سلامت اجتماعی- روانی زنان بعد از بلایای طبیعی؛ زنان زندگی را برای بم به ارمغان می آورند.
سیزده سال گذشته است، سالهایی که برای همه مردمان بم لبریز غم، رنج، امید، تلاش، زندگی و بیماری توأمان بوده است، سالهایی که مردان و زنان بمی دوش به دوش یکدیگر برای آبادنی شهرمان تلاش کرده اند و خون دل خورده اند.
اما زلزله یا هر بلای طبیعی تأثیر متفاوتی بر زنان و مردان می گذارد، جنسیت یک متغیر تأثیرگذار مهم بر آسیب پذیری زلزله در مناطق بحران زده دارد، این تفاوت هم به دلیل مسائل بیولوژیکی است و هم تفاوت های روانی و اجتماعیِ ناشی از نوع ساختارهای جامعه و نابرابری های جنسیتی که در همه جای دنیا وجود دارد.
زنانِ بم هم از این امر مستثنی نبوده اند و پیامدهای منفیِ متفاوتی را تجربه کرده و می کنند، یکی از پیامدهای متفاوتِ افزایش نرخ مرگ و میر زنان در فجایعی مانند زلزله و سیل است، در زلزله بم هم طبق آمار زنان بمی بیشتر از مردان کشته شدند، تقریبا ۵۰۰۰ نفر بیشتر.
شاید یکی از دلایل آن سرعت عمل کمتر زنان در فرار از زیر آوار یا کمتر بودن قدرت جسمانی شان از مردان جهت بیرون آمدن از زیر آوار می باشد اما بعضی از زنان بم به دلیل محافظت از کودکان یا خانواده ماندن در خانه را ترجیح دادند، بسیاری از مادران بمی را در همراه با کودکان شان پیدا کردند، در حالیکه جسمشان را سپر فرزندشان کرده بودند یا بعضی زنان به دلیل نوع پوشش و نداشتن لباس مناسب در فرار از زلزله سرعت کمتری داشتند.
گرچه همه چیز به نرخ متفاوت مرگ و میر زنان و غم از دست دادن خانواده برای آنها تمام نمی شود، زنانِ بم تجربیات متفاوتی بعد از پایان زلزله داشتند، احساس ناامنی، ترس، نداشتن سرپناه امن و تمیز، نداشتن سرویس های بهداشتی مناسب و امن، نداشتن حمام، تجربه زندگی با نامحرم در زیر یک چادر، پرستاری از همسر و فرزندان و خواهر و برادر و والدین مصدوم، تحمل اعتیاد های پرخطر مردان شان، از دست دادن دارایی یا پس انداز، درگیری های ارث و میراث با مردان خانواده و بسیاری تجارب دیگر که امروزه همچنان اثرات ناشی از آن در روحیه و رفتارشان شاید باقی مانده باشد.
و البته بزرگترین آسیب فاجعه، اختلال پس از استرس (ptsd) که در میان همه بازماندگان زلزله بم مشترک بوده است هم مشکلات متفاوت تری برای زنان ایجاد کرده و می کند. در تحقیقاتی که در این خصوص توسط روانشناسان و روان پزشکان علاقه مند به بم انجام گرفته بود نشان داده شد که دخترات در تجربه مجدد رویداد آسیب زا، اجتناب و پیش برانگیختگی و نشانه های افسردگی، اضطراب و استرس هم نمرات بالاتری نسبت به پسران داشته اند و هم شدت بیشتری را اعلام کرده اند. گرچه این موضوع در حیطه کاری روانشناسان می باشد اما تأثیرات این اختلال روانی نیز از نظر اجتماعی تحت تأثیر جنسیت هست، آنطور که آقای عباس سبزواری از مددکاران اجتماعی بم هم به این موضوع اشاره کرده است.
که دختران و زنان مبتلا به ptsd از یک طرف خودشان درگیر مشکلاتش خواهند ماند و اگر این دسته خودشان مبتلا نشوند و مردان خانواده شان، در نقش پدر و برادر و همسر مبتلا باشند بیشتر از زنان دیگر خشونت خانگی، بی مهری شوهر، ازدواج اجباری و شتابزده، اعتیاد و مشکلات دیگر را تجربه خواهند کرد.
متأسفانه باید اشاره کنم که زنان فاجعه زده در همه جای دنیا مشکلات روحی، خشونت خانگی، عدم سلامت بارداری، بیکاری، افایش فقر، اعتیاد، تفکر خودکشی، کاهش اعتماد به نفس، مهاجرت مردان، چند همسری، بیوه شدن، بیماریهای دستگاه تناسلی زنان را تجربه می کنند.
اما بسیاری راه حل ها برای بهبودی این مشکلات وجود دارد، گرچه باید با دقت دنبال شود و با انگیزه کمک و خیرخواهی برای زنان بازمانده و از سوی افراد متخصص و مجرب.
هم زنان جوان، میانسال و سالمند تحت مراقبت های روانی– اجتماعی باشند، گرچه تابوهای اجتماعی دوری گزینی از روان شناس و روان پزشک هنوز هم به شدت در شهرهای کوچک برای زنان خصوصاً دختران مجرد سن ازدواج یک مانع بهبودی محسوب می گردد اما باید از طریق مراکز بهداشت، مدارس، مساجد و مکانهای عمومی دنبال گردد. شناسایی گروههای آسیب دیده باید در الویت کاری باشد و دانشگاه بم نیز قدم های مثبتی در این خصوص می تواند بردارد از جمله دعوت از روان شناسان مجرب در خصوص روان شناسی فاجعه و دعوت از جامعه شناسان و مددکاران اجتماعی برای کاهش آسیب های اجتماعی مثل اعتیاد جوانان در بم.
برای زنده ماندنِ بم زیبا فقط بازسازیِ فیزیکیِ بم و تغییر شکل ساختمان ها ضروری نیست، هزینه ای که امروز برای سلامت روانی– اجتماعیِ بم خواهیم داد آینده فرزندان بم را می سازد.
معصومه کمال الدینی | مددکار اجتماعی و دانشجوی دکتری جامعه شناسی
منبع: خلاصه سخنرانی نشست علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی دانشکده سانحه و محیط زیست
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران