طلاق و ازدواج؛ نه همه ی زندگی اما قسمت های مهم زندگی هستند
سالهاست که موضوع طلاق و ازدواج به بحث داغی بین اکثر گروه های اجتماعی و حتی عموم تبدیل شده است، طلاقی که سیری سریع پیشرونده دارد و ازدواج که سیر نزولی.
طلاقی که بصورت رسمی و قانونی انجام میشود و در بین آمار قرار میگیرد آنقدر نگران کننده است که فکر کردن به طلاق های عاطفی، زندگی خوابگاهی و همخانه بودن بسیاری از زنان و مردان هم ترس بیشتری ایجاد میکند، اما هر چه است یک واقعیت است که خانواده های امروزی شباهت های کمتری با خانواده های گذشته دارند و تاب آوری انسانها هم کمتر شده است و راحت خراب میکنند تا برای ترمیم و درمان بنیان و اساس خانواده زمان بگذارند.
این رویدادها باعث می شود امروزه به ازدواج دختران و پسران با احتیاط بیشتری نگاه کرد و صلاحیت ازدواج را در وجود آنان دید و بعد اقدام کرد.
هنوز در اکثر خانواده ها نگاه به ازدواج مانند گذشته است و اینکه جوانی به سن جوانی برسد، کاری داشته باشد و خانه ای و اینکه حقوقی برای تأمین نیازهای زندگی کافی است تا برای ازدواج ایشان اقدام کرد، نگاه به مسئولیت پذیری، پختگی عاطفی و اجتماعی و فهم مهارتهای زندگی زناشویی در ازدواج دختران و پسران مغفول مانده است.
تاکنون از خود پرسیده ام که هدف آدمها از زندگی چیست؟
آیا یک پسر و دختر تنها هدفشان و تنها نشان موجودیت و هویتشان این است که ازدواج کنند؟
آیا ازدواج همه ی قسمت زندگی یک انسان است یا بخشی از زندگی؟
آیا همه دختر و پسرهای ما صلاحیت ازدواج را دارند؟
آیا لازم است که بعضی از افراد ازدواج نکنند؟
انتظار از ازدواج چیست؟ آیا ازدواج شیوه و راهی است برای بهبود رفتار و اخلاق انسانها.
نگاه به ازدواج ساده نیست و نگاه به طلاق هم راحت نیست، گاهی اوقات ازدواج و طلاق مناسب می تواند خانواده و حتی نسلی را نجات دهد و گاهی اوقات ازدواج و اصرار به ادامه زندگی و رابطه بیمار و معیوب میتواند خانواده و حتی نسلی را به قهقرا بکشد و فرزندانی در این خانواده بزرگ و تربیت شوند که در آینده خود عامل بزهکاری و آسیبهای فراوان شوند.
ازدواج شیوه نیست که انسان سازی و سالم سازی نماید، انسانها هر شخصیتی داشته باشند با همان ویژگی ها وارد ازدواج می شوند.
ازدواج میتواند یک بخش تأثیرگذار در زندگی انسان باشد، بشرط آنکه زیرساخت های ازدواج درست فراهم شود و هر دختر و پسری صلاحیت ازدواج را ندارند حتی اگر از نظر مالی، شغلی، تحصیلی و خانوادگی در شرایط مناسب باشند چرا که ازدواج مهارت های سازگارانه می طلبد، پختگی و مسئولیت پذیری می طلبد.
در ازدواج بهتر است به نقش مشاوره های پیش از ازدواج به عنوان یک راه برای شناخت و آگاه سازی نگاه ویژه ای داشت.
مریم عباسی | مددکار اجتماعی و مدیر کلینیک مددکاری اجتماعی پندار
عضو هیئت مدیره کانون کلینیکهای مددکاری اجتماعی استان تهران
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران