باشگاه تاب آوری | تاب آوری یعنی زندگی به سَبکِ پروانه ای!
باشگاه تاب آوری؛ انعکاس دهنده فعالیتها و اقدامات تخصصی کارگروه تاب آوری در رسانه مددکاری اجتماعی ایرانیان
تاب آوری یعنی زندگی به سَبکِ پروانه ای! روزها و شب های زیادی را در خواب و بیداری به این موضوع اندیشیدم که تاب آوری چیست؟ که هربار با مطالعات بسیار به جواب هایی نظیر :
صبوری کردن، انعطاف پذیری، تأمل کردن، تحمل کردن، سرسختی و… برخورد می کردم و هربار که با استاد عزیزم (جناب آقای طِلِسچی) طرح موضوع می کردم با پاسخی به این مضمون از جانب ایشان مواجه می شدم که جوابت درست نیست، بیشتر فکر کن تا جواب اصلی را بیابی زیرا تاب آوری وَرای تمام این تعاریف عامیانه و سطحی می باشد.
تاب آوری یعنی زندگی به سَبکِ پروانه ای
در نهایت تصمیم به توقف مطالعاتم گرفته و جواب را در خودم جستجو کردم که حاصل این تفکر جوابی شد که برایتان می نویسم.
به نظرم تاب آوری یعنی زندگی به سَبکِ پروانه ای به این دلیل که انسان و دوره های زندگی و مشکلات و خواسته هایش را با زندگی پروانه مقایسه کردم که نتیجه این مقایسه به شرح ذیل است :
پروانه ها دارای چهار مرحله در زندگیشان هستند که عبارتند از:
مرحله اول تخم است ، که پروانه بالغ تخم گذاری می کند.
مرحله دوم که تبدیل به لارو یا کِرم می شود. در این مرحله لارو (کِرمینه) مقدار زیادی برگ می خورد تا خود را برای مرحله بعد آماده کند.مرحله سوم شفیره است که کِرم ، تاری به نام پیله به دور خود می بافد و مدتی در آن بدون هیچ غذایی زندگی می کند.
مرحله چهارم که پروانه است و جانور بالغ که دارای بال است از پیله بیرون می آید.
حال که با دوره های زندگی و سیر تکامل پروانه آشنا شدیم این سؤال مطرح می شود که این مطالب چه ارتباطی به انسان یا بحث تاب آوری دارد؟
برای کشف این موضوع شما را به ادامه مطالعه این یادداشت دعوت می کنم که باید بگویم اگر بخواهم به تفصیل بیان کنم بسیار گسترده می شود لیکن از آن جایی که معتقدم که باید طوری نوشت که هرکس با هر سطح تحصیلی توانایی خوانش و درک مطلب را داشته باشد پس طبق معمول تمام تلاشم را به کار گرفته و می گیرم که با راحت ترین ادبیات و تمثیل های ممکن این یادداشت را خدمتتان عرضه کنم.
حال برویم سراغ انسان:
انسان ها در مواجه با اهداف مختلف برای گذر از آن ها چهار مرحله را طی می کنند که به ترتیب عبارتند از :
مرحله اول هدف است، که در ذهن انسان بزرگ می شود و ذهن انسان را به خود معطوف می کند.
مرحله دوم تبدیل شدن هدف به مشکل است که در این مرحله انسان دچار MIND RUMINATION یا نُشخوار ذهنی می شود و به دلیل استرس و اضطراب و هیجانات منفی ناشی از ناتوانی در دستیابی به هدفش دچار افسردگی شده که به زبان عامیانه می توان گفت که فرد دچار فلج مغزی شده و ذهنش از کار می افتد و به طور رسمی قدرت تشخیص و تمییز را از دست می دهد.
مرحله سوم دوران سوگ است که در این زمان ، ذهن ، به نوعی پاسخ و عکس العمل هیجانی نسبت به فقدان از دست دادن کسی یا چیزی یا موقعیتی که برای انسان مهم و ارزشمند است را می دهد که خود مبحثی جداگانه است لیکن می توان با صراحت ابراز کرد که این مرحله بسیار طبیعی و شاید بتوان گفت حتی لازم است که انسان دوران سوگ را بگذراند و سپس مانند پروانه ای به دور خود پیله ای ببافد تا با فرونشستن هیجانات، استرس، اضطراب و خاموش شدن آتش دستیابی سریع به هدف، پیرامون هدف با ذهنی آزاد و خاطری آسوده اندیشه نماید و با قدرت تشخیص و تمییز بتواند هدفش را مورد ارزیابی قرار داده و به قول یک اصطلاح نظامی ( اَز نو ) مدتی را در خلوت، پیرامون هدفش تفکر و تمرکز کند.
مرحله چهارم که مرحله نهایی می باشد را می توان مرحله دستیابی نامید که این دستیابی همانند دو بال پروانه ی بالغ دو راهکار پیش روی انسان می گذارد به اینصورت که یا انسان به این نتیجه می رسد که هدفش آن طور که با هیجان به آن فکر می کرده چندان دارای ارزش و اهمیت نبوده و می توان آن را نادیده گرفت یا جایگزین کرد یا اینکه راهکاری عملی و منطقی برای دستیابی به هدف مورد نظر پیدا کرده و با تلاشِ دُرُستِ خود، مقدمات کامیابی خویش را فراهم می سازد.
و در آخر شاید بتوان تاب آوری را اینگونه تعریف کرد که :
به سیر تکامل، تاب آوری می گویند.
نویسنده: رسول ناگزیر؛ دانشجوی مددکاری اجتماعی