مصاحبه اختصاصی با دکتر بهمن صدیق در خصوص جزییات دوره آموزشی مداخلات مددکاری اجتماعی و مراقبت از خانواده در شرایط طلاق
با توجه به دوره آموزشیِ جدیدی که تحت عنوان “مداخلات مددکاری اجتماعی و مراقبت از خانواده در شرایط طلاق”، از سال گذشته به همت “دفتر خانواده و زنان سازمان بهزیستی کشور” در دست اجراست و در مناطق مختلف کشور برگزار شده است و ادامه دار نیز خواهد بود، لذا بر آن شدیم تا جهت روشن شدن ابعاد و زوایای مختلف این مبحث آموزشی، با هدف افزایش آگاهیِ جامعه مددکاران اجتماعی کشور نسبت به جزییات دقیق، جامع و کامل این موضوع، مصاحبه هایی را با اساتید، مسوولین اجرایی و دست اندرکاران این دوره آموزشی ترتیب دهیم که اولین مصاحبه مربوطه، تهیه شده و به شرح زیر می باشد.
***ضمن عرض سلام و ادب و احترام؛ در ابتدا لطفا جهت آشنایی بیشتر مخاطبین پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران به اختصار خودتان را معرفی بفرمایید.
سلام عرض میکنم و از دعوتتان تشکر میکنم. بهمن صدیق هستم. ۵۰ساله هستم و در دفتر توانمندسازی خانواده و زنان رئیس گروه توسعه و راهبری برنامه های اجتماع محور هستم. برنامه های تأمین مالی خُرد با رویکرد بانکداری پیوندی، توانمندسازی اجتماع محور با رویکرد کاهش فقر قابلیتی، تعیین سطوح توانمندی سرپرستان خانوار و اخیراً طرح مداخلات مددکاری اجتماعی در مراقبت از خانواده در طلاق را در دفتر توانمندسازی خانواده و زنان هدایت می کنم.
*** لطفاً در ارتباط با دوره آموزشی مداخلات مددکاری اجتماعی و مراقبت از خانواده در شرایط طلاق توضیحاتی ارائه بفرمایید، اینکه پروسه تنظیم و طراحیِ این مبحثِ آموزشی از چه زمان آغاز شده، چه مسیری را طی نموده و در حال حاضر در چه موقعیتی قرار دارد توضیحاتی ارائه بفرمایید.
درباره این پرسش جنابعالی مایلم عرض کنم که طرح مداخلات مددکاری اجتماعی در مراقبت از خانواده از ۳ سال پیش در دفتر توانمندسازی خانواده در دست مطالعه و بررسی بوده است که عزیزان ما سرکار خانم دکتر عرشی و جناب آقای مسعودی در تدوین محتوا و برنامه ریزی آن همکاری مجدانه و ارزنده ای را داشته اند. این طرح ابتدا در استان های فارس، خراسان رضوی و اردبیل به صورت منطقه ای اجرا گردید و سپس با توجه به دستاوردهای مطلوبی که داشته است مقرر گردید در کلیه کلینیکهای مددکاری اجتماعی کشور نیز در ۵ برنامه آموزشی منطقه ای در سایر استانهای برگزیده اجرا گردد که هم اکنون در استان گیلان در دست پیاده سازی است و مقرر است در ۴ استان دیگر نیز به صورت منطقه ای اجرا گردد.
