سال ۱۳۸۲ بود که استاد مددکاری جامعه ای جناب آقای دکتر قجاوند از ما که دانشجوی سال آخر رشته مددکاری اجتماعی بودیم خواستند که از موانع عبور و مرور معلولان و جانبازان در سطح شهر عکس و فیلم تهیه کنیم. من و همکلاسی خوبم خانم گنجعلی تصمیم گرفتیم به جای تهیه عکس از پله ها و کیوسک ها و موانع به اتفاق ۲ جانباز ویلچری به سطح شهر برویم تا از نزدیک و ملموس تر با این موانع برخورد کنیم و فیلم و عکس تهیه کنیم و مشاهده کردیم که چه غیر حرفه ای و غیر مسئولانه سطوح معابر عمومی بازسازی می شود. به عنوان مثال سی و سه پل اصفهان از سمت چهار باغ بالا دارای رمپ می باشد (هرچند غیر استاندارد) اما سمت انقلاب دارای پله می باشد یادر ورودی پارک ها برای عدم ورود موتور سیکلت و دوچرخه موانعی ایجاد شده اما می بینیم که دوچرخه را بلند می کنند و یا موتور را به هزار زحمت از موانع به آن طرف انتقال می دهند اما فرد معلول باید با حسرت به آن طرف مانع نگاه کند و یا سنگ فرشهایی که در پیاده روها و معابر تنها جنبه زیبایی دارد و حرکت با ویلچر روی آنها بسیار سخت می باشد.
با وجود ۸ سال جنگ تحمیلی در کشور و حجم بالای تصادفات و حوادث منجر به معلولیت و تغییر هرم سنی جمعیت از جوان به سالمند (که معمولاً همراه با معلولیت می باشد) منجر شد که بنده ترغیب شوم که موضوع پایان نامه ام را بررسی موانع عبور و مرور معلولان و جانبازان در سطح شهر اصفهان انتخاب کنم تا بلکه نتایج آن تلنگری باشد جهت رفع موانع عبور و مرور معلولان و جانبازان و مناسب سازی محیط های عمومی. اما متأسفانه علی رغم تصویب قانون جامع حمایت از معلولین و جانبازان درسال ۱۳۸۳ هنوز در این زمینه دچار کاستی های بسیاری هستیم. بطوریکه پس از گذشت ۱۳ سال از تصویب این قانون و ارائه پایان نامه اینجانب به بنیاد و جانبازان و دانشگاه، زمانی که مادر اینجانب به ALS مبتلا شد و مجبور شدیم از ویلچر استفاده کنیم و هر از گاهی که جهت تلطیف روحیه مادر وی را به پارک ببریم با همان موانعی مواجه شدیم که در سال ۸۳ طی انجام پروژه دانشگاهی به اتفاق ۲ جانباز عزیز قطع نخاعی مواجه شدیم و تأسف من زمانی بیشتر شد که به خاطر آوردم وقتی که به شبح نشین کوچک امارات سفر کرده بودم بسان تمام همکاران عزیزم ذره بین مددکاری ام را برده بودم و به همه مسائل به دید یک مددکار نگاه می کردم و متوجه شدم که تمام معابر آنجا از پیاده روها، پارک ها، مترو، اتوبوس ها، هتل ها، رستوران ها، سرویس های بهداشتی و اماکن تفریحی و حتی پل های عابر پیاده جهت معلولان و سالمندان مناسب سازی شده بود (مناسب سازی واستاندارد) این درحالی است که اکثر رمپ های کشور ما غیر استاندارد می باشد و تأسف من ۲ چندان شد وقتی به این فکر کردم که این خطه یک روز جنگ نداشته که جوانان برومند آن بخواهند سلامتی بزرگترین هدیه پروردگار را در طبق اخلاص بگذارند و از ناموس و خاکشان دفاع کنند. پس ما به عنوان کشوری که ۸ سال جنگ تحمیلی داشته وعده ای از جوانان ما سلامتی خود را در این راه از دست داده اند وظیفه ای بیشتر و سنگین تر نسبت به معلولان و جانبازان داریم.
نویسنده: مرضیه قائلی نیا | مددکاری اجتماعی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران