حکایت طلوع آفتاب مددکاری اجتماعی در ایران

قسمت اول از مصاحبهٔ اختصاصیِ رسانه مددکاری اجتماعی ایرانیان با دکتر مصطفی اقلیما

مددکاری اجتماعی در ایران: سخن از مددکاری اجتماعی که به میان می‌آید، آنچه نخست بر اذهان متبادر می‌شود، یادآور خنکای نسیم یاری رساندن است و در وهله اول شاید در نظر عام توفیق چندانی بین مفاهیم مددکاری، خدمات اجتماعی و مددکاری اجتماعی وجود نداشته باشد. اما واقعیت این است که این لغات هر یک مفاهیم خاص خویش را دربردارند و البته در این بین مددکاری اجتماعی واژه‌ای است که نیاز به تبیین بیشتر دارد. از این رو گفت‌و گویی ترتیب دادیم با دکتر«مصطفی اقلیما» پدر مددکاری اجتماعی ایران.

و اما دکتر اقلیما در گفت و گو با مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران چنین گفت: مددکاری اجتماعی در کشور ما بر اساس آنچه که از پیش درک و دریافت شده، کمک کردن معنا می‌شود. گفتنی است که پیش از انقلاب رشته‌ای به نام خدمات اجتماعی در دانشگاه‌ها وجود داشت و مفهوم خدمات اجتماعی هم کمک‌رسانی به نیازمندان بود و آنهایی که در زمینه‌های مختلف به کمک‌رسانی می‌پرداختند، با عنوان مددکار شناخته می‌شدند، اما باید توجه داشت که معنای مددکاری اجتماعی غیر از این است.

مددکاری اجتماعی در ایران

وی با بیان این که هنوز هم بسیاری از افراد با مفهوم مددکاری اجتماعی آشنا نیستند، افزود: خیلی‌ها می‌گویند ما مددکاریم و راست هم می‌گویند، چون مفهوم مددکاری در فرهنگ ما کمک‌کردن است و افراد می‌توانند به دیگران کمک کنند؛ ولی از خاطر نباید برد که مددکاری اجتماعی معنای دیگری دارد و به شناخت عوامل و زیرساخت‌های پیدایش مشکلی که برای افراد بوجود آمده، می‌پردازد.

مددکاری اجتماعی شناخت عوامل موثر در مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی است.

بعنوان مثال پزشک در مواجهه با بیمار دردمند، ابتدا مسکنی تجویز می‌کند تا بیمار کمی آرام شود و پس از آن به علت بیماری و درمان آن علت می‌اندیشد. مددکاری در واقع آن مسکّن اولیه است و اندیشیدن به علت درد و اما درمان همان کاری است که مددکاری اجتماعی انجام می دهد.

بنابراین مددکاری اجتماعی شناخت عوامل موثر در مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی است. مددکار اجتماعی وقتی مسئله شناخته شد، در راستای رفع عوامل بوجود آورنده آن به مسئولان ذی‌ربط برنامه ارائه می کند تا اجرا شود و معضل مذکور برطرف شود. پس مددکاری اجتماعی به ریشه عللی می‌پردازد که منجر به مسائل اجتماعی می‌شوند.

چگونگی ارائه مشاوره از سوی مددکاران اجتماعی

اقلیما با تصریح بر این که مددکاری اجتماعی در سراسر دنیا مشاوره است، یادآور شد: 90 درصد مردم دچار مسئله هستند، مسئله‌ای که می‌تواند فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و یا سیاسی باشد. در این میان کار مددکار اجتماعی این است که در حوزه مسائل فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی، علل ایجاد مسئله را در جامعه پیدا کند و ببیند این علل چطور آسیب می‌رسانند و در ادامه راهبردهای مناسب را با مسئولان، افراد جامعه و خود فرد درمیان بگذارد. این گونه است که مددکار اجتماعی به مددجوی خویش مشاوره می‌دهد.

مددکار اجتماعی هم مشاور است، مشاوری که در زمینه مسائل فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی به شناخت ریشه مسائل با توجه به فرهنگ و جامعه می‌پردازد و متناسب با آن فرهنگ و جامعه، راهبردها را ارائه می‌کند.

در واقع ما به مددجو کمک می کنیم تا مسئله‌اش را بفهمد، بعد از این آگاهی او یا می‌تواند مسئله‌اش را حل کند و یا نمی‌تواند. اگر نتواند آن را حل کند، مسئله را می‌پذیرد و با پذیرشی که دارد، ناراحتی‌اش برطرف می‌شود. لازم به ذکر است که هم اکنون ۹۰ درصد کار مشاوره در مملکت مرتبط با مددکاران اجتماعی است و ۱۰ درصد دیگر که در حوزه بیماری‌هاست با روانشناس و روانپزشک است.

این استاد دانشگاه در بخشی از سخناش اظهار کرد: هر کس در زمینه تخصصی خود می‌تواند مشاور باشد. بعنوال مثال خبرنگاری متبحر می‌تواند برای همکارانش در راستای تنظیم بهتر اخبار مشاوره دهد. مددکار اجتماعی هم مشاور است، مشاوری که در زمینه مسائل فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی به شناخت ریشه مسائل با توجه به فرهنگ و جامعه می‌پردازد و متناسب با آن فرهنگ و جامعه، راهبردها را ارائه می‌کند.

نگاهی به تاریخچه مددکاری اجتماعی ایران

پیشینه مددکاری اجتماعی ایران، حکایتی است که با نام «ستاره فرمانفرمائیان» مادر مددکاری اجتماعی ایران درهم آمیخته است.

می‌دانیم اطلاعات تاریخچه ایِ درخور توجهی از مددکاری اجتماعی ایران، در کتابی با عنوان «مددکاری فردی کاربا فرد» تألیف دکتر مصطفی اقلیما و غنچه راهب در دسترس است. اما از دکتر اقلیما خواستیم تا مختصری در این باره سخن بگوید و او چنین گفت: پیش از خانم ستاره فرمانفرمائیان، بانوی دیگری هم بودند که نامش را نمی‌دانم. ایشان هم در زمینه مددکاری دست به فعالیت‌هایی زدند. همان موقع که آمدند ایران، بعضی کارهای خدمات رسانی صورت گرفت، این بانو راهی روستاهای دماوند شدند و با یک گروه از افراد تلاش کردند تا سطح زندگی اهالی آن روستاها کمی بهتر شود. پس از آن، خانم فرمانفرمائیان وارد ایران شدند. خانم فرمانفرماییان دیدند مشکلات زیادی وجود دارد و هیچ سازمان و سرویسی در ایران برای کمک به مردم وجود ندارد. یادآور می شوم، «کمک به مردم» نه «مددکاری اجتماعی»؛ این دو لغت کاملاً با هم فرق دارند. واقعیت این است که دستگاه‌های دولتی در آن زمان قوانینی برای کمک به مردم نداشتند، اما خانم فرمانفرمائیان آمدند و در زیرزمین ساختمان وزارت کار یک اتاق گرفتند و مرکزی راه اندازی کرد که دوره کاردانی «خدمات اجتماعی» در آن ارائه می‌شد. بنابراین دوره‌های دو ساله‌ای گذاشته شد و افرادی که درس‌شان تمام می‌شد، در مراکزی نظیر بیمارستان‌ها مشغول بکار می شدند تا به افراد نیازمند از نظر مالی کمک کنند. این افراد در واقع به کار مددکاری می‌پرداختند نه مددکاری اجتماعی.

وی در ادامه گفت: بعد ازمدتی در خیابان ولیعصر ساختمانی ساختند و این مرکز از آن زیرزمین به ساختمان جدید منتقل شد و در آنجا دوره کارشناسی خدمات اجتماعی ارائه شد که البته من هم یکی از شاگردان ایشان بودم. مدرک خدمات اجتماعی که به ما می دادند در دو قسمت بود، بدین ترتیب که ابتدا تا فوق دیپلم لحاظ می‌شد اگر دانشجویان مناسبِ این کار تشخیص داده می‌شدند، می‌توانستند تا لیسانس ادامه دهند و مدرک لیسانس خدمات اجتماعی دریافت کنند. ما پس از فارغ‌التحصیلی در مراکز مختلفی که مراکز کمک به مردم محسوب می‌شدند، بعنوان مددکار اجتماعی کار می‌کردیم. اما مدرک تحصیلی و تخصص ما خدمات بود و فقط سرویس می‌دادیم. سرویسی که هر فردی می‌توانست آن را ارائه دهد، اما چون ما این درس را خوانده بودیم، به ما می‌گفتند، شما بهتر می‌دانید به کی چقدر باید بدهید. گفتنی است که پس از مدتی دوره فوق لیسانس هم به این رشته اضافه کردند. لازم به ذکر است که لیسانس این رشته به وزارت علوم ربطی نداشت اما از فوق لیسانس بعنوان «مدیریت خدمات اجتماعی» از وزارت علوم مجوز گرفتند.

