واکاوی روانشناختی فرار دختران از منزل

بررسی کارآمدی مداخله شناختی رفتاری_ گروهی بر باورهای غیر منطقی، خودپنداره و خودکارآمدی دختران فراری از منزل

واکاوی روانشناختی فرار دختران از منزل: بررسی کارآمدی مداخله شناختی، رفتاری_ گروهی بر باورهای غیر منطقی، خودپنداره و خودکارآمدی دختران فراری از منزل

واکاوی روانشناختی فرار دختران از منزل

چکیده:
هدف: این پژوهش بررسی کارآمدی مداخله شناختی رفتاری گروهی بر باورهای غیر منطقی، خودپنداره و خودکارآمدی دختران فراری ازمنزل بود.

روش: به این منظور تعداد ۳۰ نفر از دختران فراری ساکن دریکی از مرا کزآسیب‌های اجتماعی شهر مشهد انتخاب شدند، ۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر در گروه شاهد با روش نمونه‌گیری در دسترس قرار گرفتند. گروه آزمایشی در طی۱۴ جلسه، هفته‌ای ۲ بار به مدت ۱۱۵ دقیقه تحت مداخله شناختی رفتاری قرار گرفتند. گروه شاهد این مداخله را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه محقق ساخته باورهای غیرمنطقی دختران فراری، پرسشنامه خودپنداره راجرز و پرسشنامه خودکارآمدی شرر بود که آزمودنی‌ها قبل و بعد از اجرای مداخله به آنها پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از برنامه آماری spss از طریق تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

نتایج: نشان داد، مداخله شناختی رفتاری گروهی بر باورهای غیر منطقی و خودپنداره دختران فراری از منزل تأثیر معنادار داشته (۰۰۱ /۰>p) و بر خودکارآمدی دختران فراری تأثیر معناداری نداشته است (۰۰۱ /۰>p).

نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع پدیده فرار دختران و پیامدهای منفی آن به نظر می‌رسد که مداخلات شناختی رفتاری گروهی برای بهبود و اصلاح باورهای غیرمنطقی و خودپنداره بسیار مؤثر می‌باشد.

کلیدواژه: شناختی رفتاری، باورهای غیرمنطقی، خودپنداره، خودکارآمدی، دختران فراری.

واکاوی روانشناختی فرار دختران از منزل

مقدمه

مفهوم خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت باندورا (۲۰۰۲)، روانشناس مشهور، گرفته شده شده است که مبتنی بر باورها یا قضاوت‌های فرد به توانایی‌های خود در انجام وظایف و مسئولیت‌هاست. وی با به کارگیری مفهوم «خودکارآمدی» سهم بسزایی در فهم ما از نظریه یادگیری اجتماعی دارد. بندورا معتقد است که در بعضی موارد نتیجه کنترل خود بسیار قوی‌تر از نتایجی است که محیط خارج می‌تواند در فرد ایجاد نماید. از نظر وی، چیزی سهمگین‌تر و ویرانگرتر از خوارشمردن وجود ندارد (نقل از صدرالسادات و شمس اسفندآباد،۱۳۹۱).
مفهوم لغوی خودکارآمدی عبارتند از باورهای شخص در مورد توانایی برای کنار آمدن با موقعیت‌های متفاوت (پورافکاری، ۱۳۹۰).

افراد برای اینکه از روی عملکرد خود درباره کارآمدی خویش قضاوت کنند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می‌گیرند، سختی کار، میزان تلاش، شرایط نامطلوب و مطلوب، میزان کمک بیرونی که دریافت کرده‌اند، حالات عاطفی و فیزیکی آنها در حین انجام کار و چگونگی شکست و موفقیت آنها از جمله این عوامل است. همچنین نگرش مثبت یا منفی فرد به خود و نحوه شکل‌گیری موقعیت‌ها و شکست‌ها، قضاوت درباره کارآمدی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. باورهای افراد در مورد لیاقت‌هایشان بر میزان فشار روانی، افسردگی و اضطراب که در موقعیت‌های تهدید آمیز تجربه می‌کنند، اثر گذار است. کسانی که اعتقاد دارند می‌توانند این فشارهای بالقوه را تحت کنترل خویش درآورند، الگوهای فکری نگران کننده را به ذهن خود راه نمی‌دهند و در نتیجه مضطرب نمی‌شوند و بر عکس کسانی که به کارآمدی خود برای کنترل بالقوه تهدیدها معتقد نباشند، تهدیدها منجر به فشار روانی و اضطراب می‌گردد (حمیدپور، ۱۳۹۰).

در ساختار و چارچوب فکری بندورا، منظور از باورهای خودکارآمدی، داشتن احساس شایستگی، کفایت، و قابلیت در کنار آمدن با زندگی است. راه دیگری که بندورا کارآیی شخصی را شرح می‌دهد، بر حسب ادراک ما از درجه کنترلی که بر زندگی خود داریم می‌باشد (شولتز و شولتز، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۹۲). خودکارآمدی کم، می‌تواند انگیزش را نابود سازد، آرزوها را کم کند، با توانایی شناختی تداخل نماید و تأثیر نامطلوبی بر سلامت جسمانی بگذارد. افرادی که خودکارآمدی زیادی دارند معتقدند می‌توانند به طور مؤثر با رویدادها و شرایطی که مواجه می‌شوند، برخورد کنند. از آنجائی که آنها در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارند، درانجام کارها و وموقعیت‌های پیش رو استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل می‌کنند. این افراد نسبت به اشخاصی که کارآیی کمتری دارند، به توانایی‌های خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خود دارند. آنها مشکلات را چالش می‌بینند نه تهدید و فعالانه موقعیت‌های جدید را جستجو می‌کنند. چرا که خودکارآمدی بالا ترس از شکست را کاهش می دهد، سطح آرزو را بالا می‌برد و توانایی‌های حل مسئله و قوه تخیل را بهبود می‌بخشد (همان منبع).

ولز و همکاران آزمایشی ترتیب دادند که دریابند آیا خودکارآمدی می‌تواند عملکرد را در کار وزنه برداری تحت تأثیر قرار دهد؟ آزمودنی‌ها به طور منظم در سه گروه قرار گرفتند. به دو گروه از آنها در مورد مقدار وزنه‌ای که با موفقیت بر می‌داشتند اطلاعات غلط داده بودند. یک گروه که گروه سبک نام‌گذاری شده بود وزنه‌ای کمتر از آنچه اطلاع داشتند بلند کردند. گروه سنگین وزنه‌ای بیشتر از آنچه که می‌دانستند بلند کردند. گروه سوم درباره مقدار وزنه‌ای که بلند کردند اطلاعات درستی دریافت کرده بودند. گروه سبک که برای بالابردن خودکارآمدی خودشان به آنها اطلاعات غلط داده شده بود در آزمایش دیگری قادر شدند بیشتر از آنچه در اصل می‌توانستند، وزنه بلند کنند (جارویس، ۲۰۱۲، ترجمه کریمی و فرش فروش، ۱۳۹۰).

به طور خلاصه، خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارت‌ها مربوط نمی‌شود، بلکه به داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیت‌های مختلف اشاره دارد. باوربه کارآمد و مؤثربودن عامل مهمی در ساختارسازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارت‌های مشابه در موقعیت‌های متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات کارآمدی آنان وابسته است. مهارت‌ها می‌توانند به آسانی تحت تأثیر عدم باور یا شک و تردید به خویش قرار گیرند، در نتیجه افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانایی‌های خود استفاده کمتری می‌کنند (بندورا، ۲۰۰۱). به همین دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می‌سازد تا با استفاده از مهارتها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده‌ای انجام دهند (وایت، ۲۰۰۳).

از طرفی مفروضات فعلی صورت گرفته، بیانگر این است که طرحواره‌های مثبت و سازگار و همچنین زمینه‌های خاص طرحواره با میزان تاب‌آوری ارتباط مثبت داشته است و خودکارآمدی به عنوان موضوع طرحواره‌ای که به شدت با تاب‌آوری مرتبط است ظاهر می‌شود. جای تعجب نیست که اعتقاد به توانایی فرد در کنترل نتایج ممکن است توانایی کنار آمدن با استرس زندگی را افزایش دهد. به طور مداوم، ادراک از خود اثربخشی برای تأثیرگذاری بر نحوه پاسخگویی به مشکلات از طریق تأثیرگذاری بر نحوه مقابله، ارزیابی وضعیت و بعداً نحوه واکنش احساسی وی (باندورا (۲۰۰۱)) نظریه پردازی شده است.

بنابراین، افرادی که دارای خودکارآمدی بالاتری هستند، بیشتر تلاش می‌کنند تا در برابر خواسته ها واکنش نشان دهند و در نتیجه ممکن است به همان اندازه پریشانی را تجربه نکنند. محدودیت‌های متعددی برای پژوهش حاضر وجود دارد که پیامدهای مهمی را برای تحقیقات آینده ارائه می‌دهد. ابتدا متغیرهای پیش‌بینی کننده و نتیجه گیرنده در یک زمان اندازه گیری شدند و امکان ارزیابی روابط علیت ضمنی نظری را نفی کردند. به همین ترتیب، برای اثبات گسترش این روابط مهم در جوانان بین طرحواره‎ها و علائم، به تحقیقات طولی دقیق‌تری نیاز است.
این یافته با این نظریه سازگار است که نظرات مثبت شخص نسبت به خود ممکن است تأثیر قابل توجه‌ای داشته و به طور بالقوه به افزایش احساس رفاه و شایستگی کمک کند. اما نکته قابل تأمل و توجه این است که طرحواره‌های منفی واریانس قابل توجهی در تاب‌آوری در نظر گرفته نشده است، در حالی که طرحواره‌های مثبت (تقریباً ۵۰٪ از واریانس در هر یک از مدل های تاب‌آوری ما را تشکیل می‌دهند). البته لازم به یادآوری است که به غیر از داشتن سطح پایین طرحواره های منفی برای عملکرد احساسی مثبت متغیرهای دیگری نیز اثر گذار می‌باشند. که این امر بر اهمیت پرداختن به میزان نقش مؤثر طرحواره‌های مثبت در مدل‌های شناختی افسردگی جهت روشن کردن مکانیسم‌های خطر برجسته می‌کند.

واکاوی روانشناختی فرار دختران از منزل

بحث و نتیجه‌گیری
یکی از جنبه های مهم کنترل فردی، کارآیی شخصی است. این مفهوم توسط آلبرت بندورا ( ۲۰۰۱)، مطرح شده است. افراد دارای این ویژگی معتقدند که انجام کارهای مورد نظرشان همراه با مؤلفه خودکارآمدی با مکانیزم کنترل در سخت کوشی وجوه مشترکی دارد. افرادی که خودکارآمدی کمی دارند، احساس می‌کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوانند. آنها معتقدند که هر تلاشی که می‌کنند بیهوده است. هنگامی که با مانعی روبرو می‌شوند، اگر تلاش اولیه آنها در برخورد با مشکلات بی نتیجه بوده باشد، سریعاً قطع امید می‌کنند. افرادی که کارآیی شخصی بسیار کمی دارند حتی تلاش نمی‌کنند بر مشکلات غلبه کنند، زیرا آنها متقاعد شده‌اند که هر کاری انجام دهند بیهوده است و تغییری در اوضاع ایجاد نمی‌کند.

به همین خاطر خودکارآمدی به عنوان موضوع طرحواره‌ای سازگار و مثبت که بسیار زیاد با تاب‌آوری مرتبط است پدید آمد. جای تعجب نیست که اعتقاد به توانایی فرد در کنترل نتایج ممکن است میزان توانایی کنار آمدن با استرس زندگی را افزایش دهد، اما آنچه که نباید خوش‌بینانه بر روی آن چشم ببندیم. نقش و اهمیت عملکرد و چگونگی به فعل رساندن توانمندی‌های بالقوه افراد است. طرز تلقی و سبک زندگی و چگونگی تفسیر شرایط و سپس ابزارها و راه‌های تعامل و درگیر شدن با اتفاقات و میزان پای بندی به اصول و ارزش‌ها ودر نهایت چگونگی عملکرد تأثیر بسزایی در تاب‌آوری خواهند داشت. شکل‌گیری و بروز نظریه‌هایی مبتنی بر شناخت و درک مستمر از خود و تأثیر آن بر نحوه پاسخگویی به مشکلات از تأثیرگذاری چگونگی نحوه مقابله، ارزیابی وضعیت و نحوه واکنش عاطفی وی (بندورا (۲۰۰۱) شکل گرفته است. بنابراین، افرادی که دارای خودکارآمدی بالاتری هستند، بیشتر تلاش می‌کنند تا در برابر خواسته‌های خود واکنش نشان دهند و در نتیجه ممکن است به همان اندازه پریشانی را تجربه نکنند.

محدودیت‌های متعددی برای پژوهش حاضر وجود دارد که پیامدهای مهمی را برای تحقیقات آینده ارائه می‌دهد. ابتدا متغیرهای پیش فرض و استنتاج در یک زمان اندازه‌گیری شدند وبه تبع آن امکان ارزیابی روابط علیت ضمنی نظری را نفی کردند. به همین ترتیب، برای اثبات گسترش این روابط مهم در جوانان بین طرحواره‌ها و علائم، به تحقیقات طولی دقیق‌تری نیاز است.

نویسندگان مقاله:

دکتر آزیتا کشاورز؛ روانشناس
ریحانه اکبرزاده؛ روانشناس

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
Back to top button