زنان سرپرست خانوار و استثماری تحت عنوان کار در منزل
از دیرباز تا کنون پول نقش بسزایی در کیفیت و کمیت خانوارها بازی کرده است.پول حاصل کارکرد شغلی افراد است که با نام درآمد خوانده می شود. افراد برحسب نوع شغل خود کسب درآمد می کنند و آن را صرف هزینه های زندگی خود می نمایند. با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه اکثر اقشار مردم از سطح درآمدی متوسط و پایینی برخوردار هستند که به اصلاح روی خط فقر و پایینتر از خط فقر قرار دارند.. در خانواده هایی که متشکل از زن، مرد، فرزند ویا فرزندان می باشد در اغلب آنها هر دو زن و مرد شاغل می باشند و سعی دارند که سطح رفاهی زندگی خود را افزایش دهند.
موضوع این یادداشت خانوارهای تک سرپرست و اختصاصا خانواده هاییست که زن سرپرست فرزندان و خانواده محسوب می گردد
زنان به دلایل مختلفی عهده دار سرپرستی خانواده شان می گردند. طلاق، فوت همسر، طرد شدگی از سوی همسر و یا بیکار بودن همسر آنها را سرپرست خانواده شان می نماید. زنان دارای تحصیلات دانشگاهی در بازار کار موفق به کسب موقعیت شغلی مناسب تر و قاعدتا پایگاه اجتماعی بهتری می گردند ولی زنانی که از سطح سواد ابتدایی و پایینی برخوردا هستند و تا قبل از سرپرست شدن خانه دار بوده اند بعد از آسیبی چون طلاق و فوت همسرشان، به جهت تامین هزینه های زندگی ناچارا وارد بازار کار می شوند. این دسته از زنان وضعیت بغرنج و در اکثر موارد اسفناکی را تجربه می کنند. اینان به دلیل عدم تخصص و مهارت های شغلی و همچنین بی تجربگی در میدان های شغلی ناگزیر به شغل های کاذب با حداقل دستمزد روی می آورند که نه تنها توانایی تامین زندگیشان را ندارند بلکه تهیه مایحتاج اولیه نیز برایشان امکانپذیر نمی باشد.
درد جامعه از آنجایی شروع می شود که کارفرمایانی سودجو با به خدمت گرفتن زنان بدون تخصص و پشتوانه مهارتی ( مهارت های زندگی و کسب و کار ) با عنوان کار در منزل و دستمزدهای بسیار اندک، نقش استثمارگرانی را بازی می کنند
که بیشترین منفعت را از این بازی به دست می آورند.اکثر کارگاههایی که زنان سرپرست خانوار ما در آنها روز خود را به شب میبرند، به گونه ای کارگاههای انتفاعی یکسویه هستند که سود صد در صد آن به سمت خودشان سرازیر است. کارگرانی بدون حق بیمه و قرارداد و تسهیلات با حقوق دریافتی روزمزد و یا دستمزدهای کمتر از حق الزحمه شان، چرخه بازتولید پول بیشتر درآمد بیشتر و هزینه کرد کمتر را برای صاحبان کارگاها و تولیدی ها به ارمغان آورده است
در نگاه اول، کارفرمایان را افرادی خیر و خیرخواه میبینیم که در بین کارگرانشان تعدادی زن سرپرست خانوار را جذب کار کرده اند ولی با اندکی تامل و تجزیه و تحلیل ساده نتیجه ای جز استثمار این زنان چیز دیگری به چشم نمی خورد که متاسفانه مرجع قانونگذار نیز هیچ مانع قانونی بر سر راهشان قرار نداده است.
یک مثال بسیار ساده خود گویای این حقیقت تلخ می باشد. تولیدی های لباس مجلسی و یا کارگاههای مونتاژ کاری قطعات، تولیدات خود را در قالب کار در منزل در اختیار زنان قرار می دهند و آنها در قبال دریافت دستمزدی بسیییار ناچیز و اندک همگی در نقش مستعمره ای هستند که بدون در نظر گرفتن نوع معیشت و کیفیت زندگیشان، فقط و فقط در اندیشه به دست آوردن لقمه نانی برای گذران زندگی فرزندانشان هستند. آنها از استهلاک جسمی و روانی خود غافلند.
مددکاران اجتماعی در این بخش از جامعه نیز می توانند با مطالبه گری تغییری در سطح قوانین کار و همچنین افزایش آگاهی جامعه و اخذ برنامه های حمایتی و توانمندسازی در این زمینه موثر عمل کنند. آنها می توانند با دانش خود به نسبت نیاز افراد جامعه به اندوختن مهارت در زمینه ی زندگی شغلی، خانوادگی ، روابط اجتماعی، بهبودی از آسیب های اجتماعی و غیره و غیره، بالاترین اثربخشی را بر محیط پیرامون خود داشته باشند اما این مهم به تنهایی از عهده مددکاران خارج است و برای رسیدن به یک برابری اجتماعی یاری تمامی ارگان های دولتی و غیر دولتی را می طلبد.
نویسنده: شهره طاعتی؛ مددکار اجتماعی