نتایج آمارها نشان داده که طلاق روز به روز در حال افزایش است و این پدیده برای زنان پیامدهای زیادی از جمله فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، ارزشی و هنجاری دارد، چون طبیعتا وقتی زنی طلاق میگیرد اولین چیزی که متوجه آن خواهد شد انگ و برچسبهایی است که از طرف افکار عمومی به او نشانه میرود، چرا که افکار عمومی در بسیاری موارد با طلاق زن موافق نیست و به آن خوب نگاه نمیکند.
به گزارش مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران، روزنامه آرمان در ادامه نوشت: اما به تدریج به دلیل افزایش طلاق و ارزشهای نگرشی که در میان خانوادهها و افراد به وجود آمده است در واقع امروزه حضور زنان مطلقه در جامعه با تحمل و تساهل بیشتری دیده میشود، به گونه ای که تلاشها بر این است تا حضور زنان مطلقه در اجتماع تابو نباشد و آنها نیز بتوانند مانند سایرین بی دغدغه به زندگی خود ادامه دهند، اما ما باید به مرحله ای برسیم که نگاهمان به طلاق یک تغییر باشد نه یک مشکل، تا جایی که اکنون طلاق یک تغییر در زندگی خانوادگی در میان زنان است که باید با آن کنار بیایند. اما آنچه مسلم است اینکه هنجار و فرهنگهای ارزشی یک شبه و دو شبه تغییر نمیکنند، چون برچسبها و انگارهها در جامعه نسبت به زن مطلقه ناگهانی به وجود نیامده که بخواهد ناگهانی از بین برود. بنابراین ما نیاز به زمان داریم تا این نگاهها نسبت به زنان مطلقه از بین برود و طلاق به عنوان تغییر تلقی شود، نه اینکه به زنان طلاق گرفته به چشم یک فرد خطاکار نگاه کنیم و این افراد را برای همیشه کنار بگذاریم. آنها هم حق زندگی دارند و باید دور از نگاه قضاوت گرایانه مردم قرار بگیرند.
زنان مطلقه در معرض آسیبهای جنسی
نکته دیگری که وجود دارد این است که زنی که طلاق میگیرد آسیبهای اجتماعی زیادی را متحمل میشود و این مساله به انگارهها و افکار عمومی بر میگردد، چون تصور میشود که با زنان مطلقه راحت تر میتوان ارتباط برقرار کرد تا فردی که دختر است یا متاهل و در زندگی خانوادگی است. گرچه امروزه تمام این تابوها شکسته شده و همه نوع ارتباطی شکل میگیرد، اما آسیبهای اجتماعی زیادی در جامعه متوجه زنان مطلقه است و ممکن است در مسیر انواع سوءاستفاده جنسی قرار بگیرند، چون افکار عمومی نگاه درستی به این مساله ندارند که باید با فرهنگسازی در این زمینه اقدام کرد، چرا که ممکن است طلاق برای سوءاستفاده گران نیز اتفاق بیفتد. بنابراین با راهکارهای مناسب میتوان تصور عموم را به سمتی سوق داد تا زنان مطلقه نیز در امنیت قرار بگیرند.
پیامدهای اقتصادی طلاق در زنان
وضعیت اقتصادی هم از مشکلات دیگر زنان مطلقه است. طبیعتا زنانی که مطلقه هستند اولین مساله ای که در زندگی بعد از طلاق با آن مواجه میشوند مساله اقتصادی است. بنابراین اگر زنان مطلقه پدر، برادر یا ثروتی نداشته باشند که از آنها حمایت مالی کنند، طبعا با مشکلات معیشتی رو به رو میشوند که این مساله امری بسیار مهم است و باید به آن توجه کرد. این در حالی است که در بسیاری موارد برخی زنان مطلقه برای تامین مخارج زندگی خود مجبورند تن به روابط نامشروع با مردان مجرد و متاهل بدهند تا امورات زندگی خود را بگذارند. با وجود این، حضور زنان مطلقه در جامعه ممکن است مثل شمشیر دولبه باشد. یک لبه به عنوان تغییر در زندگی است و لبه دیگر حضور آسیب زا در مکانی است که قرار میگیرند، آنچنان که طلاق زنان به جای رفع آسیب، بیشتر آسیب زاست.
تغییر نگرش عمومی به نفع زنان مطلقه
همه این مسائل پیامدهای طلاق زنان است، اما اینکه چقدر ما به طور جدی بپذیریم که این پیامدها بعد از طلاق وجود دارد بسته به حضور زنان مطلقه در جامعه است، به گونه ای که آنها بعد از طلاق باید مهارتهای فردی و اجتماعی خود را حفظ کنند و با ارتقای آنها به زندگی پس از طلاق خود وارد شوند. در بسیاری موارد زنان مطلقهای وجود داشته اند که پس از طلاق زندگی موفق دیگری را شروع کرده اند، تا جایی که تلاش کردهاند به تحصیلات خود ادامه دهند و در واقع سطوح زندگی خوبی را برای خود پس از این بحران تعریف کردند. با وجود این، انگها و برچسبهایی که از گذشته در مورد زنان مطلقه به ما رسیده در بسیاری موارد میتواند با تغییر اندیشه و کسب توانمندیهای فردی و اجتماعی از بین برود. اتفاقا باید به زنان مطلقه نگاه واقعبینانه و تساهلگرایانه داشته باشیم. به هر حال باید زن طلاق گرفته انرژی مضاعفی را برای زندگی خود به کار گیرد، چرا که از دید جامعه شرایط و نگاهها برای او طبیعی نیست. با وجود این، زن مطلقه باید طوری زندگی خود را هدایت و تنظیم کند که دیگران حضور او را مزاحم زندگی خودشان ندانند تا برچسبها و انگارههایی که در ذهن عموم است از بین رفته و پاکسازی شود. در این مسیر، رسانههای دیداری، نوشتاری و شنیداری نقش مهمی دارند و در واقع میتوانند افکار مثبتی را نسبت به طلاق زنان در جامعه ترزیق کنند. طلاق شکست نیست و نمیتواند باعث محدودیت زندگی زنان مطلقه باشد، حتی در بسیاری موارد میتواند پایه موفقیت هم باشد، چون شاید زن طلاق گرفته در زندگی اول خود شانس خوبی نداشته باشد، اما زندگی دوم میتواند مسیر خوبی پیش بگیرد.
طلاق شکست نیست
البته اینکه چه باید کرد تا توانمندیهای زنان مطلقه بالا برود بستگی به افرادی دارد که دست اندرکار مسائل زنان و درگیر آن هستند. برای مثال حوزه معاونت امور زنان و خانواده و سازمان بهزیستی میتوانند با سیاستگذاریها در این زمینه شرایط خوبی را برای زنان پس از طلاق فراهم کنند، چون زنی که به هر دلیلی نتوانسته زندگی مشترک را ادامه بدهد در واقع شرایط برایش به حدی سخت بوده که به جدایی رسیده است. بنابراین نباید طلاق پایان زندگی اش باشد و از حقوق اولیه و انسانی محروم شود، چرا که ممکن است به آن زندگی عادت کرده و صاحب فرزند نیز باشد و به همین دلیل دچار افسردگی و دلزدگی فردی و اجتماعی شود و این مساله تبعات روحی و اجتماعی پس از طلاق است که زنان با آن مواجهند. بنابراین اگر به طلاق به عنوان تغییر در زندگی زناشویی فرد نگاه کنیم اتفاقا نه تنها شکست نیست، بلکه میتواند پایهای برای پیروزی فرد در آینده باشد و در این زمینه ضروری است که به کمک زنان مطلقه بشتابیم تا انواع آسیبها در جامعه کاهش یابد.
عالیه شکربیگی | دبیر کارگروه خانواده سالم معاونت زنان