار دهیم در مرحله اول که جنبه ی فردی دارد باید وضعیت فرد بهبود یافته و مشکلات شخصی او خصوصاً از لحاظ روحی و روانی مورد ارزیابی قرار گیرد تا آسیب های ناشی از سوء مصرف مواد مخدر خصوصاً آسیب های شخصیتی و رفتاری فرد، شناسایی و با ارجاع به متخصص تحت درمان قرارگیرد اما مرحله دوم که جنبه ی خانوادگی و اجتماعی دارد و لازم است توسط مددکار یا کارشناس مربوط پیگیری شود؛ مشکلات خانوادگی و اجتماعی فرد بهبود یافته می باشد. زیرا بر همه واضح است که فردی که به مشکل اعتیاد دچار بوده است اغلب از لحاظ جایگاه خانوادگی و اجتماعی دچار مشکل شده است و دیگر مورد پذیرش خانواده و جامعه نیست و به همین دلیل اکثر معتادین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی خود را از دست داده اند و لازم است که با پیگیری های لازم و مداخلات مؤثر به فرد کمک شود تا مشکلاتش تا حدود زیادی رفع گردد که اگر این مشکلات حل نشده باقی بماند خود عاملی برای بازگشت به اعتیاد ایجاد می کند و بازگشت به اعتیاد موجب بدتر شدن وضعیت فرد حتی حادّتر از قبل می شود تمامی اعتمادها به فرد که از قبل خدشه دار شده بود فرو می پاشد و بازسازی این اعتماد و پذیرش به مراتب از قبل سخت تر می شود. و خود فرد نیز دچار سرخوردگی شده و باورِ غیر قابل حل بودن مشکل اعتیادش در او تقویت شده و دچار مشکلات شخصیتی و روحی بیشتری می گردد که این خود در مراحل بعدی، درمان را با مشکل روبرو می کند.
پس داشتن یک رویکرد درمانی و پیگیری صحیح برای تک تک افرادی که در مراکز ترک اعتیاد پذیرفته می شوند، ضروری است و همچنین داشتن برنامه ای با اهداف مداخله و پیگیری مؤثر متناسب با وضعیت فرد بهبود یافته و خانواده او، برای کامل نمودن دوره درمان بسیار اثرگذار می باشد.
فاطمه محمدی دانشجوی مددکاری اجتماعی
منابع
کتاب آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات اجتماعی) دکتر رحمت الله صدیق سروستانی
فصلنامه مددکاران اجتماعی متخصص، شماره اول پاییز ۱۳۹۱
ناتوانی وضعیت، استراتژی های و تدابیر، گزارش کارشناس سازمان ملل متحد، ترجمه: جواد صالحی (۱۳۷۲)، انتشارات سازمان بهزیستی کشور
میری آشتیانی، الهام (۱۳۸۵). جامعه شناسی اعتیاد، تهران: نشر دیدآور
حجتی، حمید؛ الوستانی، سودابه؛ آخوند زاده، گلبهار و حیدری،بهروز (۱۳۸۸). بررسی بهداشت روانی و ارتباط آن با کیفیت زندگی معتادان، مجله دانشگاه علوم پزشکی یزد، ۱۹ (۳) ۲۰۷ ـ ۲۲۱.
دکتر رحم الله سردستای (۱۳۸۷) ، آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات اجتماعی)، تهران، انتشارات سمت
Rozen, H.G., Waart, R.Q. Windt, D., Brink.W. Yong.C.A., and Kerkbof, A.F.M. (2006).
Deleon, G. (2000). The Terap eutic community: Theory. Model, and Method. New York: Springer Wenzel, V., Weichold, K. and sill bereisen. R.K. (2009). The life skills program ISPY: Positive influences on scholl bon ding and prerention of sub stance misuse. Jonnal of adolescence. 32, 1391-1401.
Gordon, L., Tinsely, L. Godfrey, and parrott Gordon, L., Tinsely, L. Godfrey, G,. and Parrott. S (2006) The econamic and socialcosts of class. A drug in England and wales. 2003/2004 http/rds. Homeoffice. Gov. uk/rds/pdfs06/ rdsldr/ 666.pdf
Lee,1., Herrenkohl, T., and Kosterman, R. (2013). Educational inequalities in the co-occurrence of mental health and substance use problems and its adult socio – economic consequences: longitudinal study of young adults in community sample. Public health, 127 (8), 745-753.