سیاه چاله های فقر در ایران از نگاه دکتر حسین راغفر | چرا فقر در ایران تحت هیچ شرایطی کاهش نمی یابد؟!
معاون وزیر بهداشت با ارائه گزارشی از آسیبهای اجتماعی در کشور گفت: در حال حاضر ۳۰ درصد مردم کشور گرسنه اند و نانی برای خوردن ندارند که این آمار را وزارت رفاه هم تایید می کند. علی اکبر سیاری با بیان اینکه طی چند دهه اخیر شرایط زندگی مردم بر اساس شاخص های مختلف سخت تر شده است اظهار کرد: نابرابری های پنهان در جامعه رو به افزایش است. به گفته معاون وزیر بهداشت سالانه ۷۰۰ هزار نفر در ایران به دلیل هزینه های درمان ورشکست می شوند.
به گزارش وبسایت مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵ به نقل از فرارو، اردیبهشت امسال وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز از پنج برابر شدن فقر شهری و دو برابر شدن فقر روستایی خبر داده بود. در فروردین نیز پژوهشکده مرکز آمار از هفتبرابر شدن فقر غذایی در شهرها و هشتبرابر شدن آن در روستاها طی ۱۰سال اخیر گفته بود.
اکنون سوال این است که چرا در ایران دولت ها و سیاست های تغییر می کنند اما باز هم فقر افزایش می یابد؟ قیمت نفت گران می شود، فقر گسترش پیدا می کند. قیمت نفت ارزان می شود، فقر گسترش پیدا می کند. چرا فقر در ایران مدام در حال افزایش است؟
دکتر حسین راغفر استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی گفت: «گسترش فقر دلایل مختلفی دارد که می توان آن را در سه سطح خُرد، میانه و کلان بررسی کرد. در سطح خرد به رفتارها فردی و رفتار بنگاهها توجه می شود. در سطح میانه به کاستی های نهادی و در سطح کلان به کاستی های ساختاری توجه می شود.»
وی با بیان اینکه در این سه سطح دو دسته درونی و بیرونی علل ایجاد فقر مورد بررسی قرار می گیرد اظهار کرد: «به طور مثال در سطح خُرد و علل درونی افراد دچار فقر آموزشی هستند و به صرف اینکه فردی درس نخوانده یا مدرسه نرفته در بزرگسالی دچار فقر می شود و به همین دلیل چون در خانواده فقیر بوده در چرخه فقر قرار می گیرد و اگر شغلی داشته دستمزد آن پایین بوده و فرزندان وی نیز در فقر قرار می گیرند و لذا فقر نسلی می شود.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «در علل بیرونی سطح خُرد می توان به تصادفات افراد اشاره کرد که باعث می شود نان آور یک خانواده فوت شود و هیچ نظام حمایتی هم وجود ندارد و لذا همسر و فرزندان این فرد عملا در چرخه فقر قرار می گیرند.»
وی افزود: «امروزه تصادفات جاده ای یکی از عواملی است که سالانه جان تعداد بسیار زیادی را می گیرد و به مراتب تعداد بیشتری را دچار از کارافتادگی می کند که آثار مستقیمی بر روی فقر این دسته از خانوارها دارد.»
راغفر اظهار کرد: «اما در در دسته علل درونی عوامل نهادی به این موضوع می رسیم که نظام آموزش و پرورش در ایران پولی است و عده ای چون فقر دارند نمی توانند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند یا مدرسه خوبی نمی بینند یا از آنجا که آموزش و پرورش نظام طبقاتی درست کرده کسانی که ثروت دارند به مدرسه های خوب و دانشگاههای خوب می روند و سپس مصادر خوب را اشغال می کنند و کسانی که مستاصل هستند و مشاغل پایین دارند در صورت ورود به مدرسه خدمات نازل را در نسل های بعدی عهده دار می شوند.»
وی ادامه داد: «در علل بیرونیِ عوامل نهادی نیز خود نظام سیاسی و اجتماعی اصلی ترین مسئول ایجاد فقر در همه جای دنیا است. به عبارت دیگر نظام اجتماعی و سیاسی با تخصیص غلط منابع کشور و دنبال کردن سیاست هایی که عمدتا منافع گروههای قدرت و ثروت را تامین می کند و به ضرر باقی جامعه و به خصوص طبقات پایین است فقر را ایجاد می کند.»
وی افزود: «سپس نظام سیاسی و اجتماعی به قربانیان خود برچسب هایی همچون اراذل و اوباش، حاشیه نشین، کارتن خواب، زن خیابانی و … می زند و با این برچسب زنی این افراد را عملا در چرخه فقر قرار می دهد و اینها نمی توانند به دلیل این برچسب ها شغل مناسبی بگیرند؛ در حالی که این برچسب ها برای منحرف کردن افکار عمومی نسبت به شکست نهادی است که ساختار قدرت در کشور بر گروههای مختلفی از مردم تحمیل کرده است.»
راغفر گفت: «اما در علل درونی سطح ساختاری عمدتا سیاست هایی را شاهد هستیم که صرفا منافع گروههای خاصی را تامین می کند. یکی از ویژگی های اقتصاد ایران سلطه سرمایه های تجاری و مالی است که نشان می دهد همه سیاست ها در جهت منافع صاحبان این دسته از سرمایه ها است.»
وی ادامه داد: «به همین دلیل سیاست های اقتصادی همچون سیاست های پولی و نهادهای بانکی عمدتا در خدمت سرمایه های تجاری، واردات و فعالیت خرید و فروش مسکن، سفته بازی و دلالی است و فعالیت های مولد که می توانند خلق شغل کنند در این اقتصاد شکل نمی گیرد که همانطور که عنوان شد این امر ناشی از انحراف در تخصیص منابع و به خصوص اعتبارات بانکی یا فرصت های سرمایه گذاری است که به صورت انحصاری در خدمت گروههای خاصی قرار می گیرد.»
وی افزود: «اما در دسته علل بیرونی سطح کلان با پدیده چرخه های تجاری و عوارض جهانی شدن روبرو هستیم. به این معنا که اگر در کشورهای صنعتی بحرانی ایجاد شود آثار و تبعات آن در اقتصادهای در حال توسعه و به ویژه به زیان گروههای پایین درآمدی عمل می کند.»
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: «واردات گسترده ای که امروز با آن مواجه هستیم و علی رغم تذکرات در حال افزایش است و مصرف گرایی مفرطی که در کشور بوجود آمده از جمله عواملی است که مانع از تخصیص منابع و اعتبارات به سمت فعالیت های مولد که ایجاد شغل می کنند می شود.»
راغفر با بیان اینکه یکی از اصلی ترین راههای مبارزه با فقر در تمام دنیا اشتغال است اظهار کرد: «لذا زمانی که اقتصادی نمی تواند اشتغال مولد و پایدار ایجاد کند به تبع آن فقر گسترش پیدا می کند به ویژه وقتی با یک حجم بزرگی از تقاضای ورود به بازار کار مواجه هستیم که باعث می شود با پدید های دیگری همچون افسردگی، سرخوردگی، اعتیاد، رشد طلاق، فرار مغزها و رشد جرم و جرایم در جامعه روبرو شویم و اینها همه پیامدهای فقر و بیکاری در جامعه است.»
وی تصریح کرد: «لذا اصلی ترین علت ایجاد فقر در کشور نظام سیاسی و اجتماعی است.»