*** در خصوص ابعاد و محوریت های کاربردی و عملیاتیِ این مبحث تخصصیِ مددکاری اجتماعی بپردازیم. بنظر شما وسعت کاربردی- عملیاتی این مبحثِ آموزشی مداخلات مددکاری و مراقبت از خانواده تا کجاست؟ آیا این مبحث می تواند شامل سایر فیلدهای تخصصی مرتبط با حوزه های مختلف مددکاری اجتماعی هم بشود؟
در خصوص پرسش سوم شما باید عرض کنم که این طرح در پاسخ به نمایان شدن یک خلاء بسیار جدی در نظام های ارائه خدمات در ساختار رفاه اجتماعی تدوین شده است. این خلاء در پیوند خدمات تخصصی و دوختن جامه ی انواع مراقبتهای تخصصی بر قامت گروه های هدف طراحی گردیده است. در شرایط کنونی در جامعه زیرساختهای خدماتیِ خوبی در عرصه مشاوره، روان پزشکی، مددکاری اجتماعی، خدمات توانبخشی، اعتیاد و … وجود دارد و لیکن ضریب نفوذ و کیفیت ارائه این خدمات متأسفانه با کاستیهای جدی روبروست. مثالی میزنم: در شرایط کنونی سازمان بهزیستی کشور به تنهایی حدود ۴ میلیون از انواع گروههای هدف را تحت پوشش دارد. پرسش اینجاست برای بازپیوند یا الحاق اجتماعی این جمعیت بزرگ و متنوع چگونه عمل می شود؟ آیا افراد کم توان، مبتلایان به اعتیاد در شرایط بهبودی، بیماران روانی مزمن توانبخشی شده، آسیب دیدگان اجتماعی، فرزندان شبه خانواده، متقاضیان طلاق و … بسیاری از گروه های در معرض خطر جامعه توانسته اند آنگونه که شایسته و در شأن ایشان است به جریان عادی زندگی مستقلانه خویش و غلبه بر محدودیتهای ناخواسته ناشی از شرایط خویش نایل آیند؟ چگونه میتوان سرعت و کفایت و کیفیت خدمات ساختار رفاه اجتماعی را به نحوی موثر در اجتماع و جامعه عملیاتی ساخت؟ آیا توانسته ایم در هدف الحاق اجتماعی و فراهم آوری فرصت حضور در اجتماع برای گروه به عنوان یک سازه اساسی توانمندسازی کامیاب باشیم؟ چگونه میتوان کیفیت ارائه این حجم متنوع از خدمات تخصصی را ارتقا بخشید تا در نهایت مردم به عنوان ذینفعان اصلی از این خدمات بهترین بهره را ببرند، بدون اینکه حس نقص و ضعف بر آنها مستولی یابد؟
این پرسشها و مطالعات عمیق ما را به این نتیجه رساند که نیازمند تغییری جدی در پارادایم هستیم. واقعیت این است که خانواده به عنوان اولین و مهمترین نهاد اجتماعی نیازمند یک سیستم مراقبتی کارآمد و مسلط بر نگاهی کل نگر و جامع است تا بتواند در هنگامه تغییرات اجتناب ناپذیر جامعه درحال گذارمان به تاب آوری مناسب و توسعه مطلوب بدست خویش رهنمون گردد. در این میان برآن شدیم تا با بهره گیری از نوین ترین رویکردها به این خلاء های جدی پاسخی درخور دهیم.
برنامه مراقبت از خانواده در طلاق رویکردی چندبُعدی و کل نگر است که با اتخاذ روش مدیریت مورد “case managment” درصدد است با بهره گیری از روشهای تیم سازی، خدمات سیار و دیدگاه سیستمی مددکاران اجتماعی را برای اولین بار در تاریخ کشور به صورتی استراتژیک وارد عمل نماید و آنان را به عنوان مدیران موردی کارآمد و موثر هم به عرصه خانواده در طلاق وارد کند و هم در تمامی عرصه ها کیفیت ارائه انواع خدمات را به نحو معناداری بهبودی بخشد. بنابراین مددکارانِ مدیرمورد در کلینیکهای مددکاری اجتماعی، پاسخ کنونی ما در مقطع حساس کنونی برای پرداختن به انواع معضلات اجتماعی به ویژه خانواده های در معرض طلاق می باشد.
*** لطفاً به اختصار نسبت به ضرورت حضور کلیه مراکز مددکاری اجتماعی کشور در این پروسه آموزشی توضیحاتی را ارائه بفرمایید. آیا به نظر شما با پیدایش این مبحث آموزشی، فصل جدیدی از تاریخ مراکز مددکاری اجتماعی کل کشور رقم خورده و آیا این دوره آموزشی به نوعی در پی یکپارچه سازی مستقیم و غیرمستقیم رویکردهای مددکاری اجتماعی مراکز نسبت به جامعه هدف است؟
یکی از اهداف مهم ما ظرفیت سازی در این برنامه است. متأسفانه مدرسین و افراد کار آشنا در این زمینه بسیار اندکند و لذا یکی از استراتژیهای ما در این برنامه پرورش اساتید و سوپروایزران کارآمد و مسلط به موضوع می باشد که به صورت کاملاً حساب شده از بین مددکاران آموزش دیده اقدام به ظرفیت سازی کرده ایم. ما بر این باوریم که این کار بزرگ باید بدست خود مددکاران اجرایی شود و شرکای اصلی ما کلیه ی مددکاران کشور می باشند. از این رو در هر دوره نسبت به شناسایی و پرورش نیروهای توانمند و علاقه مند و با انگیزه نیز تلاش میکنیم. خوشبختانه در این راستا تعدادی از عزیزان مستعد مددکار از کلینیکها دست یاری را فشرده اند و بتدریج ظرفیتهای ارزشمندی به این کار ارزشی ماندگار افزوده خواهد گردید.
