مصطفی اقلیما: ۱۹ میلیون معترض حاشیه نشین را هم، کتمان می کنید؟

براساس آمارهای ارائه شده در حدود ۱۹‌میلیون حاشیه نشین وجود دارد که اغلب نیز با احساس محرومیت و تبعیض همراه هستند. به همین دلیل نیز یکی از هسته‌های اصلی اعتراضات اخیر در کشور حاشیه‌نشینان شهرها بودند که با ورود به صحنه اعتراضات آتش این اعتراضات را شعله‌ور کردند. به‌دلیل اینکه مشکلات فرهنگی و اقتصادی در حاشیه شهرها زمینه‌ساز بزهکاری شده واکنش آنها به نیروهای امنیتی عمدتاً همراه با خشونت است. در چنین وضعیتی اعتراضاتی که می‌توانست تلفات کمتری داشته باشد با تلفات بیشتری همراه شد. از سوی دیگر جامعه ایران با پدیده‌های جدیدی مانند «فرزندفروشی» و «گورخوابی» مواجه شده است که ریشه در حاشیه‌نشینی دارد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوعات با دکتر مصطفی اقلیما، عضوسابق هیأت علمی دانشگاه ژسیو پاریس و رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران گفت‌و‌گو کرده است. وی معتقد است: «‌بسیاری از کسانی که دزدی، روسپیگری و بزهکاری می‌کنند فدایی جامعه هستند و جامعه آنها را به این روز انداخته است. چه بسا اگر این افراد از امکاناتی مانند بقیه برخوردار بودند انسان‌های مفیدی برای جامعه می‌شدند». در ادامه ماحصل این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

براساس آمارهای ارائه شده در شرایط کنونی ۱۹میلیون حاشیه‌نشین در ایران وجود دارد که این آمار در حال افزایش است. چرا میزان حاشیه نشینی در ایران در حال افزایش است؟
در همه کشورهای جهان افرادی که از توانایی مالی کافی برای زندگی در شهرها برخوردار نیستند به حاشیه شهرها پناه می‌برند. دلیل اصلی اینکه حاشیه‌نشینی در ایران نسبت به کشورهای دیگر در حال افزایش است این است که در شهرهای ایران کار و اشتغال وجود ندارد. این وضعیت در روستاها نیز وجود دارد. به همین دلیل نیز روستایان برای به دست آوردن اشتغال به شهرها می‌آیند. در چنین شرایطی چون در شهرها نیز میزان اشتغال کاهش پیدا کرده در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند. در نتیجه حاشیه شهرها از دو طرف تغذیه می‌شود. نخست از طرف کسانی که توانایی کافی زندگی در شهرها را ندارند و دوم روستاییانی که به امید پیدا کردن کار به شهرها مهاجرت می‌کنند. دلیل دیگر افزایش میزان حاشیه نشینی در ایران فقر است که روز به روز ابعاد گسترده‌تری در جامعه ایران پیدا کرده است. امروز جمعیت زیادی در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند که این جمعیت زیاد فی‌نفسه آسیب زننده است. در برخی از سکونتگاه‌ها در حاشیه‌شهرها هفت یا هشت نفر با هم در محیطی کوچک زندگی می‌کنند که پیامدهای اخلاقی و روانی منفی زیادی دارد. در چنین شرایطی هرگونه ارتباط جنسی محتمل است. از منظر رواشناسی برادر و خواهر در سنین پایین به‌دلیل عدم آگاهی کافی باید در اتاق‌های جداگانه بخوابند. این وضعیت در همه جوامع وجود دارد. در چنین شرایطی فرض بگیرید در یک سکونتگاه در حاشیه شهرها به‌دلیل کمی فضا چندین خواهر و برادر در یک اتاق کوچ در کنار هم می‌خوابند. این وضعیت آسیب زننده است و زمینه فروپاشی ساحت خانواده را فراهم می‌کند. یکی از دلایل اصلی حاشیه‌نشینی بیکاری است اما دلایل دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. در همه جوامع دولت‌ها موظف به تولید کار برای مردم آن جامعه هستند. در بسیاری از انتخابات سیاسی در کشورهای جهان رقابت اصلی کاندیدای انتخابات بر سر کاهش نرخ بیکاری در آن جامعه است و مردم بیشتر از کسانی حمایت می‌کنند که در زمینه کاهش نرخ بیکاری برنامه کاربردی ارائه می‌کنند. در شرایط کنونی انتقادات زیادی به دونالد ترامپ مطرح می‌شود. این در حالی است که ترامپ در طول دوران ریاست جمهوری خود میزان بیکاری را در آمریکا به صفر رسانده است.

آیا حاشیه‌نشینی خود دلیل حاشیه‌نشینی بیشتر می‌شود و به یک رویکرد اجتماعی تبدیل می‌شود؟
بله، حاشیه‌نشینی فی نفسه خود را تشدید می‌کند. در عین حال آسیب‌های دیگری نیز با خود به همراه می‌آورد.کسی که در روستا زندگی می‌کرده اما کار نداشته تنها یک مشکل داشته است. این در حالی است که هنگامی که به شهرها مهاجرت می‌کند و در نهایت حاشیه‌نشین می‌شود چندین مشکل پیدا می‌کند. در اغلب خانواده‌های مناطق حاشیه‌نشین اقتدار پدر خانواده‌ها به‌دلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن کار نزد اعضای خانواده زیر سوال رفته و دیگر فرزندان به راحتی حرف پدر و مادر خود را گوش نمی‌دهند. امروز فرزندان در محیط‌های شهری به خوبی به حرف بزرگتران خود گوش نمی‌دهند. این در حالی است که این وضعیت در حاشیه شهرها به مراتب بدتر است. نکته دیگر که وضعیت حاشیه‌نشینی را پیچیده‌تر می‌کند احساس محرومیت و تبعیض اجتماعی است. این احساس در اغلب اقشار جامعه به‌وجود آمده با این وجود در بین حاشیه‌نشین‌ها بیشتر است.

آیا این احساس تبعیض حاشیه‌نشین‌ها را به نیروهای معترض اجتماعی و سیاسی تبدیل کرده است؟
این دلیل به همراه دلایل دیگر چنین اتفاقی را رقم زده است. در نتیجه ما امروز با ۱۹‌میلیون و بلکه بیشتر معترض بالقوه در جامعه ایران مواجه هستیم. کسی که در روستا زندگی می‌کند و مشاهده می‌کند همه امکانات کشور در تهران یا شهرهای بزرگ جمع شده به امید زندگی بهتر به شهرها مهاجرت می‌کند، غافل از اینکه در شهرهای بزرگ با چالش‌های بزرگ‌تری مواجه خواهد شد، البته معضل بیکاری در شهرهای کوچک هم وجود دارد و تنها مختص به حاشیه شهرهای بزرگ نیست. با این وجود بیکاری در حاشیه شهرهای بزرگ چالش‌های جدی‌تری به وجود آورده است.

چرا اغلب اعتراض‌های حاشیه‌نشین‌ها همراه با خشونت است؟ این خشونت از کجا سرچشمه می‌گیرد؟
منشأ خشونت را باید در حضور نیروهای امنیتی در بین جمعیت زیاد حاشیه‌نشینان جست وجو کرد. جمعیت زیاد به‌صورت طبیعی هیجان ایجاد می‌کند. هنگامی که آنها وارد چنین فضایی می‌شوند فشار مضاعفی را به جمعیت وارد کرده و جمعیت را آبستن اتفاقات خشونت بار می‌کنند. این وضعیت در جوامع دیگر نیز وجود دارد و تنها مختص به جامعه ایران نیست. حاشیه‌نشین‌های شهرها به‌دلیل احساس محرومیت و تبعیضی که احساس می‌کنند به محض مشاهده نیروهای امنیتی موضع‌گیری و جبهه‌گیری می‌کنند. امنیت یک مقوله ذهنی است و باید در ذهن شهروندان وجود داشته باشد. افرادی که در بدترین وضعیت اقتصادی زندگی می‌کنند، بیکار هستند و احساس تبعیض می‌کنند، هنگامی که نیروهای امنیتی را در مقابل خود مشاهده می‌کنند جبهه‌گیری می‌کنند و آماده جنگ و نبرد می‌شوند. در چنین وضعیتی نیز حاشیه‌نشینان از هرگونه ابزار مانند چوپ یا سنگ برای جنگیدن استفاده می‌کنند.

در حاشیه شهرها به‌دلیل نابسامانی‌های اقتصادی و فرهنگی بزهکاری و رفتارهای بزهکارانه به مرور زمان جزئی از زندگی روزمره آنها می‌شود. آیا حاشیه‌نشینان در مواجهه با نیروهای امنیتی این رفتار بزهکارانه خود را بازتولید می‌کنند و به‌همین دلیل اعتراضات شکل خشونت‌باری به خود می‌گیرد؟
بنده از قبل از انقلاب تاکنون به‌دلیل مسئولیتی که در زمینه مددکاری اجتماعی داشتم در بدترین محله‌های ایران رفت و آمد داشتم و از نزدیک با واقعیت‌های زندگی مردم این مناطق آشنایی دارم. به همین دلیل نیز معتقدم امن‌‌ترین مناطق شهرها برای رفت و آمد مناطق فقیرنشین است. به‌عنوان مثال اگر فردی در محله‌های پایین شهر برای یک خانم مزاحمت ایجاد کند با واکنش مردم منطقه مواجه می‌شود. این در حالی است که در شمال شهر چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد و کسی واکنش نشان نمی‌دهد یا واکنش حداقلی نشان می‌دهد. اشتباه نکنیم. هنوز انسانیت از محلات فقیرنشین از بین نرفته، بلکه از دیگر مناطق شهرها بیشتر است. هنوز انسانیت و مردانگی در مناطق فقیر شهر نمرده و اگر کسی کمک بخواهد به آن کمک می‌کنند. مردم فقیر پول ندارند اما همان که دارند را با دیگران تقسیم می‌کنند. دلیل اصلی اعتراض مردم فقیر جامعه گرسنگی است. هنگامی که دولت قیمت کالاهای اساسی را افزایش می‌دهد زندگی اقشار فقیر جامعه تحت تاثیر می‌گیرد و امکاناتی را که تا دیروز در وضعیت حداقلی بوده نیز کاهش پیدا می‌کند.

یعنی شما حاشیه‌نشینی را منشأ بزهکاری نمی‌دانید؟
بزهکار که به خودی خود بزهکار نشده است. جامعه وی را بزهکار کرده است. آیا کسی که دزدی می‌کند از بدوتولد چنین به دنیا آمده است؟ خیر. این جامعه است که با محرومیت‌ها و فشارهایی که به این افراد وارد می‌کند این افراد را به دزد و مجرم تبدیل می‌کند. هنگامی که روی پدر و مادر خانواده فشار وارد می‌شود این فشارها به‌صورت طبیعی به فرزندان نیز منتقل می‌شود و فرزندان نیز براساس همین فشارها از خود واکنش نشان می‌دهند. بسیاری از افرادی که در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند تخصص دارند اما کار برای آنها وجود ندارد. در بین حاشیه‌نشین‌ها افراد تحصیلکرده‌ای وجود دارند که اغلب از شهرهای دیگر به تهران مهاجرت کرده‌اند. اغلب این افراد ناکارآمدی بخش‌های دولتی و شهرداری‌ها را دلیل اصلی وضعیت زندگی خود می‌دانند. به همین دلیل نیز هنگامی‌که فضا متشنج می‌شود به اماکن دولتی و شهرداری‌ها حمله می‌برند و آنها را تخریب می‌کنند. چنین افرادی احساس تبعیض می‌کنند که دولت خدمات بیشتری به طبقات بالاتر جامعه می‌دهد، اما آنها از خدمات باکیفیت دولتی محروم هستند. در نتیجه دست به خشونت می‌زنند و اموال‌عمومی را تخریب می‌کنند. اغلب این افراد در روستا و شهر کوچکی که زندگی می‌کردند دارای احترام بودند و هیچ‌خلافی مرتکب نمی‌شدند. دلیل آن نیز این بود که در شهرهای کوچک نظارت اجتماعی وجود دارد و اغلب افراد همدیگر را می‌شناسند. به همین دلیل نیز اگر کسی خلافی مرتکب شود خیلی زود بقیه افراد شهر یا روستا متوجه می‌شوند. این در حالی است که در شهرهای بزرگ نظارت اجتماعی وجود ندارد و به‌جای آن باید قانون اجرا شود. این در حالی است که در عمل قانون اجرا نمی‌شود. امروز آمار معتادان در مدارس کشور افزایش چشمگیری داشته است.

در چه مقطعی؟ به چه دلیل میزان اعتیاد در بین محصلین افزایش داشته است؟
در همه مقاطع تحصیلی و به‌خصوص در مقطع دبیرستان وجود دارد. آمارها عنوان می‌کند در حدود دومیلیون معتاد در کشور وجود دارد. این در حالی است که میزان معتادان غیررسمی که در معرض آمارگیری قرار ندارند نیز رقمی در همین حدود است. در نتیجه به‌صورت تقریبی ما با چهار‌میلیون معتاد در کشور مواجه هستیم. اگر یک خانواده استاندارد بین‌المللی چهار نفره یعنی پدر و مادر و دو فرزند دختر و پسر را که معیار مطالعات اجتماعی است، معیار قرار بدهیم در شرایط کنونی در کشور در حدود شانزده‌میلیون نفر به‌صورت مستقیم با مساله اعتیاد درگیر هستند. از این شانزده‌میلیون نفر هشت‌میلیون فرزندان خانواده معتاد هستند که در مدارس حضور دارند. اغلب این فرزندان یا مواد می‌فروشند، یا تهیه می‌کنند و آثار اعتیاد در منزل مانند عصبی‌بودن را با خود همراه دارند. در کنار این شانزده‌میلیون نفر که به‌صورت مستقیم با اعتیاد درگیر هستند بستگان دیگر مانند برادر یا خواهر نیز به‌صورت غیرمستقیم با مساله اعتیاد درگیر هستند و از اعتیاد نزدیکان خود نگران و مضطرب هستند. امروز برخی از مراکز عنوان می‌کنند مردم ایران با افسردگی مواجه شده‌اند. این در حالی است که در واقع مردم افسرده نیستند و بلکه بی‌هدف و بی‌تفاوت شده‌اند.

در جامعه ایران با پدیده‌های جدیدی مانند «فرزندفروشی» و «گورخوابی» مواجه هستیم. آیا این پدیده‌های جدید نیز ریشه در حاشیه‌نشینی دارد؟
گورخوابی پدیده جدیدی است که باید به‌صورت مجزا مورد بررسی قرار بگیرد. حاشیه‌نشینی به‌دلیل طرد شدگی و نبود فرصت‌های برابر به وجود آمده نه به‌صورت خودجوش. گورخوابی ارتباطی مستقیم با حاشیه‌نشینی ندارد. کسانی که در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند در گورها نمی‌خوابند. حاشیه‌نشین‌ها معمولا با شغل‌های کاذب مانند پاک کردن شیشه اتومبیل‌ها در خیابان و یا گل‌فروشی در سرچهارراه‌ها برای خود درآمد تولید می‌کنند. از سوی دیگر ممکن است از راه‌های غیرقانونی مانند دزدی یا فروش مواد مخدر درآمد داشته باشند. این در حالی است که گورخواب‌ها از همین درآمد نیز بی‌‌‌بهره هستند. به‌تازگی برخی خانه‌ها در یکی از محله‌های تهران به‌دلیل فسادزا‌بودن تخلیه شدند.پس از مدتی مشخص شد که این افراد مهاجرانی بودند که در کنار خیابان دستفروشی می‌کردند و عطر و ادکلن می‌فروختند و شب‌ها با قیمت بسیار پایینی در حد پنج هزاز تومان در این خانه‌ها می‌خوابیدند. نکته قابل تأمل اینکه به‌دلیل ارزانی محل خواب در برخی از این خانه‌ها دویست نفر شب‌ها می‌خوابیدند. گورخواب‌ها از این حداقل‌ها نیز بی‌‌‌بهره هستند و به همین دلیل برای زنده ماندن شب‌ها در گورها می‌خوابند. برخی از این گورخواب‌ها هنگامی که در فصل زمستان هوا سرد می‌شود برای گرم شدن خاک روی خود می‌ریزند و تنها سر آنها بیرون می‌ماند. تا زمانی که بیکاری و فقر در جامعه وجود داشته باشد وضعیت به همین صورت خواهد بود. کسی که امروز در محله‌های تجریش زندگی می‌کند با این نرخ تورم و گرانی بیست سال دیگر مجبور می‌شود در ورامین زندگی کند. فردی را در نظر بگیرید که فشار اقتصادی زیادی را تحمل می‌کند، شغل و جای خواب نیز ندارد. به‌صورت طبیعی اگر به چنین فردی فشار بیشتری وارد شود در وضعیت انفجاری قرار می‌گیرد و واکنش نشان می‌دهد. در اعتراضات اخیر کسانی در خیابان‌ها حضور پیدا کردند که چیزی برای از دست دادن نداشتند. برای بسیاری از این افراد مرگ لذت‌بخش‌تر از چنین زندگی است. قوانین برای همه انسان‌ها یکسان است. با این وجود ما ضوابط بیشتری برای حاشیه‌نشینان در نظر می‌گیریم. بسیاری از کسانی که دزدی و بزهکاری می‌کنند فدایی جامعه هستند و جامعه آنها را به این روز انداخته است. چه بسا اگر این افراد از امکاناتی مانند بقیه برخوردار بودند انسان‌های مفیدی برای جامعه می‌شدند. اغلب این افراد آسیب‌های جامعه را دریافت کرده‌اند و آسیب‌ها را به سمت خود معطوف کرده‌اند. در نتیجه بقیه افراد جامعه در معرض آسیب کمتری قرار گرفته‌اند. این افراد فدایی جامعه هستند. در واقع این افراد قربانی سیاست‌ها و رفتار جامعه بوده‌اند که امروز به شکل‌های مختلف بزهکاری واکنش اعتراض‌آمیز نشان می‌دهند. ما به دست خودمان معترض تربیت کرده‌ایم. کسانی که در خیابان‌ها اعتراض می‌کنند توسط همین جامعه و چالش‌های آن به وجود آمده‌اند. به همین دلیل باید با آنها برخورد علمی انجام بدهیم.

منبع: آرمان ملی

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
Back to top button