مددکاری اجتماعی بیماران اعصاب و روان: نتیجه آخرین پایش سلامت در سال های ۸۹ و ۹۰ اعلام می کند ۲۳/۶ درصد از جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله کشور به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند. کارشناسان سلامت روان می گویند ۲ تا ۳ درصد جمعیت هر کشور بیماری شدید روانی دارند یعنی در کشور ما حداقل یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر …
مددکاری اجتماعی بیماران اعصاب و روان
اخباری از این دست زیاد شنیده می شود و آنچه که در این برهه از زمان نگران کننده به نظر می رسد اینکه با وجود آمارهای که درباره شیوع بیماری های شدید روانپزشکی هر روز منتشر می گردد استراتژی های جامعه برای مقابله با این دست از مسائل چیست؟ مددکاران اجتماعی به عنوان یکی از اعضای تیم درمان چگونه می توانند به مؤثرترین شکل ممکن ایفای نقش کنند؟
نقش یک مددکار اجتماعی در مسیر توانمندسازی یک بیمار اعصاب و روان، برحسب موقعیت و متناسب با شرایط بیمار متفاوت است. در مددکاری اجتماعی درمان مبتنی بر شناخت مفهوم کلی شخصیت است. درمان حمایت و محرکی برای استفاده از تمام توانایی های مددجو برای تصمیم گیری و اقدام برای رسیدن به نتیجه قطعی و نهایی می باشد. پس در چنین فرآیندی شخص مددجو به شدت فعال است و مددکار زمینه لازم را ایجاد می کند تا مددجو فعالیت لازم را داشته باشد. مددکار اجتماعی، کارکرد اجتماعی افراد را خواه به صورت فردی و اجتماعی افزایش می دهد. برای این منظور فعالیت های خود را مبتنی بر روابط اجتماعی آنها که موجب شکل گیری کنش های متقابل افراد و جامعه می گردد متمرکز می سازد. با عنایت به اینکه رفتار نتیجه ویژگی های شخصیت با شرایط مادی و اجتماعی محیط است مناسب سازی و فراهم آوردن زمینه های لازم در بعد اجتماعی و مادی و محیطی توسط مددکار از اهمیت بالایی برخوردار است(توجه به شخصیت افراد در بعد اجتماعی). شاید از مهم ترین وظایف مددکاران اجتماعی طراحی یک سیستم حمایتی برای کاهش رویدادهای دردناک ناشی از بیماری ست.
از اقدامات و اهداف مددکاری اجتماعی در حوزه رفاه اجتماعی؛ ارائه خدمات به منظور پاسخگویی نیازهای اولیه بیمار جهت استقلال شخصی و اجتماعی و رضایت خاطر فردی و اجتماعی می باشد. هدف مددکاری در این زمینه کمک به افراد، گروه و اجتماعات برای رسیدن به بالاترین درجه از رفاه، پیشرفت شرایط عمومی و اجتماعی، وفاق بین بهزیستی افراد و رفاه اجتماعی و کمک به بیمار برای رسیدن به امنیت اقتصادی از طریق بیمه های اجتماعی، بازنشستگی و … می باشد.
آن چه که مسلم است بیماری های شدید روانپزشکی به نوبه خود بخشی از توانایی فرد را می گیرد و بقیه آن را نیز جامعه با ناآگاهی، انگ زنی و نگاه های منفی، به هدر می دهد. این که یک بیمار روان تا چه اندازه در بازگشت به جامعه و پذیرفتن نقش های اجتماعی موفق است، بستگی به این دارد که ما بتوانیم تا چه اندازه خدمات توانبخشی را در سطح جامعه برایش مهیا کنیم. زیرا خانواده های این بیماران توان و نیروی تخصصی برای ارائه چنین خدماتی را ندارد و به تنهایی نمی توانند به تقویت مهارت های از دست رفته بیماران کمک کنند. نقش مددکار به عنوان فرد آگاهی دهنده می تواند خیلی پررنگ باشد بسیاری از خانواده های بیماران درمان را فقط استفاده از داروهای تجویز شده می دانند و از فایده ی رواندرمانی و درمان های مرتبط ناآگاهند. چه بسا که روان درمانی و استفاده از کلاس هایی مانند موسیقی درمانی، هنر درمانی، گروه درمانی و … بسیار کمک کننده است.
آموزش، آموزش، آموزش … آموزش مهم ترین محور فعالیت یک مددکار اجتماعی است. آموزش به اعضای خانواده در جهت روند بیماری و پس از ترخیص مهم ترین مرحله درمان است. اگر مبتلایان به بیماری روان روابط نزدیک و مناسبی با افراد کلیدی اطراف خود داشته باشند در رویارویی با بیماری تواناترند تا افرادی که از چنین روابطی محرومند. بنابراین روابط با دوستان و برخورداری از حمایت آنها و خانواده بر زندگی روزمره آنها تأثیر مثبتی خواهد داشت. آموزش به خانواده و خانواده درمانی توسط مددکار اجتماعی بسیار مؤثر است.
مسأله برچسب اجتماعی که با این بیماران همراه است و سبب مخفی کردن بیماری و اهمال در درمان می شود طرد اجتماعی را به دنبال دارد که نه به عنوان علت ایجاد بیماری که به عنوان علت تداوم، تشدید علایم و دفعات مکرر بستری مورد بررسی قرار می گیرد و مددکار اجتماعی هم در مقوله رفع انگ و استیگما و نیز بازگشت بیمار به اجتماع می تواند نقش بسزایی ایفا کند. مواردی که گفته شد بخش کوچکی از فعالیت های مددکار اجتماعی در کار با بیماران روان است که در کنار یک تیم درمان حرفه ای بسیار مفیدتر و مؤثرتر است.
گردآورنده: مریم سیاه پوش | مددکار اجتماعی و مشاور
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران