درمانِ واقعیِ خشم نیاز به ریشه یابی دارد
درمانِ واقعیِ خشم نیاز به ریشه یابی دارد
خشم، خشونت و خشمگینی عباراتی هستند همچون غم و اندوه و غمگینی، که به آسانی نمی توان از آنها گذشت و درمان این موارد نیاز به ریشه یابیِ دقیق و عمیق دارد. ما در مواجهه با خشم در ابتدای امر می بایست مقدماتِ بروز خشم را مورد واکاوی قرار دهیم و در جهت بررسیِ علل و عوامل بروز خشم اقدام نماییم.
اینکه چه مواردی موجباتِ بروز و نیز افزایش قابل توجه این سطح از خشمگینیِ جامعه ما را فراهم نموده است سوال مهمی است که می بایست بدان توجه ویژه بشود. اینکه در چه پروسه ای این سطح از افزایش خشونت های اجتماعی رقم خورده است می بایست بررسی بشود. به عبارتی بسیار ساده و روان: چطور انسانی که پیشینه مهربانی داشته است یا زمینه های مهربانیِ وسیع و عمیقی دارد میتواند آنچنان خشمگین بشود که به طرق مختلف جامعه را با خشم و خشونت خود بلرزاند! می بایست مورد واکاوی دقیق قرار گیرد.
ما نمیتوانیم بدون بررسیِ موشکافانهء علل وعوامل بروزخشم و تلاش های لازم در جهت حل و رفع آن عوامل، به درمان ظاهری و غیر ریشه ای آن بپردازیم و بعنوان مثال متوسل به آموزش هایی همچون مهارتهای کنترل خشم و … برای احاد مختلف جامعه بشویم، زیرا ما از جنسِ مشکل اطلاعات لازم و کافی نداریم. علل و عوامل بروز خشم و خشمگینی همچنان وجود دارند و ما با استفاده از یکسری تاکتیک های آسان و مسکّن گونه، صرفاً در صدد آرام سازی های ظاهریِ فردی و اجتماعی هستیم، غافل از نهادینه شدنِ آهسته و پیوسته خشونت در سطحی عمیق و غیرقابل تصور. این همانند شرایطی است که کودکی گرسنه است، بدلیل گرسنگی فریاد می کشد و ما بدون شناخت مسأله و بررسی هوشمندانهء علت اصلیِ خشونت ناشی از ضعف و گرسنگی کودک، تلاش در جهت خاموشیِ وی نماییم. آیا هرگونه تلاش در جهت خاموشی و یا کنترل خشم آنیِ او، گرسنگی وی را که علت اصلی بروز خشم او در موقعیت فعلی شده است را حل و رفع کرده ایم؟ آیا در اینصورت و موفقیت در خاموشیِ کوتاه مدت او، مجدداً این خشم بیدار نمی شود و با طغیانِ دوباره کودک مواجه نخواهیم شد؟
به زعم نگارنده این یادداشت در صورت ربط دادنِ همین مثال بسیار ساده به سایر شرایط و موقعیتهای گوناگونِ فردی و اجتماعی می توانیم به آسانی علل و عوامل بروز خشم را در سطوح مختلف ریشه یابی نماییم. ما در صورت ریشه یابیِ علل و عوامل مسائل اجتماعی همچون خشونت میتوانیم در جهت حل واقعیِ آن ها گامهای اساسی برداریم و امیدوار باشیم که توانسته ایم یک اقدام اجتماعی موفق را رقم بزنیم.
امروزه تورم، بیکاری، سطح پایین درآمدها، افزایش قابل توجهء هزینه های جاری زندگی، عدم توانایی سرپرستان خانواده ها در برآورده نمودن نیازهای خانواده، هجوم لحظه ایِ اخبار و اطلاعات اجتماعی و سیاسیِ نگران کننده از طریق رسانه ها، ترس از آینده، حضور بیش از حد اعضاء جامعه در شبکه های اجتماعی مجازی و نزول قابل توجهء میانگین گفتمان های لازم اجتماعی و کاهش محسوسِ دمای عاطفیِ جاری در خانواده ها و همچنین بروز و افزایش آسیبهای اجتماعیِ متعدد ناشی از همه این عوامل همچون: فقر، طلاق و اعتیاد به موادمخدر و … به آسانی از عوامل بروز خشونت جامعه هستند.
در شرایط کنونیِ اجتماعی، از متخصصین حوزه های مختلف روانشناختی و اجتماعی نیز (خصوصاً بر حسب مسئولیت تخصصی و اجتماعی شان) انتظار می رود از ارائه نقطه نظرات غیرکارشناسانه، سطحی و غیرریشه ای و فاقد هرگونه راهکارهای عملیاتی در حوزه مسائل و مشکلات اجتماعی بپرهیزند. یادمان باشد ماهیتِ مسائل اجتماعی به گونه ای هستند که در صورت اپیدمی شدن کل جامعه را فرا میگیرند! و هیچکس از ورود و نفوذ آسیبهای اجتماعی به خانه و خانوادهء خود مصونیت کامل نخواهد داشت. بنابراین ضروریست در قالب یک بسیج اجتماعیِ همگانی، همه در این مسیر همراه و درتلاش باشیم، اهمیت و ضرورت واکسیناسیونِ خانوادگی و اجتماعی را جدی بگیریم، نسبت به مسائل و مشکلات جامعه مان بی تفاوت نباشیم، چه بسا که یکی از مهمترین علل و عوامل گسترده تر شدن مشکلات اجتماعی جامعهء ما (از جمله همین مبحث افزایش خشونت های اجتماعی) بدلیل افزایش بی سابقهء بی تفاوتی های اجتماعی در این سطح باشد که متأسفانه هیچوقت جدی گرفته نشده است.
جواد طلسچی یکتا
مدیریت مجموعه رسانه های تخصصی مددکاری اجتماعی ایرانیان