مایلم به یک نکته مهم اشاره کنم:
در تجربه آموزش ما دیده ایم که چه بسا از رشته های مختلف برای آموزش و آشناسازی مددکاران اجتماعی با این رشته ها دعوت به عمل آمده که به دلیل عدم آشنایی ایشان به قلمرو و زمینه مددکاری اجتماعی گاهاً فرایند آموزش را دچار کندی کرده اند. علت این امر عدم آشنایی درست روان شناسان و روانپزشکان با ماهیت و تحولات نوین این رشته است که ایجاب می کند مددکاران عزیز دست بالا بزنند و نسبت به معرفی تحولات مدرن این رشته اهتمام ورزند.
*** دورنمای این مبحث آموزشی را چطور ارزیابی و ترسیم می کنید و چه برنامه هایی برای ارتقاء سطوح کمی و کیفی دوره های آتی در دستور کار دارید؟
درباره این پرسش شما باید عرض کنم که با توجه به این که در این برنامه هدف ما تغییر پارادایم از پارادایم نقص و آسیب به سوی پارادایم توسعه ای می باشد، بنابراین باید عرض کنم بله پاسخ شما مثبت است و رشته مددکاری با این آموزش های عمیق و البته بسیار سنگین و سیستماتیک که هر اقدام مددکار زیر نظر اساتید و سوپروایزران نظارت و پایش می شود تا به سطح کف استاندارد برسند و بازخوردهای فنی را مستقیماً دریافت نمایند. این عمل برای حرفه های یاریگرانه یک امر حیاتیست چرا که حضور در عرصه مسائل گروههای هدف و خانواده مستلزم بالاترین استانداردهای حرفه ای و مهارتی و فنی است و لذا برخورداری از یک مدرک دانشگاهی تنها پیش نیاز پرداختن به این امر حساس و ظریف است که در دوره های آموزشی دقیق این مهارتها بسط و توسعه می یابند. به عنوان یک ارزش در این طرح ما بر این باوریم که ورود به اتمسفر نهاد خانواده و گروه های هدف تنها با اتکا به داشتن مدرک دانشگاهی کافی نیست و عزیزان مددکار اجتماعی می بایست شاخصهای حرفه ای و فنی و مهارتی خود را به بالاترین سطوح ممکن برسانند. طی این مسیر البته چندان راحت نخواهد بود و لیکن مددکاران عزیز قادر خواهند بود با تکیه بر نگاه نوین و سطوح بالای مهارتی و فنی خاص رشته ارزشمند خود با اعتماد به نفس کافی به فعالیت و تعامل در این عرصه های گوناگون بپردازند.
نکته ای را که مایلم عرض کنم این است که طی این دوره بسیار تخصصی اولین اقدام مهم ما برای مددکاران عزیز است و در گامهای بعدی برآنیم در حوزه های کاملاً اختصاصی تر برای این رشته ی ارزنده تدارک های بالاتری ببینیم. خوشبختانه قوه قضائیه با رایزنی های انجام شده متوجه ابعاد کیفی حضور موثر مددکاران اجتماعی در قالب مدیران مورد گردیده است تا جائیکه مددکارانی که موفق به طی این دوره شوند قادرند با حفظ استقلال تابلو کلینیک مددکاری اجتماعی خویش، مجوز مرکز مشاوره خانواده قوه قضائیه را نیز دریافت نمایند.
یکی دیگر از چشم اندازهای مهم ما تأمین منابع مالی مستقل برای خدمات کلینیکهای مددکاری اجتماعی از سازمان مدیریت و برنامه ریزی است و امیدواریم که بتوانیم در این خصوص خبرهای خوبی را برای جامعه مددکاران در کلینیکهای مددکاری اجتماعی به ارمغان آوریم. مایلم به این نکته این موضوع را اضافه کنم که ایجاد تغییرات اجتماعی نیازمند برقراریِ بالاترین سطح تعامل به صورت راهبردی است و کلینیکهای مددکاری اجتماعی در این راستا باید با خودباوری و داشتن یک برنامه راهبردی و همدلیِ کافی به تعامل سازنده بپردازند. سپاسگزارم از توجه شما
*** با سپاس فراوان به جهت وقتی که برای شکل گیری این مصاحبه در اختیار ما قرار دادید.
مصاحبه و گردآوری: جواد طلسچی یکتا
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران