بحران های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … تمامی ندارد و بخش جدایی ناپذیری از زندگی ما شده اند، زلزله، سیل، اپیدمی بیماری، تصادف و … خلاصه ی اخبار ایران و جهان را به خود اختصاص داده اند.
به همین دلیل هیچ وقت نمی شود نسخه ای واحد و همیشگی برای واکسینه کردن مان در مقابل بحران ها پیچید. اما می توان آموخت چطور ریشه هایمان را محکم کنیم تا خم شویم اما نشکنیم.
ریشه های هر یک از ما از اعتقادات، باورها، توانمندی ها و عادت های ما تغذیه می کند. برای تقویت خودمان باید باور یا عادت های ناخوب و غیر موثر را با عادتهای خوب و موثر عوض کنیم. تغییر عادت نیز به دانستن راهکارهای عملی و شدنی نیاز دارد.
در این کتاب سه شخصیت وجود دارد که شخصیت اصلی داستان بنام جک ولنتاین، با وصیت پدرش به آنها معرفی می شود و جک برای تغییر زندگیش به دیدار این سه شخصیت یعنی قدیس، موج سوار و رییس می رود و هر کدام را در یک شهر ملاقات می کند.
جک ولنتاین در ملاقات با هر شخصیت درس هایی برای زندگی دریافت می کرد که خلاصه ی آنها راهکارهای فوق العاده برای تمرین و تقویت تاب آوری است.
تمرین های کاربردی برای تاب آوری
درس اول: بهترین ابزار برای تغییر یادداشت های روزانه است
در واقع برای تقویت یا ایجاد تاب آوری، یکی از تمرین های کاربردی نوشتن یادداشت های روزانه است زیرا هیجانات و احساسات ما در نوشتن تخلیه می شود.
درس دوم شناخت نقاط قوت و ضعف مان.
پذیرفتنِ ناقص بودن یکی از بهترین کارهایی است که می توانیم در حق خودمان انجام دهیم. زیرا مأموریت اول ما پیدا کردن خود حقیقی مان است. در بحث شفقت به خود بارها گفته ایم که دست از سرزنش خود برداریم و خودمان را آنگونه که هستیم بپذیریم. در جایی از کتاب می گوید “هرچه بیشتر به خودمان نور بتابانیم سایه پررنگتری از خودمان می بینیم”
برای زندگیِ شادتر بهتر است که دست از مقصر دانستنِ خودمان و دیگران برداریم.
مسئولیت ما در زندگی خلق شادی و در لحظه بودن است، برای خلق شادی کمالگرایی را باید کنار گذاشت و از لحظات کوچک و ناب نیز باید لذت برد.
بقول برنه براون در کتاب زندگی تاب آورانه، دردناک ترین تجربه های شرم حاصل ضربه هایی است که خودمان بر پیکر خودمان می زنیم. آنجا که مدام در حال سرزنش خودمان هستیم و برای رضایت دیگران تلاش های عذاب آوری انجام می دهیم.
درس سوم: زندگی حاصل رهبریِ خودمان است.
ما با عامل بودن بعنوان یک مولفه ی تأثیرگذار بر تاب آوری آشنا شدیم. بپذیریم سُکان کشتی زندگی ما دست ماست و ماییم که تعیین می کنیم کجا برود. ما تخته چوبی معلق روی آب نیستیم، اتفاق خوب و بد وجود ندارد بلکه ما خالق لحظات خوب و ناخوب هستیم.
درس چهارم: ارتباط مانند رقصیدن است.
ارتباط با دیگران در افزایش تاب آوری ما نقش اساسی دارد اما درسی که این کتاب به ما می دهد، ارتباط مانند رقصیدن است و پارتنر می خواهد. بپذیریم دیگران وقتی با ما بدرفتاری می کنند نیت بدی ندارند و فقط ضعف های درونی دارند اول درک شان کنیم و بعد کمک کنیم رابطه مان با آنها در جهت بهبود حال هر دویمان پیش برود. اجازه دهیم هر کسی آزادانه با موسیقی زندگی خود در کنار ما زندگی کند و حس امنیت به ایشان بدهیم.
درس پنجم: عشق ورزیدن
عشق ورزیدن به خود و دیگران یعنی زندگی بر اساس آنچه قلب می گوید.
ما می توانیم با هدیه دادن به خود، تمرین سپاسگزاری، نوشتن یادداشت تشکر برای دیگران، استفاده از کلام مثبت، عشق ورزی به طبیعت و حیوانات برای دوست داشتن و عشق ورزی به خود و دیگران تلاش کنیم.
درس ششم: راز شاد زیستن
برای داشتن زندگی شاد، هر روز صبح از خود ۴ سوال زیر را بپرسید:
- اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد، آن را چگونه می گذرانم؟
- برای چه چیزی باید سپاسگزار باشم؟
- امروز چه کاری می توانم انجام دهم تا زندگیم شگفت انگیز شود؟
- امروز چگونه می توانم به شخص دیگری کمک کنم ؟
کلام آخر: کارها پیش نمی رود مگر اینکه آن را انجام دهید.
نویسنده: زهره مهدوی
مددکار اجتماعی – کوچ توسعه فردی
تمرین های کاربردی برای تاب آوری تمرین های کاربردی برای تاب آوری تمرین های کاربردی برای تاب آوری