این محقق با بیان این که تا قبل از پیروزی انقلاب رشته خدمات اجتماعی و فوق لیسانس مدیریت خدمات اجتماعی وجود داشت، تصریح کرد: بعد از انقلاب کسانی که در مددکاری پست داشتند رفتند، اما آنهایی که می‌گفتند پس از روی کارآمدن جمهوری اسلامی دیگر نیازی به خدمات اجتماعی نیست و با وجود جمهوری اسلامی، خدمات لازم به مردم ارائه می‌شود، دیدند مشکلات زیادی بوجود آمده است. بنابراین یک نفر را بعنوان معاون آموزش و پژوهش در نظر گرفتند و گفتند، دانشکده ای باز کند تا در آن رشته‌ای به نام مددکاری اجتماعی ایجاد شود، چرا که متوجه شده بودند کسی نیست علل و عوامل مشکلات را بررسی کند.

بدین ترتیب در سال ۱۳۷۰ آقای دکتر «محمد تقی جغتایی» من را که آن زمان در فرانسه بودم و این رشته را خوانده بودم، از طریق دوستانم پیدا کردند وخواستند که بیایم تهران. من هم از آنجا که عشق و علاقه داشتم و از طرفی صحبت کرده بودند که با اختیار تام بیایم و این رشته را در ایران طراحی کنم، آمدم. این در حالی بود که قبل از انقلاب ما رشته‌ای به نام «مددکاری اجتماعی» نداشتیم و فقط «خدمات اجتماعی» وجود داشت که تبدیل به گرایش علوم اجتماعی شده بود و از سویی با توجه به این که دیدم یکسری قوانین در ادارات برای کمک به افراد مختلف بوجود آمده و باید مشکلات را شناخت، بنابراین راهی ایران شدم و با توجه به مسائلی که در کشور وجود داشت و دروسی که در دنیا تدریس می‌شد، سعی کردم این رشته را تبیین و با مسئولان مرتبط با موضوع زیر فصل‌هایش را مشخص کنیم.

وی با بیان این که مددکاری اجتماعی در دنیا یکی از رشته‌هایی است که بعنوان درمانگر اجتماعی فعالیت می کند و جزو گروه‌های توانبخشی نظیر فیزیوتراپی، گفتاردرمانی و کاردرمانی بشمار می‌آید، گفت: با تمام مسائل مختلفی که در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی داشتیم، پس از یک سال و نیم دوندگی رشته مددکاری اجتماعی را در شورای برنامه‌ریزی، شورای عالی وزارت بهداشت درمان و شورای انقلاب فرهنگی مصوب کردیم و سرانجام در سال ۱۳۷۳ رشته مددکاری برای پذیرش دانشجو در کنکور سراسری قرار گرفت.

تلاش برای ایجاد ردیف استخدامی

می خواستیم دانشجو بگیریم اما ردیف استخدامی برای آن نداشتیم. اقلیما با طرح این موضوع در ادامه چنین گفت: تنها ده، بیست ردیف پستی برای مددکاری اجتماعی وجود داشت و آن چه هم که از قدیم در نظر گرفته بودند تبدیل به کارشناس امور بهزیستی شده بود. از این رو در مدت ۴ سالی که برای آموزش در مقطع کارشناسی باید صرف می‌شد، پیگیری‌های لازم انجام شد تا آنجا که امروز شاهدیم در همه سازمانها از بهزیستی گرفته تا نیروی انتظامی توانستیم پست مددکاری ایجاد کنیم. لازم به ذکر است که بعد از اتمام ۴ ساله مقطع لیسانس با کمک چند نفر از دوستان رشته کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی را نیز ایجاد کردیم و بعد از آن هم دکترای مددکاری اجتماعی را لحاظ کردیم. و البته انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران را نیز مصوب کردم و اکنون بیست سال است که مشغول به فعالیت است.

وی با اشاره به تصویب راه اندازی کلینیک‌های مددکاری اجتماعی در ایران، یادآور شد: روانشناس‌ها هیچ واحدی از دروس مددکاری را نخوانده‌اند، اما مددکاران حدود ۳۰ واحد از دروس روانشناسی را پشت سرگذاشته‌اند. بنابراین یک روانشناس نمی تواند تحت هیچ عنوانی به کارِ مددکاری اجتماعی بپردازد و اگر در بعضی دستگاه‌ها حضور دارند، کار مددکاری انجام می‌دهند نه مددکاری اجتماعی؛ و باز باید گفت، دستگاه‌هایی که بجای مددکار اجتماعی، روانشناس بکار می‌گیرند به این دلیل است که نمی‌دانند کار مددکاری اجتماعی چیست.

پدر یا مادر یک رشته علمی بودن

اطلاق عنوان پدر یا مادر یک رشته علمی به افراد، اغلب مبتنی بر شکل گرفتنِ نخستین مشارکت‌های مهم و طراحی مسیر است و البته در بسیاری موارد بحث و گفت‌و گو پیرامون این موضوع که چه کسی شایسته این عنوان است تا سال‌های بسیار ادامه دارد.

من را به سبب این که رشته مددکاری اجتماعی را در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در کشور مصوب کردم بعنوان پدر مددکاری اجتماعی اعلام می کنند.

اقلیما در این باره یادآور شد: خانم ستاره فرمانفرمائیان رشته خدمات اجتماعی را به ایران آورد و از آنجا که بسیاری تفاوت خدمات اجتماعی و مددکاری اجتماعی را نمی دانستند، عنوان مادر مددکاری اجتماعی را به ایشان دادند، از سوی دیگر من را به سبب این که رشته مددکاری اجتماعی را در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در کشور مصوب کردم بعنوان پدر مددکاری اجتماعی اعلام می کنند.

دکتر مصطفی اقلیما
دکتر مصطفی اقلیما

وی همچنین به نقل خاطره‌ای از ستاره فرمانفرمایان پرداخت و اظهار کرد: یادم است دانشجو بودم و روز اولی که رفتم دانشگاه دیدم یکی از دخترها کتابی روی سر گذاشته و راه می‌رود. پرسیدم، ایشان چرا کتابچه بر سر راه می‌روند؛ گفتند، خانم فرمانفرماییان گفته بد راه می‌رود و یک هفته جریمه‌اش کرده. گفته یک دختر باید مثل یک خانم آرام و با طمأنینه راه برود. گفته یک هفته با این کتابچه بر روی سرش راه برود، اگر راه رفتنش اصلاح شد که هیچ و گرنه کتابچه باید باشد تا طرز درست راه رفتن را یاد بگیرد. منظورم از بیان این خاطره این است که آن موقع هم با این که خدمات اجتماعی در آنجا تدریس می‌شد، خانم فرمانفرمائیان می‌خواسته به علتی که آن خانم درست راه نمی‌رود، بپردازد تا او بداند که در روش راه رفتن مشکل دارد.

دکتر اقلیما در پایان گفت: امیدوارم روزی برسد که مددکاری اجتماعی بتواند، برنامه‌های خود را اجرا کند و تمامی قوانینی که در دستگاه‌های مختلف ایجاد کرده‌ایم، به درستی اجرا شود و حرف رهبرمان مبنی بر اهمیت متخصص بودن افراد در جایگاه کاری و شایسته سالاری و همچنین پاسخگویی مسئولان در مملکت اجرا شود.

مریم ساحلی
مریم ساحلی

•کاری از خانم مریم ساحلی
•خبرنگار گفتگوهای ویژهٔ رسانهٔ مددکاری اجتماعی ایرانیان

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
Back to top button