ناکامی های اجتماعی، عاملی در افزایش اختلال های روانی
ریشه آسیب های اجتماعی چون خودکشی، گرایش افراد به اعتیاد، بی تفاوتی اجتماعی، بروز خشونت در جامعه و … را از دید شماری از جامعه شناسان باید در اختلال های روانی افراد جست وجو کرد؛ اختلال هایی که خود از بستری چون ناکامی اجتماعی برمی آید.
این روزها کم نیستند افرادی که به هر علت از یک اختلال کوچک یا بزرگ روحی و روانی رنج می برند؛ اختلال هایی که ممکن است سال ها در زوایای روان افراد پنهان بماند، رشد یابد و سپس در بزنگاه هایی خود را در قامت آسیب های رفتار فردی نمایان سازد و صحنه تعاملات اجتماعی را نیز از خود متاثر سازد. در همین پیوند «سید حسن موسوی چلک» رییس انجمن مددکاران اجتماعی، اوایل خردادماه امسال در نشست شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد که ۲۳ درصد ایرانی ها دست کم از یک اختلال روانی رنج می برند.
به دنبال اعلام آمار بیست و سه درصدی اختلال های روانی شهروندان، «عبدالرضا رحمانی فضلی» وزیر کشور نیز هفدهم خردادماه در صحن علنی مجلس آماری تکان دهنده از شمار زندانیان و برخی معضلات اجتماعی مانند اعتیاد ارایه داد که بیش از پیش توجه ها را به ریشه آسیب های اجتماعی معطوف داشت.
طی چند ماه گذشته انتشار اخباری از خودکشی شهروندان در اماکن عمومی باز هم مولفه ناهنجاری های روانی را در شکل گیری معضلات اجتماعی مورد توجه ناظران و جامعه پژوهان قرار داد. در این میان، برخی صاحبنظران بروز برخی ناکامی های اجتماعی را عاملی مهم در شکل گیری و رشد اختلال های روانی عنوان می کنند.
در پیوند با این موضوع، «غلامرضا علیزاده» جامعه شناس و محقق حوزه آسیب های اجتماعی و «سیف الله سیف اللهی» جامعه شناس، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، در گفت وگو با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا به بررسی متغیر ناکامی های اجتماعی در بروز بیماری های روانی و افزایش آسیب های اجتماعی پرداختند. این ۲ کارشناس همچنین در تبیین نقش جامعه در شکل گیری بیماری های روحی و روانی، از تغییر سبک زندگی به عنوان مولفه ای مهم یاد کردند.
*** نقش چالش های مدیریت شهری و موانع تحقق عدالت اجتماعی در بروز اختلال های روانی
وضعیت در حال گذار جامعه و دگرگون شدن سبک های زندگی یکی از مهمترین دلایلی است که کارشناسان جامعه شناسی از آن به عنوان محرک های شکل گیری و بروز بیماری های روحی و روانی یاد می کنند.
علیزاده، در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا، در خصوص دلایل شکل گیری بیماری های روانی از منظر جامعه شناسی گفت: از نگاه جامعه شناسی باید ریشه شکل گیری بیماری های روانی را در سه مقوله اهداف و راه های دستیابی به هدف، چالش های نوین شهری و ظهور شبکه های اجتماعی جستجو کرد.
این جامعه شناس و محقق حوزه آسیب های اجتماعی، در توضیح این مولفه ها اظهار کرد: تا زمانی که نابرابری های اجتماعی و اقتصادی در جامعه ای وجود داشته باشد و ۸۰ درصد منابع یک جامعه در دست ۲۰ درصد افراد خاص باشد، نمی توان انتظار داشت همه افراد به رویاهای خود در جامعه برسند. در جامعه ای که در آن توزیع منابع و فرصت ها عادلانه و متعادل نباشد، شرایط برای افزایش سرخوردگی و در نتیجه ناهنجاری و بزهکاری هایی چون اعتیاد به مخدرهای سنتی و صنعتی فراهم می شود.
وی افزود: در کنار نبود عدالت اجتماعی، مشکلات و نارسایی های شهری هم در بروز اختلال های روانی موثرند. زمانی که برنامه ریزی های شهری برای رفت و آمد مناسب نیست و فرد بیشتر وقت خود را در میان بوق، دود و ترافیک سپری می کند، باید انتظار رفتارهای نابهنجار را نیز داشته باشیم زیرا دود و سرب موجود در هوا آستانه تحریک پذیری افراد را پایین آورده و موجب ایجاد خشونت می شود.
سیف اللهی نیز در این زمینه به پژوهشگر ایرنا گفت: از آنجا که منشا برخی از ناهنجاری های اجتماعی برآمده از بستر جامعه است ما ابتدا باید وجود معضل هایی مانند بی عدالتی و تضاد طبقاتی را در جامعه بپذیریم و سپس در جهت حل آنها گام برداریم.
به باور این جامعه شناس و پژوهشگر، در صورت رفع نابرابری ها شاهد کاهش آسیب های رفتاری شهروندان خواهیم بود. در مقابل، ادامه و گسترش نابرابری ها بازخوردهایش را در افزایش ناهنجاری های اجتماعی نشان خواهد داد.
*** افزایش بیماری های روانی در بستر جامعه صنعتی و توسعه فناوری های نوین
به باور کارشناسان، ورود به زندگی صنعتی و گسترش فناوری های نوین به ویژه در عرصه ارتباطات که موجب دگرگونی در سبک زندگی افراد شده، یکی از مهمترین دلایل افزایش بیماری ها روانی طی یک سده گذشته است.
سیف اللهی در این زمینه گفت: هر چند که توسعه در ذات خود پیشرفت و تغییر را به دنبال دارد اما در بسیاری از موارد گذر از سنت به مدرنیته می تواند فرد و جامعه را در سطوح خرد، میانه و کلان دچار نوعی ناهنجاری کند.
علیزاده نیز تغییر سبک زندگی و گذر از سنت به مدرنیته را یکی از مهمترین دلایل افزایش بیماری ها و اختلال های روانی دانست. وی با اشاره به کارکرد شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از تازه ترین ابزارهای ارتباطی که گاهی باعث ایجاد اختلال و ناهنجاری های رفتاری در جامعه می شود، افزود: غرق شدن جوانان، نوجوانان و کودکان در شبکه های اجتماعی می تواند موجب بروز مشکلاتی شود زیرا این افراد به جای قرار گرفتن در جامعه و داشتن تحرک بدنی و فکری بیشتر زمان خود را صرف حضور در شبکه های اجتماعی می کنند. در این شرایط، زمان برای جامعه پذیری فرهنگی و اجتماعی افراد به شدت کاهش می یابد.
به باور علیزاده، در این شرایط افراد به ویژه جوانان و نوجوانان درگیر کشاکش میان ارزش های دنیای واقعی و مجازی می شوند و زمانی که نتوانند بین این ۲ ارزش تعادل برقرار کنند به قول «امیل دورکیم» جامعه شناس فرانسوی، دچار ناهنجاری یا انومی می شوند.
علیزاده بر اهمیت تقویت تشکل های اجتماعی در دنیای واقعی برای مقابله با آسیب شبکه های اجتماعی تاکید کرد و افزود: تشکل های اجتماعی در جامعه ما در پایین ترین سطح پویایی قرار دارد. از این رو، افراد به شدت به سوی شبکه های اجتماعی می روند و ممکن است دچار آسیب شوند. پس باید در مسیر تقویت تشکل های اجتماعی واقعی در جامعه کوشید.
*** ضرورت آسیب شناسی ریشه ای اختلال های روانی
جامعه شناسان در زمینه اختلال و بیماری های روانی بر ضرورت ریشه یابی و زدودن بسترهای ایجاد این اختلال ها تاکید دارند.
سیف اللهی در این زمینه به ایرنا گفت: مسایل شخصیتی و روحی- روانی افراد تا اندازه زیادی تحت تاثیر مناسبات اجتماعی جامعه است. به عنوان مثال هر چه توزیع امکانات در یک جامعه در حال توسعه نابرابر باشد، میزان انسجام اجتماعی کم و افراد دچار ناهنجاری های بیشتری می شوند. از اینرو، منشا بسیاری از این بیماری ها برخاسته از بستر اجتماعی است.
وی با تاکید بر اهمیتِ پیگیری ریشه های شکل گیری بیماری های روانی و چرایی افزایش این بیماری ها در جامعه به پژوهشگر ایرنا گفت: ارایه آمار از سوی نهادهای متولی در بحث بهداشت روانی جامعه نوعی اطلاع رسانی است اما کارشناسان ما باید ریشه شکل گیری این بیماری ها را پیدا کنند و به دنبال راهکارهای کارشناسی و منطقی برای حل آنها باشند.
کوتاه سخن آن که تحولات یک سده گذشته در جامعه ما موجب رشد اختلاف طبقاتی، فقر و نابرابری شده است؛ نابرابری هایی که در کنار افزایش چالش های ناشی از زندگی مدرن، می تواند گروهی از افراد جامعه را در معرض اضطراب و فشار روحی و روانی قرار داده و ناگزیر آنان به سمت و سوی اعتیاد، بزه و دیگر آسیب های اجتماعی سوق دهد.
لازم است سیاستگذاران در این زمینه با شناخت فرصت ها و موقعیت های رشد شهروندان و با استفاده از برنامه های طولانی مدت اقدام به کاهش نابرابری اجتماعی در جامعه کنند. برای این امر تنها یک سازمان و نهاد نمی تواند به تنهایی اقدام کند بلکه باید تمام برنامه ریزان با در نظر گرفتن واقعیت های جامعه زمینه های ایجاد نابرابری را از بین ببرند.